روایت احساسی ستاره آرسنال از دعوت شدنش به تیم ملی انگلیس

روایت احساسی ستاره آرسنال از دعوت شدنش به تیم ملی انگلیس

پایگاه خبری فوتبالی - ابرچی ازه، درباره اولین باری که در لیست اولیه تیم ملی انگلیس قرار گرفته و شرایطش در آن زمان، صحبت کرده است. 

به گزارش فوتبالی، او در گفت‌وگویی اختصاصی با آدبایو اکینفنوا در پادکست Beast Mode On، گفت که وقتی پیام حضورش در فهرست اولیه بازیکنان دعوت‌شده را دید، اشک‌ از چشمانش جاری شد. 

ازه، در ماه می 2021 و زمانی که در کریستال پالاس حضور داشت، مطلع شد که به‌عنوان یکی از گزینه‌های احتمالی برای تیم ملی انتخاب شده است. بااین‌ حال، ازه این پیام را پس از یک جلسه تمرینی‌ دریافت کرده بود؛ جلسه‌ای که با مصدومیت جدی این بازیکن 27 ساله از ناحیه آشیل پا همراه بود، مصدومیتی که او را تا نوامبر همان سال دور از میادین نگه داشت. 

این مصدومیت باعث شد ازه اولین بازی ملی خود را تا سال 2023 تجربه نکند، اما از آن زمان به یکی از بازیکنان ثابت تیم ملی تبدیل شده و اخیرا نیز در پیروزی 2-0 خانگی برابر صربستان در مرحله انتخابی جام جهانی گلزنی کرده است.

او درباره دریافت اولین پیام دعوت به تیم ملی در همان روزی که تاندون آشیلش پاره شد، گفت: 

«در آن مقطع در دوره خیلی خوبی بودم؛ خوب بازی می‌کردم و کارم را انجام می‌دادم، پس احساس خوبی داشتم؛ سال اولم در پالاس بود. من پیام لیست اولیه دعوت به تیم ملی را تا بعد از جلسه تمرینی ندیدم. به تمرین رفتم، خواستم حرکت کنم و احساس کردم آشیلم پاره شد. به اطراف نگاه می‌کنی و کسی نیست، فکر می‌کنی کسی به تو ضربه زده اما نه. سپس مرا به داخل بردند. دکترها گفتند بله، پاره شده و سراغ گوشیم رفتم که به همسرم زنگ بزنم و بگویم چه شده که پیامی از طرف مسئولان تیم ملی دیدم. این همان پیام اولیه‌ای بود که دریافت کردم. پیامی دریافت می‌کنی که می‌گوید در میان گروهی از بازیکنانی هستی که می‌توانند برای این اردو انتخاب شوند. یعنی شاید یکی از چندین بازیکنی بودم که آن پیام را گرفتند. پس هنوز انتخاب نشده بودم اما در فهرست احتمالی بودم اما برای من در آن لحظه همان کافی بود. من هرگز در چنین موقعیتی نبوده‌ام، برای تیم اول شرایط متفاوت است. در آن لحظه، قبل از اینکه پیام را ببینم، اشک‌هایم سرازیر شد... لحظه دردناکی بود. نمی‌توانستم باور کنم، درست زمانی که در اوج هستی و احساس خوبی نسبت به خودت داری این اتفاق می‌افتد...»