پایگاه خبری فوتبالی- در مقطعی امیر قلعهنویی به شکلی جدی قصد جدایی از استقلال را داشت اما کاظم اولیایی توانست او را به ماندن متقاعد کند.
به گزارش فوتبالی، امیر قلعهنویی علاوه بر این که پرافتخارترین مربی تاریخ لیگ برتر است، یکی از محبوبترین بازیکنان تاریخ استقلال هم هست. او جزو بازیکنان تکنیکی و فانتزیبازی بود که سبک بازیاش مورد علاقه هواداران هم بود. همین باعث میشد که گاهی برای جلب توجه بیشتر هواداران رو به حرکات نمایشی بیاورد.
این سبک بازی اما گاهی باعث ناراحتی مربیان تیم هم میشد. به هر حال بعضی از مربیان از اضافهکاری بازیکنان تکنیکی و تکروی آنها خوششان نمیآمد. یوگنی سکوموروخوف یکی از همین مربیان بود که بر سر همین مسائل و البته محبوبیت خاص قلعهنویی در میان هواداران، با او دچار مشکل شد. اختلاف به جایی رسید که قلعهنویی تا آستانه جدایی از استقلال هم رفت اما با پادرمیانی مدیران وقت، غائله ختم به خیر شد.
کاظم اولیایی در آن مقطع مدیرعامل استقلال بود و شاهد این اختلافات هم بود. او در مصاحبهای به طور مفصل درباره اختلاف بین سکوموروخوف و قلعهنویی صحبت کرده است. روایت او را از این ماجرا بخوانید:
«ما تابستان ۱۳۷۴ با نتیجه ۳ بر یک پرسپولیس را بردیم اما امیر قلعهنویی از تعویض شدن خود در اوایل نیمه دوم آن مسابقه به شدت ناراحت شد و این ماجرا به گوش رسانهها هم رسید. امیر در آن زمان فوقالعاده محبوب بود و یک استادیوم به پایش بلند میشد به همین خاطر پس از پایان بازی، مفصل با او صحبت کردم تا ناراحتیاش کم شود. البته امیر بهار سال ۱۳۷۲ با مرحوم یوگنی سکوموروخوف هم دچار مشکل شد و حتی میخواست از استقلال برود ولی من دوباره پادرمیانی کردم و نظرش عوض شد. داستان از این قرار بود که ما به تورنمنت نقش جهان رفته بودیم و امیر قلعهنویی هم میان طرفداران فوقالعاده محبوب بود. تماشاگران او را تشویق کردند و امیر هم رو به بازی نمایشی آورد اما سرمربی روسی استقلال فوقالعاده با چنین سبک کاری مخالف بود و قبل از پایان نیمه اول میخواست او را تعویض کند! در آن مقطع من علاوه بر مدیرعاملی، وظایف سرپرستی را هم بر عهده داشتم و کارت تعویضها در اختیارم بود. وقتی به من گفتند کارت تعویض امیر را بنویس، چند دقیقه معطل کردم تا نیمه اول تمام شود. همین اتفاق هم رخ داد و بازیکنان به رختکن رفتند اما دیدم سکوموروخوف داخل زمین ایستاده است. به سمتش رفتم و بلافاصله پس از دیدنم دستش را دراز کرد و گفت خداحافظ! گفتم الان تازه بین دو نیمه است و بازی تمام نشده اما در جواب گفت: شما سرمربی نمیخواهید! شما اختیاراتم را محدود کردهاید و من حاضر به ماندن نیستم. فهمیدم از قضیه تعویض نکردن قلعهنویی بسیار عصبانی است به همین خاطر با او صحبت کردم و توضیح دادم که ما به سختی توانستهایم امیر را حفظ کنیم و برایمان اهمیتی فراوان دارد. به هر زحمتی بود او را متقاعد کردم و بین دو نیمه داخل رختکن نرفتم. بلافاصله بعد از پایان بازی به تهران برگشتم و آقای علی جباری را به عنوان سرپرست تیم منصوب کردم و دیگر خودم روی نیمکت ننشستم ولی امیر قلعهنویی را دعوت کردم و با او جلسه گذاشتم. به امیر گفتم در محبوبیتش کوچکترین تردیدی ندارم ولی به هر حال سرمربی تیم مسائل تاکتیکی را مشخص میکند. هر طوری بود او را راضی کردم تا قضیه جدایی را فراموش کند چون از رفتار سرمربی وقت استقلال شاکی بود و میخواست برود اما به هر طریق ممکن نگهش داشتیم.»

استقلال 








