دربی منچستر؛ کامیون‌ها و خرگوش‌ها

دربی منچستر؛ کامیون‌ها و خرگوش‌ها

به گزارش "ورزش سه"، تعداد شوت‌های سیتی مقابل یونایتد، 18 به 14 بود. پیروز شدن گواردیولا مقابل مورینیو، می‌تواند بسیاری را به این نتیجه برساند که منچسترسیتی شانس قهرمانی‌اش در این فصل، خیلی از یونایتد بیشتر است. اما لیگ انگلیس در فصل جاری، یکی از پیچیده‌ترین فصل‌هایش را تجربه می‌کند.

وقتی ونگر غافلگیر می‌شود

«به محض اینکه رسیدم به انگلیس، فهمیدم مهمترین چیزی که باید بهش خو بگیرم، هوای انگلیس است. و منظورم فقط دمای هوا یا هوای بارانی نیست؛ بیش از هر چیز، باد برایم مهم شده بود. باد همه چیز را خراب می‌کند. باد مجبورتان می‌کند که فقط یک تیپ تمرینی را اجرا کنید. باد مجبورتان می‌کند که فقط روی سرعت یا جابجایی متدوامِ بازیکنان کار کنید. وقتی باد به شدت می‌وزد، شما نمی‌توانید با ارامش بنشینید و تمرینات تکنیکی یا تاکتیکی برای بازیکنان خود بگذارید. در این شرایط باید بگذارید بازیکنان‌تان به حرکت و جابجایی ادامه بدهند، وگرنه سرما می‌خورند. و این به معنای بازگشتنِ بازیکن حرفه‌یی به دوران کودکی‌اش است.»

این حرف‌های آرسن ونگر است. او از تجربه ویژه‌اش در سالهای میانی دهه 1990 سخن گفته است. هوای انگلیس هنوز همان جور است؛ هوای همان سالهای درخشش بکامِ جوان در اولدترافورد و درخشش امانوئل پتی و اوورماس و برگ‌کمپ در ورزشگاه کوچک هایبری. امروز اما کمپ‌های تمرینی تیم‌های بزرگ انگلیس، جوری طراحی شده که از گزنده باد و باران و هوای خشن انگلیس، تا حدی در امان باشد. مشکلِ محیطی اما همچنان برقرار است: اقلیمِ خشن.

مواظب باد باش، اقای گواردیولا

«همه چیز برمی‌گردد به آب و هوا. من یک مباحثه‌ی مفصل درباره این موضوع داشتم. کِی؟ زمانی که به اسکاتلند رفتم تا اندی راکسبرو (یکی از تئوریسین‌های برجسته‌ی فوتبال) را ببینم. در اسکاتلند بود که فهمیدم اینها با این باد و باران و سرما، هیچ کاری نمی‌توانند بکنند. چه جوری ممکن است در این شرایط بتوانید چیزی به کسی بیاموزید.»

این حرف‌های فابیو کاپلو است. یک فکتِ مهم دیگر: در کتابِ «شغلِ ایتالیایی» نوشته‌ی جان لوکا ویالی، یک تحقیق جالب روی تفاوت سرعت باد در سه شهر انگلیس(منچستر، بیرمنگام، لندن) و سه شهر ایتالیا(میلان، تورین، رُم) انجام شده و نتیجه: متوسطِ سرعتِ باد در شهرهای انگلیسی، 50 درصد بالاتر است، به خصوص در ماه‌های سردِ سال یعنی در پاییز و زمستان. حالا وقت‌اش رسیده نقل قولی بیاوریم از یورگن کلوپ در ماه‌های آغازینِ کار در لیورپول: «فوتبال در انگلیس سریع‌تر از المان نیست. شاید تعداد اسپرینت‌ها(استارت‌های انفجاری) در هر بازی، کمی بیش از استارت‌ها در بوندسلیگا باشد، اما من اینجا شاهد یک استایلِ بازیِ متفاوت هستم که برمی‌گردد به شرایط آب و وهوای انگلیس. شدت باد در انگلیس گاهی به حد خیلی بالایی می‌رسد.

ما در آلمان با این شدتِ باد اشنا نیستیم. من باید خودم و بازیکنان‌ام را با این شرایط محیطی سازگار کنم. اینجا در لیگ برتر، به خاطر چیزی که گفتم، دوئل‌های بیشتری بر سر توپِ دوم شکل می‌گیرد و این شدت و فشار بازی را افزایش می‌دهد.» کلوپ در دسامبر 2015 پس از یکی از بازیهای لیورپول، مصاحبه‌اش متمرکز بود بر تاثیر باد روی مسائل فنی بازی: «این بادِ دیوانه...این بادِ دیوانه...دیدید که در طول بازیِ مسیرش متناوب تغییر می‌کرد. برای هر دو تیم، واقعا کار دشوار شده بود. این‌جور مواقع شما نمی‌توانید بگویید که بازی باید اینجوری می‌شود یا جور دیگری می‌شد، چون این باد لعنتی، دشمن فوتبال بود، هرچند ما کار خودمان را به خوبی انجام دادیم.» از دسامبر 2015 برویم دو ماه جلوتر، به فوریه 2016، زمانی که از یورگن کلوپ درباره حضور گواردیولا در من‌سیتی پرسیدند. پاسخ کلوپ: «اینجا باد مرا غافلگیر کرد. اینجا اغلب، باد می‌وزد.»

استراتژی پپ و ونگر، رویکرد کونته و مورینیو

در یکی از روزهای میانی فصل 2010-2011 خبرنگاران مقابل مورینیو، سرمربی آن روزهای رئال مادرید نشستند. یکی از خبرنگاران از مورینیو پرسید: «با این همه ستاره‌یی که دارید، می‌توانید در هر لیگی قهرمان شوید. نه؟» پاسخ مورینیو: «هیچی تیمی از انگلیس نمی‌تواند در لالیگا قهرمان شود و رئال و بارسا هم نمی‌توانند در لیگ برتر انگلیس قهرمان شوند. چون هر تیمی متناسب با شرایط فوتبال آن کشور شکل می‌گیرد.» این یک حقیقت ساده است اما این حقیقت ساده، از سوی بسیاری از کارشناسان برجسته فوتبال اروپا، دستِ کم در صحبت‌های رسانه‌ای شان هم مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

راندِ پیشین رقابتِ مورینیو و گواردیولا در اسپانیا بود؛ در اقلیمِ جنوبِ اروپا. مورینو و پپ هر دو متولد این اقلیم هستند و در جنوب اروپا، سالها کار کرده‌اند؛ در منطقه‌یی که هوا در ماه‌های زیادی از سال، گرم یا معتدل است؛ زمین‌های فوتبال از سالها پیش معمولا هموار بوده‌اند و تکنیک و تاکتیک اثرگذارتر از قدرت بدنی است؛ تولیدات غذایی مهم این منطقه، گوجه فرنگی و روغن زیتون است.

شمال اروپا اما بیشتر با وابستگی غذایی مردم به سیب‌زمینی شناخته می‌شود؛ با هوای سرد و خشن، در اغلبِ ماه‌های سال. در این جغرافیا، قدرت بدنی و فوتبال قدرتی اهمیت زیادی دارد ومعمولا قدرت فیزیکی، اثرگذارتر از تاکتیک بوده است. اگر مورینیو تیم‌اش را قد بلند بسته، اگر زلاتان و پوگبا را خریده و کوشیده فلینی را هم در ترکیب اصلی جا بیاندازد، برمی‌گردد به تلاش‌اش برای سازگار کردن تیم‌اش با همین اقلیم. مورینیو به عنوان سرمربی یک تیم اسپانیایی، تیم‌اش را اینگونه نمی‌بست. انتونیو کونته هم به تقریب همین رویکرد را در چلسی داشته است. مورینیو تیم‌اش را جوری بسته که انگار می‌خواهد در رقابت میان کامیون‌ها برای عبور از زمین سنگین شرکت کند. منچستریونایتد چهارمین تیم بلندقد لیگ برتر در فصل جاری است، با متوسط 183 سانتی‌متر، پایین‌تر از کریستال پالاس و وست‌بروم و میدلزبورو که فوتبال نسبتا قدیمی انگلیسی را اجرا می‌کنند.

من‌سیتی اما کوتاه‌قد‌ترین تیم این فصل انگلیس با متوسط 177 سانتی‌متر است. ارسنال هم در این جدول، همسایه‌ی من‌سیتی است، چون هجدمین تیم در زمینه متوسط قد است. سیتی بیشتر متناسب با اقلیم فوتبال جنوب بسته شده است. گواردیولا تیم‌اش را جوری بسته انگار می‌خواهد در رقابت خرگوش‌ها شرکت کند. این یک ریسک بزرگ از سوی پپ است؛ از سوی یک نابغه فوتبال مدرن؛ نابغه‌یی که قطعا تمامی این نکات را می‌داند و اگاهانه این رویکرد را در پیش گرفته است.

او قطعا می‌داند که وقتی در اواسط اگوست(مرداد و شهریور) باید استوک سیتی را زیر باد و باران شدید شکست دهد؛ در دسامبر و ژانویه چه شرایطی در انتظار تیم‌اش خواهد بود. آرسن ونگر با استیل فوتبال مالکانه و گرایش به بازیکنان تکنیکی قدکوتاه، بیش از یک دهه است که در لیگ برتر قهرمان نشده است. گواردیولا یک رویکرد پرریسک را در پیش گرفته است. خرگوش‌ها(سیتی و ارسنال) روی سرعت و شتابِ خود حساب کرده‌اند، و کامیون‌ها(چلسی و یونایتد) روی توان عبور خود از زمین‌های سنگین و شرایط دشوار محیطی در زمستان حساب کرده‌اند.

حرکت دستِ پپ؛ عددِ 5

 لیگ برتر انگلیس در این فصل، فرصت نگاه تحقیقی از زوایای مختلف را فراهم کرده است، چون مربیان از فرهنگ‌های مختلف با رویکردهای متفاوت وارد لیگ جزیره شده‌اند. در این نوشته، من متمرکز بر اقلیم، یادداشتی را در چارچوب مشخص نوشته‌ام.

یونایتد در دربی منچستر شکست خورد و پس از بازی مورینیو اعتراف کرد که تیم‌اش ضعیف‌تر از حریف بازی کرده؛ در بازی‌ای که مورینیو وسواس‌گونه روی بلندقدی تیم‌اش حساب کرده بود و تا لحظه‌ی اخر مروان فلینی را در زمین نگه داشته بود تا روی یک توپ هوایی، از شکست فرار کند. در این بازی خاص، رویکرد پپ جواب داد اما در همین بازی صحنه‌یی هست در اواخر بازی: زمانی که یونایتد تعویض سوم‌اش را هم انجام داده و مارسیال وارد زمین شده و مورینیو دارد با تنها یک مدافع میانی و چندین مهاجم بلندقد حمله می‌کند. در همین لحظات، گواردیولا چندین بار به سوی بازیکنان دفاعی‌اش فریاد میزند و با حرکات دست، عدد 5 را نشان می‌دهد؛ یعنی 5 مدافع روی یک خط؛ یعنی «فرناندینیو تو هم برو در عرضِ استونز و اوتامندی، تا مقابل این فشار توپ‌های هوایی دوام بیاوریم.»

سیتی دوام اورد و بازی را برد، اما من یادم نمی‌آید پیش از این، پپ مجبور به چنین کاری شده باشد، مجبور به استفاده از 3 دفاع بلندقد روی یک خط، برای مهار فشار توپ‌های هوایی حریف. این یک صحنه معنادار است، از سازگاری تاکتیکیِ تدریجیِ یک مربی بزرگ، با شرایط محیطی. این صحنه را به یاد خود نگه می‌داریم. این یک فصل پیچیده است.

فرزاد حبیب‌اللهی/آنالیزور پرسپولیس و روزنامه‌نگارِ آزاد