به گزارش "ورزش سه"، مهاجم پیشین تیم ملّی فوتبال ایران، این روزها کمی از فوتبال فاصله گرفته و فرصتی هم برای تجارت و کسب و کار میگذارد. او می گوید: «من قبلا هر شش، هفت ماه یک بار برای دیدن خانواده به ایران می آمدم، اکنون به خاطر مساله کار و کسب تعداد سفرهایم بیشتر شده است. البته زندگی شخصی ام و حضور در سمینارهای مربیگری ادامه دارد. اکنون کار کوچکی را شروع کرده ام و در اصل میخواهم ببینم می توانم در راه اندازی یک شغل کوچک هم موفق باشم یا نه. قرار است از آلمان لوازم خانگی برقی وارد کنم و خوشبختانه همه چیز با هم جور شده است.»
هیجان فوتبال همه جا یکسان است امّا درون زمین
هاشمیان که سالها در فوتبال آلمان و در سطح اول فوتبال اروپا توپ زد، یکی دو سال پایانی فوتبالش را در ایران سپری کرد؛ یکی دو سالی که حاشیههای آن هنوز ادامه دارد. او که هنوز درگیر ماجرای طلبش از باشگاه پرسپولیس است، درباره هیجان و استرس فوتبال در ایران و آلمان میگوید: «فوتبال همهجا هیجان و جذّابیت دارد و استرس هم در آن دخیل است. باشگاه، تیم، مربی، بازیکن هرکدام اضطراب و نگرانی خودشان را دارند؛ این داستان خود فوتبال است. اما به لحاظ هیجان و اضطراب خارج از زمین و به لحاظ برنامهریزی و سازماندهی، در آلمان نسیت به ایران همه چیز کاملا متفاوت است.»
چرخه لژیونرشدن بازیکنان قطع شد
آخرین مقام مهمّی که فوتبال ایران کسب کرده است، سومی در جام ملّتهای آسیا سال 2004 بود. «این عدم موفقیّتها ریشه دارد. فوتبال ما چرخهای داشت که هر سال پدیده هایی می آ مدند و می درخشیدند. اکنون هم هستند، اما چرخه بازیکن سازی و ظهور بازیکنان بزرگ در 10سال گذشته قطع شد. بعد از آن دیگر ما لژیونر در باشگاهای بزرگ نداشتیم و چرخه این بازیکنان قطع شد. ما نیاز به یک برنامه طولانی مدت و یک مدیریت خوب داریم. آدمهای مسئله د ار همیشه در فوتبال بودهاند و اکنون هم هستند. فقط در مورد آنها صحبت میکنیم و چیزی حل نمی شود؛ این نشان میدهد اراده ای برای حل مسائل نیست.»
باید راه دیگری میرفتم تا مربی باشم
فوتبالدوستان ایرانی منتظرند تا هر چه زودتر حضور مهاجم پیشین و موفّق تیم ملّی را روی نیمکت یکی از تیمهای مطرح ببینند. با این حال هاشمیان عجلهای ندارد: «روی پیشانی من نوشته نشده که حتما باید مربی شوم و خیلی زود تیم بگیرم. در زندگی کارهای دیگری هم وجود دارد که میتوان به صورت اصولی انجام داد و اگر شرایطی مهیا باشد، در مشاغل دیگر هم میتوان موفق شد. با این حال من فکر می کنم خیلی سر موقع و با روشی بهتر به علم مربیگری و بالاترین مدارک آن رسیدم. شاید خیلی ها بعد از فوتبالشان به دنبال این کار بودند، اما من بعد از پایان فوتبالم مدرک A اروپا را داشتم.» هاشمیان چه در دوره بازی چه حالا که از زمین فوتبال جدا شده، بازیکنی پابند به اصول اخلاقی بوده است. شاید این موضوع هم در دوری فعلی او از نیمکتهای داغ بیتاثیر نباشد: «من اکنون مربّیگری نمیکنم، چون راههایی که من برای مربّی شدن در پیش گرفتم به درد نمیخورند. باید کارهای دیگری انجام میدادم؛ باید به جای یادگیری علم مربیگری و رفتن به بالاترین سطح کلاسها و آموزش دیدن در دوره های سخت، فلان شخص را ملاقات میکردم و می شناختم تا اکنون مربّیگری کنم. امّا من ترجیح دادم راه اصولی را در پیش بگیرم.»
نگاه فوتبال دنیا به آلمان تغییر کرد
آلمانیها پیش از دوره یواخیم لو همیشه تیمهای قدرتمندی داشتند و قبل از این هم قهرمان جهان شده بودند. قهرمانی اخیر باعث شد بیشتر موردتوجه قرار بگیرند و درآمد باشگاههای آلمانی هم بالاتر رفت. آنها بازیکنان گرانقیمت خریداری کردند. وقتی گواردیولا را به فوتبالشان آوردند، یعنی نگاه تازهای داشتند. خرید بازیکنان بزرگ هم روی فوتبال هر کشوری تاثیر مثبت میگذارد. فوتبال آلمان هم موفقیتش را از مدتها قبل شروع کرد و وقتی فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال 2012 بین بایرن مونیخ و دورتموند برگزار شد، فوتبال این کشور موفقیتش را نشان داد. دو سال بعد هم در جام جهانی قهرمان شدند و این مسائل کاملاً نگاه دنیا را به فوتبال آلمان تغییر داد. این موفقیتها هم به دلیل حساب شده عمل کردن آنهاست.