وبسایت رسمی برنامه نود - با پر رنگ تر شدن جنبه اقتصادی در فوتبال مدرن امروز و تخصص گرایی در کلیه زمینه ها، اکنون فرایند نقل و انتقال بازیکن های فوتبال در لیگ برتر انگلیس و سایر کشورهای صاحب فوتبال از حالت سنتی خارج شده و توسط یک گروه تخصصی انجام می شود. نگاهی خواهیم داشت به فرایند کاری دپارتمان های نقل و انتقال بازیکن در بالاترین سطح فوتبال دنیا تا شاید مطلبی آموزنده برای فوتبال کشورمان باشد.
به گزارش وبسایت نود و به نقل از دیلی تلگراف، به آخرین ساعات نقل و انتقالات تابستانی فوتبال اروپا نزدیک می شویم. وقتی در اواخر قرن بیستم، سرمایه های هنگفت به بدنه باشگاه های اروپایی تزریق شد، مسیر فوتبال اروپا نیز به تبع آن رو به تحول گذاشت. در بازار نقل و انتقالات امسال، بسیاری از باشگاه های انگلیسی اقدام به خرید یا فروش بازیکن های خود با مبالغی هنگفت کرده اند که برخی از این هزینه ها در تاریخ این باشگاه ها بی سابقه و یا حداقل کم سابقه است. یکی از تفاوت های اساسی نقل و انتقالات فوتبال طی چند سال اخیر در مقایسه با گذشته چنین است که این امر تبدیل به یک تخصص و حرفه شده و هر باشگاهی یک کادر حرفه ای و متخصص به منظور نقل و انتقالات بازیکن در اختیار دارد. معمولاً عناوینی همچون مدیر فوتبال، مسئول استخدام بازیکن، مدیر ورزشی، مدیر فنی و یا پست از مُد افتاده مدیر استعدادیابی را شنیده اید. شاید این عناوین در گذشته به یک شخص اتلاق می شد اما امروزه در قالب یک دپارتمان نقل و انتقالاتی قابل تعریف است.
هر چه قدر که فوتبال به سوی جهانی شدن سوق پیدا می کند و نقش فراسنج های اقتصادی و مالی در این پدیده پر رنگ تر می شود، ساختار گرایی در باشگاه های حرفه ای نیز رو به فزونی می گذارد. دیگر نمی توان کیفیت و عملکرد یک باشگاه را صرفاً به عوامل فنی یا نیمکت مربوط دانست زیرا در فوتبال مدرن امروز، کیفیت کار ساختاری از جمله دپارتمان نقل و انتقالات بسیار حائز اهمیت است. دیگر نباید نقش بازار نقل و انتقالات فوتبال را فقط در جا به جایی یک بازیکن از تیمی به تیم دیگر دانست بلکه باید این بازار پر تلاطم را صنعتی جدید دانست که خود از دل صنعت مادر یعنی فوتبال، زاده شده است.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید این روزها در فوتبال اروپا فقط به دنبال شکار یک بازیکن مستعد از یک باشگاه نیستند بلکه عوامل فنی یا جانبی موفق در ساختار باشگاه ها نیز در معرض پیشنهادهایی برای انتقال به یک باشگاه دیگر قرار می گیرند. به عنوان مثال کریستین هایدل مدیر ورزشی باشگاه ماینتس که نقش کلیدی در به خدمت گرفتن یورگن کلوپ و توماس توخل در این باشگاه داشت، با پیشنهاد وسوسه کننده باشگاه شالکه در تابستان جاری و پس از سال ها حضور در ماینتس، راهی گلزنکرشن شد. بسیاری از کارشناس های فوتبال آلمان معتقدند که موفقیت های باشگاه ماینتس را نباید فقط برای کلوپ، توخل و یا چند بازیکن ارزشمند این تیم طی سال های اخیر نوشت بلکه کلیدی ترین نقش در استمرار این کامیابی ها به حضور کریستین هایدل در این باشگاه مربوط می شود.
لستر سیتی که فصل گذشته به عنوان قهرمانی لیگ برتر انگلیس دست یافت، دو مهره کلیدی در کادر استخدام بازیکن داشت که با پیشنهادهای بهتری رو به رو شده و به تازگی این باشگاه را ترک کردند. بن ریگلزوورث به آرسنال پیوست تا نقش استعداد یاب ویدئویی در تیم اول این باشگاه را ایفا کند. استیو والش همان شخصی که انگولو کانته، ریاض محرز و جیمی واردی را کشف و به لستر سیتی آورد تا تاریخ این باشگاه را تغییر دهد، اکنون به اورتون پیوسته تا مدیر فوتبال تافی ها باشد. شاید جدایی استیو والش به اندازه جدایی انگولو کانته برای لستر سیتی گران تمام نشود!
پل میشل نیز یک مثال خوب دیگر است. او در سال 2014 به عنوان مسئول بخش استخدام بازیکن و آنالیز باشگاه از ساوتهمپتون جدا و به تاتنهام پیوست و اکنون صحبت هایی مبنی بر جا به جایی مجدد وی به گوش می رسد. استیوارت کینگ که نقش مشاور یک شرکت نقل و انتقال بازیکن به لیگ برتر را دارد، تجارت بازیکن توسط باشگاه های فوتبال را همچون ضربان قلب ساختار آن باشگاه توصیف می کند! هیچ باشگاهی در لیگ برتر وجود ندارد که مدل های مختلف کمیته نقل و انتقالات را تجربه نکرده باشد هر چند که برخی از این کمیته های نقل و انتقالاتی همچون باشگاه لیورپول، حرف و حدیث های زیادی نیز در بر داشته اند.
عرف رایج چنین است که ابتدا کادر فنی و مربی هر تیم، نیازهای خویش را شناسایی و از طریق برقراری ارتباط با مدیر اجرایی و مسئول بخش استخدام بازیکن اقدام می کنند. مربی ها پیشنهاد های خود را مطرح کرده ولی اهداف دیگری نیز در یک فرایند ارزیابی مشابه مورد توجه قرار می گیرند. اکثریت قریب به اتفاق باشگاه ها به سرمربی حق وتو می دهند. تعداد باشگاه هایی که اختیار بودجه نقل و انتقالاتی خود را به دست یک نفر می دهند، هر روز کم و کمتر می شود.
حضور پر رنگ سر مربی در فرایند استخدام بازیکن موجب کاهش احتمال هدر رفت سرمایه ها خواهد شد ولی یک منطق دو گانه در این واقعیت نهفته است زیرا علاوه بر نقش مهم سر مربی در استخدام بازیکن، وی هیچ دخالتی در انتصاب مدیر فنی یا مدیر ورزشی باشگاه نخواهد داشت. به عنوان مثال، تصمیماتی همچون حضور لس رید در ساوتهمپتون یا جان رودکین در لستر سیتی به عنوان مدیر فوتبال، مستقل از نظر مربی این باشگاه ها گرفته شد. وجود یک فرایند عریض و طویل تر به منظور ارزیابی بازیکن نیز از لحاظ نظری می تواند منجر به حصول نتایج بهتری شود. دیگر آن روزهایی که مربی ها برای یافتن بازیکن مورد نظر خود به سفرهای دور و دراز می رفتند، کاملاً به پایان رسیده و عوامل فنی و جانبی در ساختار نوین باشگاه های انگلیسی، این مشکلات را برطرف کرده است.
لوک داولینگ مدیر ورزشی باشگاه واتفورد معتقد است که هنوز در ذهنیت بسیاری از دست اندرکارهای فوتبال، واژه هایی همچون مدیر فنی، مدیر ورزشی یا مدیر فوتبالی نامأنوس و یا رعب آور است. لوک داولینگ می گوید که برخی از افراد گمان می کنند که مدیر فنی باعث شورانیدن بازیکن علیه مربی تیم خواهد شد در حالی که نقش مدیر فنی این است که به سر مربی اجازه ندهد هر بازیکنی را به خدمت بگیرد اما وظیفه دارد برای خرید هر بازیکن، نظر مثبت سرمربی را جلب کند. (توضیح: با توجه به این حقایق در فوتبال انگلیس، نباید بابت کشک بودن پست مدیر فنی در فوتبال ایران چندان هم نا امید باشیم!)
مدیر فنی واتفورد انگشت روی نکته جالب دیگری می گذارد و می گوید:
عبارت «کمیته نقل و انتقالات» مرا به خنده می اندازد! در هر باشگاهی یک نفر تصمیم اصلی را در این زمینه می گیرد ولی دو، سه یا چهار نفر هستند که درباره جا به جایی مورد نظر به بحث و تبادل نظر پرداخته و یک تیم نیز بازیکن های هدف را زیر نظر می گیرد.
اغلب افرادی که در فوتبال انگلیس به عنوان مدیر فنی یا مدیر ورزشی فعالیت می کنند، بازیکن های تراز اول بازنشسته نیستند اما تخصص ویژه ای در زمینه تشخیص توانایی ها و سوابق بازیکن های حرفه ای و تفاوت های آنها با یکدیگر دارند. به عنوان مثال، لوک داولینگ در تیم های پایه ای تاتنهام و ردینگ بازی می کرد ولی پس از مدتی حضور در تیم های غیر لیگی به عنوان بازیکن، ترجیح داد که نقش مدیریتی را در چند باشگاه مطرح از جمله کریستال پالاس و لیدز یونایتد ایفا کند. تیم کو مسئول استعدادیابی کنونی باشگاه کریستال پالاس نیز پس از پایان دادن به دوران کوتاه فوتبال خود به علت مصدومیت و اخذ مدرک کارشناسی حقوق، به عنوان استعداد یاب با چندین باشگاه انگلیسی مختلف از جمله ردینگ و میلوال همکاری کرد. روس ویلسون مسئول استعدادیابی و دپارتمان استخدام بازیکن در باشگاه ساوتهمپتون است که هرگز یک بازیکن حرفه ای فوتبال در سطح بالا نبوده و صرفاً نقش های اجرایی در چند باشگاه از جمله واتفورد و هادرسفیلد داشت. البته روس ویلسون بیش از همتای خود در واتفورد، به دپارتمان و کار گروهی در زمینه استعدادیابی اعتقاد داشته و می گوید که باشگاه ساوتهمپتون از یک تیم استعدادیابی خبره بهره مند است که از نیازهای فنی این تیم به خوبی آگاه هستند. برای جذب یک بازیکن در باشگاه ساوتهمپتون، ابتدا با مدیر برنامه های مربوطه صحبت می شود تا میزان سخت کوشی، شخصیت و تجربیات دیگران از کار با بازیکن مورد نظر مورد ارزیابی قرار بگیرند. سپس آنالیزورهای باشگاه شروع به تحلیل فنی بازیکن مورد نظر کرده و وی را از لحاظ فنی و آماری با سایر گزینه های رقیب مقایسه و ارزیابی می کنند.
البته ارزیابی یک بازیکن بر اساس اعداد و ارقام یا تحلیل داده ها به تنهایی کافی نیست و شاید هیچ چیز بهتر از نگاه تیز و مستقیم یک استعدادیاب حاضر در محل نباشد. داولینگ اعتقاد دارد که داده های آماری مربوط به یک بازیکن را نباید معیار کاملی و جامعی برای تحلیل آن بازیکن و توانایی های او دانست همان طور که قضاوت روی یک بازیکن با استفاده از چند نوار یا فیلم نیز منطقی به نظر نمی رسد زیرا دوربین ها به دنبال توپ هستند و نه بازیکن! (قابل توجه باشگاه های ما)
در لیگ برتر انگلیس هنوز هم باشگاه های مطرحی وجود دارند که هنوز به دپارتمان یا کمیته نقل و انتقالات اعتقاد چندانی نداشته و هنوز به همان روش سنتی، یک نفر (سرمربی یا مدیر اجرایی یا رئیس باشگاه) تصمیم نهایی را اتخاذ می کند. می توان باشگاه آرسنال را در زمره این نوع از سیستم های فردگرا دانست. آرسن ونگر کلیه تصمیم های باشگاه آرسنال را درباره خرید یا فروش بازیکن بر عهده داشته ولی بازیکن هایی همچون محمد الننی یا گابریل پس از رصد توسط تیم آنالیز آرسنال، به ونگر معرفی و مورد تأیید وی قرار گرفتند. به طور کلی دیگر نمی توان باشگاهی را در لیگ برتر یافت که همه تصمیمات پیرامون نقل و انتقال بازیکن ها و همچنین سایر تصمیم های سرنوشت ساز توسط یک مربی یا یک مدیر ورزشی گرفته شود.
4464