به گزارش ورزش 11، الکساندر نوری در گفتوگوی اسکایپی با برنامه فوتبال 120 پیرامون حضورش در فوتبال آلمان، آغاز کارش در مربگیری، حضور در وردربرمن و همچنین علاقهاش به ایران صحبت کرد که مشروح آن را در زیر میخوانید:کجا متولد شدید؟ در شهر کوچکی در نزدیکی هامبورگ به دنیا آمدم و بزرگ شدم؛ پدرم در دهه 70 برای تحصیل رشته شیمی به آلمان آمده بود که در همین کشور ازدواج کرد و من و خواهرم در آلمان متولد شدیم؛ به دلیل اینکه پدرم در اولدنبورگ درس میخواند و کار میکرد و از ما دور بود فرصت یاد گرفتن زبان فارسی نداشتیم و از اول آلمانی صحبت کردیم؛ پدرم متولد رشت و بزرگ شده تهران هستند.تاکنون به ایران سفر کردید؟ شانس دو بار آمدن به ایران را داشتم؛ بار اول در سال 1985 بود که 6 سال سن داشت و دومین دفعه سال 2005 به ایران سفر کردم؛ تاکنون به تهران، شیراز و اصفهان رفتم و شانس این را داشتم گنجینههای بزرگ و زیبایی را در ایران ببینم؛ عاشق ایران هستم و تحت تاثیر فرهنگ و مردم خون گرم این کشور قرار گرفتم؛ زبان فارسی را خیلی دوست دارم و از زمانی که در ایران بودم خیلی لذت بردم.سال 2005 و زمان مقدماتی 2006 بحث حضورتان در ایران هم شنیده شده بود. در کمپی که ایران نزدیک شهر لندن برپا کرده بود به تیم ملی دعوت شده بودم تا به اردو بروم ولی به علت مصدومیت حضورم در آن اردو منتفی شد و آن تنها تماسی بود که با تیم ملی داشتم.بازیهای تیم ملی را دنبال میکنید؟ البته؛ در جام جهانی 2006 آلمان تمام بازیهای ایران را دیدم و هنوز هم طرفدار تیم ملی هستم و نتایج را دنبال میکنم؛ با وحید هاشمیان دوست خوبم در تماس هستم و علاقه زیادی به تیم ملی ایران دارم.چطور مربی شدید و حالا در بوندس لیگا آلمان هدایت تیمی مثل وردربرمن را عهدهدار هستید؟ راستش را بخواهید این نتیجه تلاش و سختکوشی خودم بود؛ وقتی به فعالیتم به عنوان بازیکن خاتمه دادم خیلی هدفمند دنبال مربیگری رفتم؛ در 31 سالگی تحصیلاتم تمام شد و به عرصه مربیگری ورود پیدا کردم؛ مطالعات تئوریک درمورد مربگیری داشتم و محتوای کلاسهایی که شرکت میکردم همیشه در همین ارتباط بود؛ مجوزهای لازم در فدراسیون فوتبال آلمان را گرفتم و به حرفه خودم که مربیگری است وارد شدم.
از یک باشگاه کوچک نوجوانان و زیر 17 سال برمن شروع کردم، بعد کمک مربی تیم اولشان که در لیگ چهارم بود شدم و با توجه به اینکه آن تیم خوب بازی نمیکرد من این فرصت را به عنوان سرمربی پیدا کردم که در 6 مسابقه پایانی فصل خودم را نشان دهم؛ بعد از اخراج مربی قبلی و آمدن من پنج بازی را بردیم و اینطور بود که اعتماد باشگاه به من جلب شد و توانستیم از سقوط تیم جلوگیری کنیم؛ همین مسئله موجب شد باشگاه به من اعتماد کند و برای فصل جدید بازیکن بگیریم؛ بعد به عنوان مربی و تمرین دهنده تیم بازیکن جدید جذب کردیم و ادامه دادیم؛ آنجا بود که از طرف برمن مورد درخواست آنها واقع شدم و مذاکرات را آغاز کردم. سه بازی اخیر نتایج خوبی داشتید و جو رسانههای آلمانی هم به سود شما بود. تیم خیلی سختکوشی داریم و هدفمان را برای بازیکنان مشخص کردیم که همه خیلی خوب کار می کنند؛ سعی میکنم به بازیکنان نزدیک باشم و همیشه در تمام احساسها و هیجانها با بازیکنان سهیم می شوم تا من را جزء خودشان حساب کنند. چه نظری راجع به حضور کارلوس کیروش در تیم ملی ایران دارید؟ فکر میکنم کی روش خیلی خوب کار کرده و ایران شانس صعود از گروه به جام جهانی را دارد؛ نتایج خوبی گرفتند و آرزوی موفقیت برای تیم ملی ایران دارم؛ فکر میکنم این تیم آینده خوبی در فوتبال ایران دارد. کدام فوتبالیستهای ایرانی را از قدیمیها تا حالا دوست دارید؟ بازیکنان زیاد و شخصیتهای فوق العاده ای در فوتبال ایران بودند که همین موجب میشود این سوال سخت را نتوانم درست جواب بدهم؛ علی دایی، علی کریمی، وحید هاشمیان، مهدی مهدویکیا بازیکنان فوق العادهای بودند.کدام شهر ایران را بیشتر دوست دارید؟ تهرانکدام غذای ایرانی؟ فسنجانازدواج کردید؟ بله؛ دو فرزند دارم که نامهایشان ایرانی است؛ آریان و مینو.