تحلیل ویژه؛ داستان رقابت نابرابر دختران دونده ایران

تحلیل ویژه؛ داستان رقابت نابرابر دختران دونده ایران

وبسایت رسمی برنامه نود - ناکامی لیلی رجبی در رقابت‌های پرتاب وزنه بازی‌های ریو با واکنش نامناسب مجری و کارشناس شبکه ورزش سیما همراه شد ولی دختران دونده ایران چگونه و با کدام امکانات راهی المپیک شدند؟ کمبودها و کاستی‌ها از قبل گفته شده تا بهانه «شکست» تلقی نشده و کسی «بی‌غیرت» خوانده نشود!

به گزارش سایت نود، ماهنامه «دنیای فوتبال» در شماره تیر خود گزارشی از تیم دوومیدانی دختران ایران داشت. نگاهی به چگونگی آماده‌سازی این تیم شاید تصویری درست‌تر به دست دهد و ... .

رقابت نابرابر

دختران دوومیدانی ایران برای هر چه امروز دارند، سال‌ها دویده‌اند. روزهایی که دختران دوومیدانی‌کار در صف چندم اعزام به مسابقات برون‌مرزی بودند، ماه‌هایی که طول کشید تا کنفدراسیون آسیا و فدراسیون جهانی حجاب دختران ایران را تایید کند، سال‌هایی که تلاش شد تا سالن و سانسی برای تمرینات دختران وجود داشته باشد، مدتی که دختران رفتند و آمدند تا ثابت کنند زنان هم می‌توانند بدوند، بپرند و پرتاب کنند، و ده‌ها تلاش دیگر که همه و همه دوومیدانی دختران را به امروز رسانده. امروزی که دختران دوومیدانی دیگر زنگ تفریح نیستند و کسی نمی‌تواند توانایی‌هایشان را نادیده بگیرد. دختران دونده و پرنده ایران حالا چند سالی است که می‌توانند در مسابقات آسیایی شرکت کنند و مدال بگیرند. می‌توانند لیگ منظم داشته باشند. می‌توانند هر سال در تمامی ماده‌ها رقابت قهرمانی کشور برگزار کنند. سالنی دارند که تمرین کنند و... دور نیست سال‌هایی که در سالن ورزشگاه شهید کشوری را به روی دختران می‌بستند و می‌گفتند اصلا چه معنی دارد که شما خانم‌ها ورزش کنید؟

اما دختران دوومیدانی ایران به موازات این که برای ورزششان می‌دویدند، برای احقاق حقوقشان هم ده‌ها سال دویده‌اند؛ حقوقی که هنوز هم نیاز به دویدن دارد. چون هنوز هم خانم‌ها اولویت اول فدراسیون دوومیدانی ایران نیستند و از حقوق برابری بهره نمی‌برند.

پدیده‌هایی که دیده نشدند

پدیده بلوری‌زاده از زنان پیشتاز دوومیدانی ایران پس از انقلاب است. دختری که توانست پس از بیست‌وسه سال رکورد پرش ارتفاع بانوان ایران را تغییر دهد و به نام خودش ثبت کند. در دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد سردمدار موفقیت‌ها و رکوردشکنی‌های دوومیدانی بود. برای خیلی‌ها الگو شد که دخترانشان را راهی دوومیدانی کنند. در همان سال‌ها بود که تعداد دختران علاقمند به دوومیدانی بیشتر شد و پدیده که متولد سال 1353 است، هم کاپیتان تیم ملی والیبال بود و هم دونده و پرنده دوومیدانی بانوان. در آن سال‌ها خیلی‌ها آمدند و رفتند. آن زمان‌ها پیستی برای خانم‌ها در پایتخت نبود و وضعیت زنان در شهرستان‌ها هم تعریفی نداشت.

دوومیدانی اسمش مادر ورزش‌ها بوده و هست اما گویی همواره سایه یک ناپدری بالای سر این مادر است و دست و پای مادر را برای رشد و پیشرفت بسته است. پدیده‌ها در دوومیدانی دختران ایران زیاد بوده‌اند. آن زمان‌ها رسانه‌ها کمتر بود و آن چند رسانه ورزشی هم حساسیتی برای پرداخت به ورزش بانوان و حالا دوومیدانی‌اش نداشتند! پدیده‌ها می‌آمدند و می‌رفتند و تمام می‌شدند اما چون دیده نمی‌شدند، کسی نه آمدنشان را می‌فهمید و نه برای خداحافظی‌شان دست تکان می‌داد.

در ورزش زنان خبری از پول‌های میلیاردی و شهرت‌های آنچنانی نیست. ده‌ها مدال جهانی هم که داشته باشید، در کوچه و خیابان در مقایسه با یک فوتبالیست بی‌افتخار لیگ برتر فوتبال مردان هیچ کسی شما را نمی‌شناسد! عامل اصلی برای جذب دختران به ورزش فقط عشق است. چیزی که این روزها به حلقه گم شده‌ای در ورزش حرفه‌ای‌مان تبدیل شده. این روزها در ورزش حرفه‌ای ما عشق هست اما قیمت دارد. با تومان و دلار قیمت‌گذاری می‌شود... .

اما ورزش بانوان هنوز قیمت ندارد. دختران ورزشکار هنوز با عشق و انگیزه پیش می‌روند و از پا نمی‌ایستند. به هر استان ایران که سر بزنید، حتما دخترانی هستند که می‌دوند. شاید کفش مناسب نداشته باشند و پیست و زمین مناسبی در کار نباشد اما آنها با دو پای عاشق می‌دوند و هیچ مانعی صد راهشان نیست. یاد گرفته‌اند موانع را مثل دوی با مانع ببینند و بدون این که خم به ابرو بیاورند از رویش بپرند. برای دختران دوومیدانی‌کار ایران هیچ سدی برای توقف وجود ندارد. آنها سال‌هاست که با نگاه به مقصدشان دویده‌اند؛ حتی اگر مقصد آن قدر دور باشد که نتوان دید اما ایمان داشته‌اند که می‌شود رسید و باید دوید و رفت.

سالن‌های اختصاصی برای دختران

دوومیدانی رشته‌ای با ده‌ها شاخه و ماده است. ده‌ها مدال در بازی‌های آسیایی و المپیک دارد و پرتماشاگرترین رشته بازی‌های المپیک به حساب می‌آید اما اوضاع در کشور ما جور دیگری است. از مسائل و مشکلات پسران که بگذریم، در سال‌های اخیر دختران ما تلاش کردند تا دیده شوند. تلاش کردند تا سهم بیشتری از بودجه و امکانات این ورزش ببرند. لیلا ابراهیمی، دونده دوهای نیمه‌استقامت ایران توانست در سال 2007 نخستین مدال تاریخ دوومیدانی بانوان را بعد از پیروزی انقلاب در مسابقات قهرمانی آسیا به دست آورد. آن روزها لیلا ابراهیمی هیچ وقت امکان پرش از چاله آب را در تمریناتش نداشت اما برای اولین بار در رقابت با حریفان آسیایی‌اش دوید و پرید و مدال برنز هم گرفت.

کم‌کم دوومیدانی بانوان مورد توجه بیشتر قرار گرفت. حالا دختران را به سانس‌های اختصاصی راه می‌دادند اما هنوز پارک‌هایی مثل پارک ملت، طالقانی و چیتگر محل اصلی تمرینات بود. شاید در کشورهای پیشرفته سوال باشد که مگر می‌شود ورزشکاری پیست نداشته باشد، امکانات نداشته باشد و بیاید و در مسابقات مدال بگیرد؟ دختران دوومیدانی ایران نشان دادند که می‌شود اما نکته تاسف‌بار ماجرا اینجاست که وقتی لیلا ابراهیمی‌ها مصدوم می‌شوند، دیگر مهم نیست رزومه‌شان چیست؟ که هستند؟ چه کاشته‌اند؟ بلکه مصدوم‌ها محکوم‌اند به فراموشی و محرومیت از ادامه زندگی ورزشی. کسی سراغی از قهرمان مصدوم نمی‌گیرد. مصدومیت درمان دارد، راه علاج دارد اما هزینه دارد. پول می‌خواهد. اگر ورزشکار خودش نتواند پول را تامین کند، باید خداحافظی کند. کسی چه می‌داند چند دختر دوومیدانی‌کار مستعد ایران در ابتدای راه مصدوم شده و دوومیدانی را برای همیشه کنار گذاشته‌اند؟

رفاقت‌های دخترانه

ورزشکاران دوومیدانی شاید به خاطر تنوع کارشان همیشه رفاقت‌های بیشتری با هم داشته‌اند. در اردوهای تیم ملی گویی که ورزشکاران چند رشته متفاوت در کنار هم یک تیم را تشکیل بدهند. همدلی و نزدیکی‌ای که در میان ورزشکاران دوومیدانی است، کمتر در رشته‌های دیگر سراغ می‌توان داشت. دختر و پسرش هم فرقی ندارد. کافی است چند بار به تمرینات دوومیدانی‌کاران بروید تا متوجه شوید. شاید همان جذابیتی که باعث می‌شود دوومیدانی پرتماشاگرترین رشته المپیک باشد، دلیلی است که ورزشکارانش هم این گونه شوند. در اردوی تیم ملی دختران همه با هم دوست هستند. دوست‌های صمیمی. دوست‌هایی که اگر در خارج از تمرین ببینیدشان انگار خواهرند. دختران دوومیدانی همگی خوش‌رو و خوش‌اخلاق‌اند. مهربانند. اصلا دختر دوومیدانی‌کار بداخلاق و بدون لبخند نداریم. پدیده بلوری‌زاده هم در همان سال‌های دهه‌های قبل (که گاهی حتا خنده برای خانم‌ها ممنوع بود) به خنده‌ها و پر شور و نشاط بودن مشهور بود. حال و هوای شاد و فضایی دخترانه در اردوها وجود دارد. مگر می‌شود یک روز از تمرینات بدون عکس دست‌جمعی و سلفی و ژست‌های شوخ و شادمان طی شود؟ مگر می‌شود کسی در سالن دوومیدانی دعوا کند؟ فضای حاکم بر دختران دوومیدانی فضای آرام اما پرهیجانی است. اگر هم ناراحتی و حاشیه‌ای باشد، حتما از بیرون است. از کم‌توجهی‌هاست. از کمبودها و گاهی نبودهاست! یعنی اگر بیرونی‌ها بگذارند، درون اردوی دختران دوومیدانی‌کار هیچ گله و شکایتی نخواهد بود.

دختر باد

مریم طوسی دختر باد نام دارد. سریع‌ترین دختر ایران که رکورددار دوهای سرعت است. سال‌های نه چندان دور که مریم هجده ساله رکورد ایران را شکست، انگار نسلی نو در دوومیدانی ظهور پیدا کرد. دختری که نمی‌تواند در مسابقه‌ای شرکت کند و رکوردی را جا به جا نکند. دختری سرسخت اما مهربان که رویایش حضور در المپیک است. در سال‌های اخیر فرزانه فصیحی هم به جمع دختران سرعتی ایران اضافه شده است. دختری از اصفهان که همین چند هفته پیش رکورد دوی شصت متر کشور را از آن خود کرد. شاید اگر هر رشته دیگری بود رقیبان سرعت ایران با هم دشمن می‌شدند اما در بین دختران دوومیدانی‌کار از این خبرها نیست. مریم طوسی پس از رکورد فرزانه فصیحی از شکسته شدن رکورد «ایران» خوشحال می‌شود و تاکید می‌کند که رکورد برای من نبوده و برای کشور بوده است. در دوومیدانی دختران هنوز جوانمرد هست. هنوز رفاقت بر رقابت ارجحیت دارد و هنوز می‌شود به همه چیز امیدوار بود. با وجود همه مشکلات و برآورده نشدن بسیاری از خواسته‌ها اما طوسی خودش برای کسب سهمیه المپیک تلاش می‌کند و همزمان مریم محبی را آموزش می‌دهد تا روزی این دختر شانزده ساله بتواند دختر باد شود.

مربی خارجی خوب بیاورند

در سوی دیگر اردوهای تیم ملی سپیده توکلی‌نیک و الناز کمپانی ایستاده‌اند. سپیده توکلی دختر پنج‌گانه و هفت‌گانه است. رکورد ملی دارد و در پرش‌ها و پرتاب‌هایش سال‌هاست بی‌رقیب مانده. البته این بی‌رقیبی چندان هم خوب نیست چون رقیب کمک می‌کند قهرمان همیشه برای قهرمانی بجنگد. هر چند که سپیده هم از جنگنده‌های این رشته است و می‌گوید تا مدال بازی‌های آسیایی نگیرم، خداحافظی نمی‌کنم. مدالی که در اینچئون با چند اختلاف امتیاز از دست داد اما اگر سپیده فرصت میدان دیدن و رقابت با حریفان خارجی‌اش را داشته باشد، اگر بتواند یک مربی با قرارداد و حقوق داشته باشد، سکوی بازی‌های آسیایی قله‌ای فتح ناشدنی نخواهد بود.

الناز کمپانی اهل شیراز است. دختری مستعد که برای رسیدن به خواسته‌هایش کوتاه نیامده، هفته‌های زیادی را به دور از خانواده در تهران تمرین می‌کند تا خودش را به آن چه می‌خواهد برساند. الناز کمپانی، مریم طوسی، سپیده توکلی و فرزانه فصیحی. اسم خودشان را گذاشته‌اند مربع دوومیدانی دختران ایران. در این بین فهیمه کلهر دونده نیمه‌استقامت ایران هم رفیق صمیمی این مربع است؛ تا جایی که گاهی مربع را به پنج ضلعی تبدیل می‌کند. کلهر که همسرش مربی دوومیدانی است این روزها کمتر می‌دود اما مگر می‌شود کسی عاشق دوومیدانی باشد و بتواند آن راکنار بگذارد؟

بی‌ سر و صدا مثل لیلا

در کنار همه اینها دختری بی سر و صدا و مهربان قرار دارد. دختری که فارسی را با لهجه شیرینی حرف می‌زند و خیلی زود توانسته جای خودش را در میان دوومیدانی‌کاران پیدا کند. همه او را دوست دارند. سرش به کار خودش است. آرام و بی سر و صدا تمرین می‌کند. بدون ادعا جلو می‌رود و از روزی که آمده، هر روز یک راه را برای ادامه حیات دوومیدانی بانوان هموار کرده است. لیلا رجبی، ملی‌پوش پرتاب وزنه ایران که برای اولین بار در تاریخ، بانوان ایرانی را در لندن 2012 به سهمیه المپیک رساند و حالا خودش را برای حضور دوباره در المپیک آماده می‌کند. کسی که با مدال نقره‌اش در بازی‌های آسیایی اینچئون توانست نخستین مدال تاریخ بانوان دوومیدانی ایران را در این مسابقات به نام خودش ثبت کند و ثابت کند خانم‌ها هم می‌توانند.

هشت سال می‌گذرد از روزی که رسانه‌ها نوشتند: «پیمان رجبی، قهرمان 400 متر ایران با دختری بلاروس ازدواج کرده و این دختر با دریافت تابعیت ایرانی و گرایش به دین اسلام زین پس با نام ورزشکار دوومیدانی ایران به میدان می‌رود.»

لیلا اما بیشتر از آنچه تصور می‌شد، پیشرفت کرد و مایه پیشرفت دختران دوومیدانی شد. لیلا هم رقیب خاصی در ایران ندارد و امیدوار است شاید در آینده نزدیک رقیبی نزدیک پیدا کند.

لیلا رجبی زیر نظر همسرش تمرین می‌کند. تابستان سال گذشته بود که مربی‌اش ماه‌ها بدون حقوق و هرگونه قراردادی لیلا را تمرین می‌داد اما با همه این سختی‌ها و کمبودها به مسابقات رفت، رکورد زد و برای ایران سهمیه المپیک گرفت اما پس از آن هم بی‌مهری‌ها ادامه داشت و لیلا با آن سکوت و نجابت همیشگی‌اش درپاییزِ پیش از المپیک خیلی آهسته اعلام کرد که به دلیل عدم حمایت مسئولان تصمیم ندارد در المپیک حاضر شود. قوانین مبارزه خارج میدان را بلد نیست و خسته شده است و قصد ادامه دادن ندارد... داشتن مربی، حقوق مناسب، امکانات تمرین، فراهم بودن شرایط برگزاری اردوی خارجی در آستانه المپیک، همه و همه حداقل چیزهایی است که یک ورزشکار المپیکی باید دارا باشد اما انگار سهمیه المپیک برای مسئولان ما یک شوخی است و جدی نمی‌شود تا زمانی که از دستش بدهیم، شاید!

اینستاگرام‌بازها

اینستاگرام برای دختران دوومیدانی هم مثل بسیاری از ورزشکاران، اهمیت و حساسیت‌های خاص خودش را دارد. اگر سری به صفحه‌های آنها بزنید می‌بینید که حال و هوای همه‌شان مثبت و امیدبخش است. لیلا رجبی پست‌های فارسی می‌نویسد. از امید و تلاش می‌گوید. مریم طوسی و سپیده توکلی هم صفحه‌شان پر از عکس‌ها و نوشته‌های انگیزه‌بخش است. اگر گلایه و بیانیه و انتقادی هم باشد، پناهگاهشان همین صفحات است. حکایت بقیه هم همین‌طور است. انگار برای ورود به جهان این دختران قهرمان، اول باید زرهی از انرژی مثبت بر تن کنی، سلاحی از انگیزه را در یک دست بگیری و در دست دیگرت سپری از امید را نگه داری.

در کنار روحیه جنگندگی و میل به پیروزی، حال و هوای دخترانه هم در بین آنها وجود دارد. این که مهم است لباسمان در روز مسابقه چه رنگی باشد. این که رنگ کفشمان با بلوز و هدبندمان یکی باشد. این که قبل از مسابقه روی ناخن‌هایمان پرچم ایران را طراحی کنیم، این که با آن که موهایمان معلوم نیست اما حواسمان باشد که روز مسابقه مرتب و آراسته باشد، همه و همه از اهمیت برخوردار است. با وجود مصدومیت‌های سخت و پیاپی اما روحیه جنگنده و پیروزی‌طلبانه این دختران اجازه نداده است که آخ بگویند و با تمام دردها و سختی‌های ریز و درشت ادامه داده‌اند و ایمان دارند که ادامه باید ادامه داد.

دوومیدانی بدون تمرین

در دوومیدانی بانوان معمولا سکان هدایت در دست دوومیدانی‌کاران بوده است. آذردخت نیاززاده، نصرت کردبچه و پریسا بهزادی، نایب‌رییسان این سال‌های دوومیدانی بانوان بوده‌اند. هر کدام‌شان به شیوه خودشان جنگیده‌اند تا دختران از حقشان دور نمانند و تجربه نشان داده که ورزشکارانی که روزی خودشان می‌دویدند و می‌پریدند، اگر علم مدیریت بدانند، می‌توانند مدیران به نسبت موفق‌تری از افرادی شوند که به صرف مدیریت خواندن و اندک تجربه مدیریتی در حوزه‌های خارج از ورزش، هدایت فدراسیون‌ها را بر عهده می‌گیرند. در دوومیدانی دختران گاهی مربی هست، گاهی نیست. دختران ملی‌پوش و رکورددار دوومیدانی ایران سال‌هاست چشم انتظار مربیان خارجی با دانش و علم روز دنیا هستند که گویا با اوضاع و احوال امروز این ورزش هم باید همچنان چشم انتظار بمانند. زهرا نبی‌زاده که خودش روزی قهرمان ایران بود، حالا مربی سپیده توکلی است و با همراهی همسرش هادی سپهرزاد که رکورددار دهگانه مردان است، سعی می‌کند تا سپیده را رکورددار نگه دارد و برای مسابقات آماده باشد. مریم طوسی برای مدتی کوتاه مربی خارجی داشت و حالا چند سالی است که هر چند وقت یک بار با یک مربی تمرین می‌کند. شرایط بقیه هم منفعل است. در شهرستان‌ها اغلب دوومیدانی‌کاران بازنشسته هدایت ورزشکاران را بر عهده دارند. همه این مسائل در حالی است که در اکثر مسابقات خارجی، دختران ورزشکار ما بدون مربی‌هایشان به رقابت می‌پردازند و انگار مربی هم همچون سهمیه المپیک برای مسئولان ما یک شوخی است و جدی نمی‌شود تا زمانی که از دستش بدهیم، شاید!

رویای دختران

ورزشگاه آفتاب انقلاب که در شرق تهران افتتاح شد، حال و روز دختران دوومیدانی بهتر شد. دیگر لازم نبود پشت درهای بسته مجموعه ورزشی کشوری زانوی غم بغل بگیرند یا در انتظار اجازه مجموعه ورزشی شیرودی ساعت‌ها معطل بمانند. خودشان صاحب سالن و پیست شدند. چند روز در هفته مختص دختران است و گاهی هم ساعاتی به آنها اختصاص داده می‌شود. ملی‌پوشان می‌توانند هر روزی که خواستند تمرین کنند.

پریناز واثقی، الهام حاج‌زینعلی، نرگس خانی، فاطمه خیاطی، مینا پورنجار، نیایش مصدقی، الهام کاکلی، مهسا طیب‌زاده، سهیلا نادری، به همراه صدها دختر دوومیدانی‌کار در سراسر ایران هر روز تمرین می‌کنند و به رویاهایشان در دوومیدانی می‌اندیشند. رویاهایی که خیلی‌هایش با اندک توجه مسئولان می‌تواند به حقیقت تبدیل شود اما مسیر رسیدن به رویاها در دوومیدانی بانوان همواره از جاده‌ای با موانع می‌گذرد و فرقی ندارد که دختران ما در چه رشته و ماده‌ای فعالیت می‌کنند، چون ورزشکار هر ماده‌ای که باشند باید دوی با مانع را هم خوب بلند باشند تا بتوانند از پس موانع پیش‌رو بربیایند. تا به امروز نشان داده‌اند که می‌توانند. پس از این هم خواهند توانست.

39046