ورزش > مدیریت ورزش - ماجرای رونی کلمن باری دیگر نشان داد مدیریت ورزش کشور همچنان هیجانی است و البته نشان داد تلویزیون تنها به منافع خودش فکر می کند.
فرهاد عشوندی- خبرآنلاین: نزدیک به دو سال قبل وقتی وزارت ورزش قرار بود به دست محمود گودرزی سپرده شود او اصرار داشت دولت بودجه زیادی ندارد. راهکاری که دولت برای چرخه ورزش در سر داشت استفاده از جذابیت های ورزشی و درآمدزایی بود. اینکه بخش خصوصی سرمایه گذاری کند و سود ببرد. دو سال بعد گروهی درست یا غلط ، پروسه آوردن یک مهمان آمریکایی به اسم رونی کلمن را طی می کنند. مجوزهای لازم را می گیرند ، هماهنگی ها با پلیس دیپلماتیک و وزارت خارجه انجام می شود تا این قهرمان پروش اندام به ایران بیاید. رشته ای که همیشه به آن انتقادهای زیادی بوده. برای آنهایی که اندام شان را با مکمل هایی آسیب رسان پف می کنند و فیگور می گیرند و داروهایی که بلای جان جوانان می شود ، با این وجود این رشته جذاب است و پر طرفدار. این قدر پرطرفدار که گروهی ادعا می کند 150 هزار دلار برای آوردن مرد شماره یک این رشته در دنیا هزینه کرده است و شروع به درآمدزایی می کند.
یکباره یک قهرمان قدیمی لب به اعتراض می گشاید. او می خواسته رئیس فدراسیون شود و رای نیاورده. او از دوپینگی بودن و پوشالی بودن قهرمان دعوت شده می گوید و هیچ کس به یاد نمی آورد 20 سال پیش را که خبری درباره به همراه داشتن کلی مکمل غیرمجاز توسط یک قهرمان پرورش اندام ایران در کشوری عربی خبرساز شد که کلا حافظه تاریخی ما ایرانی ها ضعیف است.
حتی فارغ از این اعتراض و موج بعدی دلواپسانی که تازه این آمریکایی بد بدن به ایران آمده ، یادشان می افتد عکس هایش را در گوگل سرچ کنند و تصاویر به دور از خنجارهای رایج مان را ببینند. اعتراض ها باعث می شود تا مسئولان فدراسیون مربوطه به تکاپو بیغتند. با دستانی لرزان به پیشنهاد یک نماینده مجلس ، این ورزشکار را به مرقد شهدای گمنام می برند و باعث شگفتی بسیاری از هموطنان می شوند . که اگر او مشکل اخلاقی دارد ، چرا باید به عزیزترین بارگاه برای خانواده های ایرانی برده شود.
سرانجام قصه هم ترسی می شود که وزارت ورزش و فدراسیون باید قبل از صدور مجوزها می داشتند و تنها سرمایه گروهی به اسم سرمایه گذار و گروهی به اسم خریدار، روی هوا می رود.
آنچه اما همه این حوادث را تشدید می کند عاملی است به نام صدا و سیما. تب داغ آمدن این ورزشکار هیت آور است پس ابتدا خبر آمدنش پخش می شود ، بعد 20:30 گیر می دهد به پولی که برایش ه9زینه شده. بعد با او گفت و گوی اختصاصی می گیرند ، برای همان واحد مرکزی خبر و با هیجان خبر رفتنش به مرقد شهدای گمنام را پخش می کنند. بعد هم همان هایی که این خبر را پخش کردند در صرفا جهت اطلاع شان می گویند این آدم چرا به مزار شهدا رفته و به طعنه می گویند :یکدفعه می بردیدش نماز جمعه.
درست در همین لحظاتی که این اخبار پخش می شود ، ورزشکار آمریکایی در شبکه خبرآنلاین زنده در اختیار دارد تا هرچه دلش می خواهد بگوید.
این یعنی دوگانگی ، آنها هم سودشان را بردند و با سرمایه دیگری مخاطب شان را گرفتند و هم تجارت دیگری را خراب کردند. آیا با این شکل از دلواپسی و با این فرصت طلبی ، می توان امید داشت دیگرانی سرمایه شان را به ورزش بیاورند. رونی کلمن یا 100 تای دیگر مثل او اصلا اهمیتی ندارند که همین تلویزیون صدها هزار دلار را در یکی از برنامه های مشارکتی اش برای جام جهانی به ستاره های نچندان خوشنام از نظر اخلاقی در فوتبال دنیا به بازیکنانی چون ماتیوس پرداخت که به دلیل ساعت بد و نحوه بد ارائه اش از سوی مدیران شبکه ، مخاطبش به اندازه چند درصد هزینه ای که داشت هم نشد!
4141