وبسایت رسمی برنامه نود - پس از انتقال جان استونز به منچستر سیتی و پیش از دربی حساس شهر منچستر، آدام باته از شبکه اسکای اسپورتس نگاهی به تغییر وظایف دفاعهای مرکزی تحت نظر پپ گواردیولا انداخته است.
به گزارش وبسایت نود، به نظر میرسد جان استونز برای تبدیل شدن به یکی از بهترین مدافعین مرکزی جهان، نیاز به پیشرفت زیادی دارد. مدافعی که پیش از شروع مسابقات قهرمانی زیر 21 ساله های جهان، گرث ساوتگیت مربی تیم ملی انگلیس، دربارهاش گفته بود:"برای اینکه توپ به تور تیمتان نچسبد حضور استونز حیاتیست." و همچنین سم آلاردایس در صحبتی صریح در مورد او گفته بود: "باید چگونه دفاع کردن را به او یاد بدهم" اکنون به عنوان مهمترین دفاع مرکزی تیم پپ گواردیولا به حساب میآید.
به نظر میرسد پپ گواردیولا ایدههای متفاوتی درباره عملکرد یک دفاع مرکزی در سر دارد. در حالیکه اکثر مربیان جهان، مدافعین وسط را برای کمک به بسته نگاه داشتن دروازهشان مد نظر دارند تا به کمک آنها به مهمترین هدف فوتبال، که همانا به دست آوردن پیروزیست، برسند، به نظر میرسد قضیه برای پپ گواردیولا متفاوت است و پیروزی به هر قیمت، در اندیشه ها این مربی خوش فکر، جایی نخواهد داشت. این سر مربی اسپانیایی با سبک فوتبال خاص خودش، نه تنها ارائه سبک فوتبال مورد علاقهاش را فدای نتیجه نکرده است که برعکس، با ارائه فوتبالی هجومی، بیش از هر مربی دیگری موفق به کسب پیروزی شده است. گواردیولا موفق شده است در 73.5 درصد از دیدارهایی که مربیگری کرده است، تیمش را به پیروزی سوق دهد، تعجب ما زمانی بیشتر خواهد شد که بدانیم، هیچ یک از مربیان شاغل در لیگهای معتبر اروپایی، نتوانسته اند از نظر آماری، با این درصد از پیروزیها از زمین خارج شود.
سبکی که تیمهای تحت هدایت پپ گواردیولا به آن عمل میکنند، شباهتی به فوتبال نتیجه گرا و تدافعی ندارد، به نظر میرسد او به فرمولی دست یافته است که برایش بسیار موفقیت آمیز است. با اینکه بازیکنان مدافع میانی نقش عمده ای در بسته نگاه داشتن دروازه دارند، اما برای گواردیولا، بسته نگاه داشتن دروازه هیچگاه هدف نهایی نبوده است. به نظر میرسد این سر مربی کاتالان، تنها صفحه آخر و مهمترین بخش از کتاب آموزش مربیگری را خوانده است، چراکه او دفاع و حمله را در آن واحد میخواهد. شاید این نظریه، ریشه در زمانی دارد که او در مکزیک بازی میکرد. زمانیکه او در مکزیک، تحت نظر خوان مانوئل لیلو به میدان میرفت، این نظریه در حال شکل گرفتن بود، همانند لیلو، گواردیولا دفاع و حمله را دو جزه جدا از هم نمیداند، بنابر این نظریه، نقش بازیکن دفاع مرکزی تغییر گسترده ای خواهد کرد، در اینصورت بازیکنی که در پست دفاع مرکزی به میدان میرود باید به همان اندازه که در متوقف کردن حمله حریف نقش دارد، در ایجاد موقعیت و حضور در خط حمله نیز نقش مثبتی داشته باشد.
با این که همچنان نیاز به ضربات سر و تکل در فوتبال احساس میشود، اما بارسلونای پپ گواردیولا که از نظر متوسط قد، کوتاهترین تیم در بین تیمهای اروپایی بود، راه گریز مناسبی از نیاز به ضربات سر پیدا کرده بود. راه حل پپ، ترکیبی از دفاع منطقهای و شروع پرس از خط حمله بود. برای مثال در فصل 2010-11 جرارد پیکه، بیش از هر مدافع دیگری در لالیگا، موفق شده بود سانتر از جناحین رقبا را قطع کند و در نقطه مقابل، با توجه به تاکتیک معروف گواردیولا مبنی بر باز پس گیری توپ ظرف مدت 6 ثانیه، این مدافع یکی از بهترین آمارها را از این حیث بین هم تیمیهایش به دست آورد. تیمهای تحت هدایت گواردیولا، هرساله بهترین عملکرد دفاعی را داشته اند و این عملکرد هم در بارسلونا و هم در بایرن مونیخ ادامه داشته است. اگر به دوران 7 ساله مربیگری او در بارسا و بایرن مونیخ دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که تیمهای تحت هدایت او هر ساله از نظر دفاعی پیشرفت کرده اند، به این ترتیب که تیم تحت هدایت او در اولین سال مربیگریاش بیشترین تعداد گل را در کارنامه مربیگری گواردیولا دریافت کرده است و در نقطه مقابل، در سال آخر حضورش در بایرن، کمترین تعداد گل خورده را در کارنامه هفت ساله اش ثبت کرده است. علاوه بر این تیمهای تحت هدایت گواردیولا همواره در هر فصل، با کمترین تعداد گل خورده، عنوان بهترین خط دفاعی لیگ را به خود اختصاص دادهاند. با توجه به آمار فوق متوجه خواهیم شد که گواردیولا همواره در حال پیشرفت مربیگری خود بوده است و مسیری صعودی را پشت سر گذاشته است.
در حالیکه مورینیو اخیرا اعلام کرده است ترجیح میدهد برای هر پست، از بازیکنی استفاده کند که تخصص بازی در آن پست به خصوص را داشته باشد، پپ گواردیولا کاملا از این نظر با مربی پرتغالی تفاوت دارد، به نظر میرسد گواردیولا ترجیح میدهد که اگر میتوانست، با 11 بازیکن هافبک پا به میدان بگذارد. در حالیکه شاید تفکر این مربی 45 ساله بسیار خاص و عجیب به نظر برسد، با این حال نتایج تفکرات او در آمار و ارقام و رکوردهایی که به دست آورده است مشهود است. علاقه گواردیولا به بازی مالکانه همراه با پاسهای متعدد بر هیچ کس پوشیده نیست، نگاهی دقیقتر به آمار بازیکنان تحت هدایت او نشان خواهد داد که حتی مدافعین تیمهای تحت هدایت گواردیولا، درصد پاس های موفق بالایی از خود به جای گذاشته اند، مدافعینی همچون پیکه که در فصل 2009-10 با متوسط پاس سالم بالاتر از 70 درصد، رکورد جالبی از این منظر به نام خود ثبت کرده است. موضوع زمانی جالب میشود که در همین فصل از مسابقات لیگ برتر جزیره (فصل 2009-10)، نمانیا ویدیچ و جان تری تنها مدافعین وسطی بودند که به طور متوسط در هر دیدار بیش از 50 پاس صحیح ارسال میکردند، از طرف مقابل جان تری و کاروالیو، تنها زوج مدافعین وسطی بودند که بیش از 40 درصد پاس کوتاه سالم ارسال کرده بودند. اکنون پس از گذشت تنها 6 سال، این آمار به کلی تغییر کرده است، در واقع این آمار در بین تیمهای لیگ برتری چیزی حدود 500 درصد افزایش داشته است و این در حالی است که دیگر تنها در یک باشگاه شاهد چنین عملکردی از مدافعین وسط نیستیم، مدافعین وسط 7 باشگاه مختلف در لیگ برتر جزیره آمار پاسی بیش از 40 درصد داشتهاند.
ممکن است که از خود بپرسید که آیا این موضوع، مسئله جدیدی است؟ جواب قطعا منفی است چراکه بابی مور در مسابقه فینال جام جهانی 1966 بیش از 66 درصد پاس صحیح ارسال کرد. اما این آمار بین مدافعینِ وسطِ برترِ اوپا حفظ نشد و به زودی به دست فراموشی سپرده شد. با این حال حتی باشگاههایی مانند سوانسی هم با الهام از فلسفه فوتبال بارسلونا، در پی ارائه فوتبالی مالکانه است که بازیسازی را از خط دفاع شروع میکند.
تاثیر گواردیولا و سبک مورد نظرش از ارائه فوتبال، در شکل گیری این سبک در اروپا کاملا مشهود است، شاید بزرگترین نمایش بارسای گواردیولا، مربوط به دیدار فینال لیگ قهرمانان اروپا در فصل 2010-11 باشد، جایی که تیم تحت هدایت او مقابل منچستر یونایتدی قرار گرفت که با سر الکس فرگوسن موفق شده بود جام قهرمانی لیگ برتر جزیره را بالای سر ببرد. با این حال تیم تحت هدایت مربی اسپانیایی در حالی پیروز این دیدار شد که شاگردان گواردیولا، با 777 پاس سالم در برابر تنها 357 پاس سالم شاگردان فرگوسن برتری چشمگیری نسبت به رقیب خود داشتند. این تفاوت فاحش به بهترین شکل نشان دهنده حال و روز فوتبال انگلیس بود.
شاید فصل 2010-11، بهترین فصل حضور گواردیولا در نیوکمپ باشد، تیم تحت هدایت او نه تنها در هر مسابقه بیش از 67 درصد از زمان بازی، صاحب توپ و میدان بود، بلکه با متوسط 89.6 درصد ارسال پاس صحیح در هر دیدار، بهترین عملکرد را بین تیمهای اروپایی از نظر دقت پاس به خود اختصاص داد. برای اینکه بیشتر متوجه دشواری این آمار شویم، ذکر این نکته ضروری است که بگوییم در لیگ برتر جزیره، تنها 3 بازیکن توانستند آمار ارسال پاس بهتری نسبت به کل تیم بارسلونا به دست بیاورند، پول اسکولز، هافبک اسطورهای منچستر یونایتد در صدر این لیست 3 نفره قرار داشت. موضوع زمانی جالب تر خواهد شد که بدانیم بسیاری از بازیکنان بارسلونا علاقه خاصی به سبک بازی اسکولز داشتهاند، با این حال ژاوی و اینیستا همواره به دنبال ارائه نمایشی همچون نمایشهای اسکولز در زمین بازی بودند و بارها این بازیکن انگلیسی را به عنوان یکی از الگوهای خود نام بردهاند. این دو به همراه بوسکتس، مسی و پدرو پس از دیدار فینال لیگ قهرمانان اروپا در ومبلی خواستار دریافت پیراهن این اسطوره انگلستان و منچستر یونایتد شدند و در نهایت اینیستا موفق به انجام این کار شد.
در حالیکه شاید به نظر برسد این معجزه (ارسال 89.6 درصد پاس سالم در هر دیدار) تنها با وجود نسل طلایی لاماسیا امکانپذیر است، ولی گواردیولا در بایرن مونیخ نیز اثبات کرد که توانایی تکرار این آمار را دارد. شاگردان او در فصل گذشته، به طور متوسط 66.4 درصد مالکیت توپ را در هر دیدار در اختیار داشتند و به طور متوسط در هر دیدار 88 درصد پاس صحیح ارسال کرده بودند. همانطور که میشود پیش بینی کرد، تیمهای تحت هدایت گواردیولا، در تمامی سالهای مربیگری او، بهترین عملکرد را از نظر مالکیت توپ و همچنین بهترین درصد ارسال پاسهای سالم را، در بین رقبای خود داشته اند و در هیچ فصلی تا به حال سابقه نداشته است که شاگردان این مربی 45 ساله، از این نظر شکست بخورند. اگر با دقت بیشتری به عملکرد بازیکنان بایرن بنگریم، متوجه خواهیم شد که مدافعین وسط بایرن مونیخ، ژروم بواتنگ و مهدی بن عطیه، در هر دیدار، به طور متوسط 66 درصد پاس صحیح ارسال کردند، در حالیکه ژابی آلونسو که در پست دفاع وسط به خدمت گرفته میشد، به طور متوسط 93 درصد پاس صحیح در هر دیدار ارسال کرده بود. با این حال به نظر میرسد فوتبال انگلستان با این سبک از فوتبال هیچ قرابتی ندارد، احتمالا گواردیولا برای تغییر سبک فوتبال منچستر سیتی برنامه خاصی خواهد داشت.
این مربی اسپانیایی در جلسه معارفهاش در منچستر سیتی اعلام کرده بود:"به طور عادی بازیکنانی که در پست دفاع وسط به خدمت گرفته میشوند، عموما در جنگهای هوایی موفق عمل میکنند، با این حال ما نیاز به دفاع وسطهایی داریم که توانایی ارسال پاسهای مناسب را نیز داشته باشند تا بتوانند برای بازیکنان مهاجم موقعیت گل خلق کنند. اعتقاد دارم وقتی پاسی به سرعت از جانب دفاع مرکزی برای مهاجم ارسال میشود، بهترین نتیجه ممکن را به همراه خواهد داشت." گواردیولا برای محقق ساختن ایده مورد نظرش، عموما از بازیکنان هافبک در خط دفاعی نیز بهره برده است. به نظر میرسد او در حال تغییر تفکر جهان فوتبال نسبت به نقش بازیکنان دفاع است، با این حال گزینه های زیادی در بازار نقل و انتقالات وجود ندارند تا با این سبک خاص فوتبال هماهنگ شوند. به این ترتیب به نظر می رسد گواردیولا باید به فکر تربیت دفاع وسط هایی باشد که بتوانند خواستههای او را عملی کنند، موضوعی که باعث تغییر پست بازیکنان نمیشود، بلکه باعث تغییر در سبک ارائه فوتبال خواهد شد.
شاید بتوان گفت که شاهد زنجیره ای تکرار شونده در تاریخ فوتبال هستیم، چراکه در سالهای پایانی دوران فوتبال گواردیولا، او نقش بازیساز کاذب را ایفا میکرد، نقش هافبکی تدافعی که میبایست در امر بازیسازی نیز نقش پر رنگی ایفا میکرد، مانند دیگر هم نسلانش چون روی کین، ادگار داویدز و کلود ماکله له، اما با گذر زمان، تمایل مربیان به استفاده از هافبکهای تدافعی تنومندتر، جایگزین قدرت بازیسازی هافبکهای تدافعی شد. کین و گواردیولا هر دو در سال 1971 به دنیا آمدند، اما زمانی که کین در سال 2000 قهرمانی در لیگ برتر و جام حذفی انگلستان را تجربه میکرد، پپ به پایان دوران حضورش در بارسلونا نزدیک میشد. کاپیتان منچستر یونایتد با این تیم موفق شد 6 بار به قهرمانی در لیگ برتر انگلیس برسد، اما گواردیولا در همین سالها راهی سری آ و برشا شد. مربی وقت برشا، کارلو مازونه، جزو معدود مربیان آن دوران بود که همچنان از بازیکنی با توانایی حضور در پست بازیساز کاذب در تیمش استفاده میکرد و پپ را جانشین آندرئا پیرلو قرار داد، او با این جانشینی، تا حدی باعث بازگشت بازیکنان بازیساز به پست هافبک تدافعی شد، گواردیولا در این نقش به طرز عجیبی در همه جای زمین دیده می شد تا مازونه نتیجه اعتمادش را دریافت کند.
هرچند که سالهای پایانی فوتبالی این بازیکن اسپانیایی، همچون روی کین با موفقیتهای زیادی همراه نبود، اما تجربه موفق حضور او در برشا، باعث شد تا این تفکر در ذهن گواردیولا قرار بگیرد تا از ترکیبی از بازیکنان بازیساز با تواناییهای مختلف در ترکیب تیمش استفاده کند، عملکرد درخشان ژاوی و بوسکتس در ترکیب بارسا به خوبی نشان دهنده موفقیت این ذهنیت بوده است. همچنین این مربی اسپانیایی موفق شد در ترکیب بازیکنان بازیساز خود، برای اینیستا و سسک فابرگاس هم نقش مناسبی ایجاد کند. به نظر می رسد که گواردیولا علاقه دارد نه تنها در پست هافبک، که در تمام پستهای تیم تحت نظرش، از بازیکنان هافبک با خصوصیات بازیسازی استفاده کند. او در فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال 2009 از یحیی توره -که اساسا یک هافبک تدافعی است- در دفاع استفاده کرد، بعده ها خاویر ماسکرانو را نیز از هافبک دفاعی، به دفاع وسط منتقل کرد و عملکرد درخشان رئیس کوچک در خط دفاع بارسا باعث شد تا گواردیولا از او به عنوان بهترین خرید دوران مربیگریاش در بارسا یاد کند. همچنین بازیکن آرژانتینی بارسا، بعد از تغییر پستش تحت نظر گواردیولا اعلام کرده است:
در هر دیدار گواردیولا نکات ریزی را به من گوشزد میکرد که باعث تعجب من میشد، اما حالا بیشتر متوجه میشوم که میتوان نوع دیگری هم به فوتبال نگاه کرد.
پس از خارج شدن پپ از بارسلونا، به نظر میرسید پپ در بایرن با تغییر پست خاوی مارتینز و تبدیل کردن او به دفاع وسط، کاری مشابه با ماسکرانو انجام دهد. خود مارتینز نیز چنین تصوری داشت، او پیش از پیوستن گواردیولا به بایرن مونیخ ، در مصاحبه با ESPN عنوان کرده بود: "در سیستم مورد نظر گواردیولا، تفاوتی بین دفاع مرکزی و هافبک دفاعی وجود ندارد، او علاقه زیادی به بازیکنانی دارد که توانایی ایجاد تغییر در روند بازی را دارند." با این حال، برخلاف تصور همگان، این ژابی آلونسو بود که به دفاع وسط بایرن تبدیل شد. در حالیکه گواردیولا پیش از پیوستن این بازیکن 32 ساله اسپانیایی به بایرن از او به عنوان " بدترین بازیکن جهان از نظر میزان دوندگی" یاد کرده بود، اما در مورد دلیل خود برای خرید آلونسو توضیح داده بود:
می خواهیم بیشترین حد مالکیت توپ را داشته باشیم و آلونسو برای این کار بازیکن فوق العاده ای خواهد بود.
آلونسو در اولین دیدارش برای بایرن در نقش دفاع وسط حاضر شد و در این دیدار که مقابل شالکه برگزار شد، بازیکن اسپانیایی موفق شد 66 پاس موفق، بیشتر از سایر بازیکنان بایرن ارسال کند تا در پایان این دیدار، این بازیکن کهنه کار اسپانیایی اعلام کند: "درواقع باید دو نقش در یک دیدار ایفا کنم، این کار را برای من دشوار میکند، اما اگر برای بازی در پست دفاع وسط آمادگی داشته باشید، این توانایی امکانپذیر خواهد بود." به نظر می رسد مهمترین و چشمگیرترین تفاوت – چه از نظر چینش بازیکنان و چه از نظر نقش بازیکنان- مربوط به دیدار بایرن مقابل لورکوزن در فصل گذشته باشد. جاه طلبی گواردیولا برای استفاده بیشتر از بازیکنان هافبک، باعث شد او به دفاع 3 نفره روی آورد و در این دیدار، از 3 دفاع گوش برای خط دفاع خود استفاده کرد و در ترکیب ابتدایی نام ژابی آلونسو را به عنوان هافبک تدافعی اعلام کرد، به نظر می رسید آلونسو در این دیدار نقش خاصی در خط دفاعی بایرن نخواهد داشت اما در کمال تعجب، آلونسو عملا به عنوان تنها مدافع مرکزی بایرن استفاده شد ، وی در این مورد گفت:
پیش از دیدار درباره خواسته هایی که پپ از من داشت با او صحبت کردم، نظر او برای نقش من روشن بود، میبایست در زمان حمله نقش هافبک دفاعی و در زمان دفاع به عنوان دفاع وسط انجام وظیفه میکردم.
بایرن این دیدار را با نتیجه 3-0 مقابل تیم سوم فصل گذشته بوندس لیگا، به سود خود به پایان برد. تا گواردیولا پس از این دیدار عنوان کند:
کاری که آلونسو انجام داد دیوانه کننده بود، مهاجمین لورکوزن به دنبال پیدا کردن فضا در خط دفاع ما بودند ولی آلونسو هیچ فرصتی در اختیار آنها قرار نداد.
عملکرد آلونسو در این دیدار زمانی بیشتر به چشم آمد که او با پاسی در عمق داگلاس کاستا را صاحب توپ کرد و پاس کاستا به مولر زمینه ساز گل نخست باواریاییها به لوکوزن شد تا بیش از پیش تاکتیک عجیب گواردیولا به چشم بیاید.
به نظر می رسد با حضور بازیکنی مانند فرناندینیو در منچستر سیتی، باز هم شاهد چنین تاکتیکی از طرف گواردیولا باشیم. با این حال گواردیولا در جواب به پرسشی در همین رابطه اضافه کرد:
فرناندینیو قابلیت بالایی برای بازی سازی دارد، او پاسهای رو به جلوی خوبی ارسال میکند، با این تفاسیر احساس میکنم بتواند نقشهای متفاوتی را به عهده بگیرد. احساس می کنم هافبک های زیادی در سیتی حضور دارند که توانایی بازی در دفاع وسط را هم خواهند داشت، و در صورت حضور آنان در دفاع و شروع بازی سازی از آن پست، به خواسته خود خواهم رسید.
در 3 فصل اخیر لیگ برتر، تنها 3 بازیکن توانسته اند متوسط درصد پاسی بالاتر از 88 در صد را در هر دیدار ثبت کنند که نام جان استونز در این 3 فصل در بین این 3 مدافع مرکزی به چشم می خورد. پاسهای این مدافع جوان، پاس های مثبتی تلقی میشوند، این نکته را زمانی بیشتر درک خواهیم کرد که بدانیم جیمی کرگر، استونز را برای حضور در ترکیب بارسلونا نیز مناسب دانسته است و این بدان معناست که استونز، آماده حضور در سیستم گواردیولا خواهد بود. همچنین خود گواردیولا اظهار داشته است: "همه میدانند که با خرید استونز چه هدفی را دنبال خواهیم کرد."
در حالیکه استونز را به عنوان یک مدافع مرکزی می شناسیم، احتمالا با توجه به توانایی و تاثیر بالای او، از وی نقشی مانند یک هافبک را خواهیم دید. ممکن است او به عنوان مدافع، بازیکنی بسیار خوب باشد اما همه اینها بستگی به نظر گواردیولا خواهد داشت. گواردیولایی که همواره با تغییراتی که در تاکتیک تیمهایش ایجاد کرده است نشان داده است که غیر قابل پیش بینی خواهد بود.
1899