تحلیل تاکتیکی؛ چگونه اسکاتلند می تواند در ومبلی پیروز شود؟

تحلیل تاکتیکی؛ چگونه اسکاتلند می تواند در ومبلی پیروز شود؟

وبسایت رسمی برنامه نود - در آستانه برگزاری یکی از ناب ترین و نوستالژیک ترین رقابت های فوتبال در رده ملی هستیم. مصاف دو همسایه، دو برادر، دو هم خون و هم زبان در بریتانیا؛ انگلیس-اسکاتلند آن هم در ومبلی. وقتی نام این بازی را می شنویم ناخودآگاه حس نوستالژیک فوتبالی در وجودمان متبلور می شود.

به گزارش وبسایت نود، مسابقه حساس تیم های ملی فوتبال انگلیس و اسکاتلند در چارچوب بازی رفت مرحله مقدماتی جام جهانی 2018 روسیه در ورزشگاه ومبلی برگزار خواهد شد. یکی از تاکتیک نویس های روزنامه «تلگراف» می خواهد به اسکاتلندی ها و گوردون استراکان یاد بدهد که چگونه می توان انگلیس را در ومبلی شکست داد.

با یک استراتژی صحیح، شور، اشتیاق، میل به پیروزی، یک برنامه تاکتیکی شفاف بر اساس نقاط ضعف تیم حریف می توان به یک موفقیت بزرگ دست یافت حتی اگر اسکاتلند باشد و تیم حریف یعنی انگلیس را در ومبلی به زانو در بیاورد. اسکاتلند چگونه می تواند با دست پر از ومبلی خارج شود؟

حمله

اسکاتلند به طور سنتی در مقابل تیم های بزرگ و بهتر با سیستم 1-5-4 بازی می کند و برای گلزنی، به حوادث عجیب بازی، پیشتازی مدافعین هنگام ضربات کرنر یا ضربات آزاد دل می بندد. بنابراین تقریباً مشخص است که اسکاتلندی ها از چه ترکیبی در این بازی استفاده خواهند کرد.

در این سیستم 1-5-4، عملاً در بسیاری از دقایق بازی، تیم اسکاتلند از 6 مدافع استفاده خواهد کرد، معمولاً بازیکن های از دقیقه 60 به بعد تعویض می شوند زیرا در تمام طول بازی مشغول مشارکت در کارهای تدافعی هستند و تقریباً شانس آنها برای هر گونه اثر گذاری در جلوی دروازه حریف نزدیک به صفر خواهد بود. اسکاتلند با یک تغییر استراتژی در کارهای هجومی در واپسین ساعات مانده به آغاز بازی، می تواند شگفتی ساز شود. چرا اسکاتلند نباید از ابتدای بازی حمله کند؟ چرا آنها نباید از ابتدای بازی با رویکرد شکست انگلیس به میدان بروند؟

برای درک بهتر می بایست به سراغ بازی شاگردان گوردون استراکان مقابل لیتوانی برویم. استراکان برای رسیدن به برتری مقابل لیتوانی از سیستم 1-3-2-4 استفاده کرد. درن فلچر وظیفه داشت که کاملاً عقب تر برود تا تأثیرگذاری بیشتری روی عملکرد دفاعی اسکاتلندی ها داشته باشد. حاصل همین رویکرد، آزادی عمل دو مدافع کناری اسکاتلند شد که رو به جلو حرکت کرده و سانترهای زیادی را از کناره های زمین در هر دو جناح انجام می دادند زیرا خیالشان بابت پوشش عقب زمین خودی راحت بود. درن فلچر توانست عقب تر قرار بگیرد و به همین دلیل، رابرت اسنودگراس در نقش «یار شماره 10» [منظور بازیساز و نبض تپنده تیم] ظاهر شد.

وقتی که دو دفاع کناری در یک تیم هستند که مدام از جناحین حمله می کنند، بازیکن های خط حمله مجبور نیستند به کناره ها رفته و در نقاط مرکزی نزدیک به دروازه مستقر می شوند. بدین ترتیب، اسکاتلند قادر است که تملک توپ بیشتری داشته و شوت های بیشتری را به سوی دروازه حریف روانه کند.

در طول 90 دقیقه بازی، اسکاتلند فقط یک شانس مسلم و واقعی گلزنی خلق کرد که توسط جیمز مک آرتور در دقیقه 89 تبدیل به گل شد و شاگردان گوردون استراکان از پذیرش یک شکست خفت بار مقابل لیتوانی نجات یافتند.

تیم ملی اسکاتلند در حال حاضر، مشکلات زیادی دارد زیرا دیگر بازیکن بزرگی همچون کنی دالگلیش در آن بازی نمی کند و تعداد بازیکن های خوبی که قادر به خلق موقعیت و تدارک حمله برای اسکاتلند باشند، کافی نیست. جان کلام این است که اسکاتلند بسیار دشوار به گل می رسد و پتانسیل کنونی این تیم، تنها راهی که شاگردان گوردون استراکان می توانند با دست پر از ومبلی خارج شوند، بسته نگهداشتن دروازه می باشد.

اگر اسکاتلند قصد حمله به سوی دروازه تیمی همچون انگلیس را دارد، حتماً باید آن را به صورت محدود و در یک بازه زمانی کوتاه انجام بدهد، مثلاً 10 دقیقه شروع بازی و یا شاید 5 دقیقه شروع نیمه دوم بهترین فرصت برای رویکرد هجومی شاگردان استراکان باشد چرا که هنوز در این دقایق، تیم حریف از تسلط و احاطه کافی برخوردار نیست. البته در همین اثناء، می بایست منتظر یک اشتباه عمده از مدافعان انگلیس باشیم یا این که توپ خوبی از عقب به استیون فلچر برسد تا او برای اسکاتلند گل بزند.

روحیه ایسلندی را الگو قرار دهید

ایسلند در یورو 2016 یک کار غیر ممکن را ممکن ساخت، اتخاذ سیستم 2-4-4 و گذاشتن دو مهاجم در جلوی زمین و اجرای عملیات تدافعی با قرار دادن دو لایه دفاعی 4 نفره در جلوی دروازه توسط ایسلندی ها یک استراتژی مؤثر دفاعی برای تیمی بود که توانایی های محدودی داشت. بدین ترتیب، ایسلند توانست علیرغم مالکیت توپ بیشتر انگلیس، کار را برای این تیم دشوار نموده و عملاً در جریان بازی، انگلیسی ها نمی دانستند که چه کار باید بکنند. انگلیس در مقابل این لایه های دفاعی فشرده و بسته ایسلند، قادر به خلق موقعیت نبود. اگر به هر 3 بازی اخیر انگلیس مقابل تیم هایی که روی کاغذ ضعیف تر به نظر می رسیدند، توجه کنیم به این واقعیت دست خواهیم یافت که ایسلند و اسلوونی به خوبی خط آتش سه شیرها را عقیم ساختند و اسلوواکی هم اگر کمی خوش شانس بود، به این موفقیت دست پیدا می کرد.

تیم ملی انگلیس معمولاً در اغلب زمان بازی، مالکیت توپ را در اختیار داشته و به همین دلیل، بازیکن های انگلیس مجبور به دویدن رو به جلو یا ارسال توپ های بلند هستند و گاهی اوقات هم مجبورند برای رهایی از ضد حمله حریف تلاش کنند.

اگر چه این روش بازی پیشنهادی برای اسکاتلندی ها، چندان تماشاگر پسند نیست ولی بهترین روش برای نتیجه گرفتن مقابل انگلیس است. اسکاتلند باید دو مهاجم را در جلوی زمین بگذارد، سپس با دو لایه هافبک و مدافعان مشغول محافظت از دروازه خود شود.

بازی های روبرت اسنودگراس را طی سال های اخیر در هال سیتی دیده ایم. او می تواند در نقش مهاجم به میدان برود، چاشنی خلاقیت را در هنگام ضد حمله به تیمش اضافه کرده و ضربات شروع مجدد خطرناکی را با پای چپ روانه دروازه حریف نماید. لایف گریفیث بازیکن با تجربه سلتیک همچون کریس مارتین یا استیون فلچر می تواند در نقش بازیکن هدف ظاهر شود. شاید استیون فلچر یکی از معدود بازیکن های اسکاتلند باشد که احتمالاً فضای مناسبی برای شوتزنی پیدا خواهد کرد.

اگر اسکاتلند به جای سیستم همیشگی اش در مقابل تیم های قوی یعنی 1-5-4 صرف نظر و به جای آن، 2-4-4 را برگزیند، یک بازیکن کمتر در خط دفاع خواهد داشت اما در عوض، حضور یک بازیکن بیشتر در خط حمله اسکاتلند باعث جلوگیری از هجوم همه جانبه و بی محابا انگلیسی ها می شود. اسکاتلند باید نیم نگاهی به طراحی ضد حملات هوشمندانه داشته باشد تا از تاخت و تاز بی امان سه شیرها روی دروازه اش ممانعت به عمل آورد.

دفاع کردن را یاد بگیرید

اگر اسکاتلند از سیستم 1-5-4 استفاده کند، سر انجام انگلیسی ها فضای نسبتاً زیاد بین خطوط دفاعی و هافبک را پیدا کرده و زهر خود را می ریزند. اسلوواکی در مقابل اسکاتلند با سیستم 1-3-2-4 بازی کرد و مارک هامشیک در فضای بین خط دفاعی و خط هافبک اسکاتلند مستقر شد. با این عقب نشینی آشکار، شاگردان گوردون استراکان به حریف خود اجازه دادند که به راحتی حمله کرده و احاطه بازی را در دست بگیرند بدون این که هیچ برنامه ای برای حمله به سوی دروازه اسلوواکی داشته باشند. رویکرد تدافعی اسکاتلندی ها به قدری محافظه کارانه بود که دروازه بان اسلوواکی نیز در صورت تمایل، می توانست در نیمه زمین اسکاتلند قدم بزند.

دفاع کردن با تعداد زیاد هیچ حاصلی نخواهد داشت اگر شما واقعاً دفاع صحیحی انجام ندهید. در دقیقه 14 بازی، همه بازیکن های اسکاتلند جلوی توپ هستند. با این آرایش، چگونه این تیم قادر به اجرای ضد حمله خواهد بود؟

در اختیار گذاشتن فضا بین دفاع و هافبک در سراسر بازی ادامه داشت و گل نخست اسلوواکی، غیر قابل اجتناب بود. فضاهای خالی موجود در نیمه زمین اسکاتلند بالاخره شاگردان استراکان را مقابل اسلوواکی به زانو در آورد. استقرار ضعیف و نامناسب خط دفاعی اسکاتلند در این صحنه موجب گل حریف شد.

اسلوواکی به راحتی و از طریق هافبک های مستقر در فضای بین خطوط، توپ را رو به جلو به گردش در آورده و آن را روی دروازه اسکاتلند سانتر می کرد. در این صحنه، دفاع در تعقیب توپ است و 5 مدافع اسکاتلند روی خط دروازه قرار دارند. آیا این حاکی از ترس و واهمه یاران استراکان نیست؟ چرا؟ روبرت ماک فضایی را در اختیار داشته که شاید در عمر خود، ندیده بود.

و در ادامه همان تصویر فوق، چهار بازیکن اسکاتلند اقدام به واکنش در مقابل روبرت ماک می کنند. اگر چیدمان دفاعی اسکاتلند بهتر بود یا بازیکن های خبره تری را در خط دفاعی اش داشت، این توپ را بلوکه می کرد.

دومین گل دریافتی اسکاتلند نیز به شکل نگران کننده ای شبیه همین گل بود. این واقعیت ثابت کرد که خط دفاعی اسکاتلند مشکلات عدیده ای داشته و از قدرت بازیخوانی برخوردار نیست. به زبان ساده، آنها هنوز دفاع کردن را یاد نگرفته اند.

در تصویر زیر، باز هم ایراد اساسی در جاگیری مدافعان اسکاتلند به خوبی نمایان است. همان طور که می بینید، 8 بازیکن اسکاتلند عقب هستند ولی به قدری چیدمان ضعیفی داشته که عملاً بود و نبود آنها تفاوتی با یکدیگر ندارد و گل دیگری برای اسلوواکی ثبت می شود. دو مهاجم اسلوواکی کاملاً آزاد بوده و مدافعان اسکاتلند چند قدم از آنها دورتر هستند.

گل لیتوانی هم نمایی دیگر از اشتباه های ساده خط دفاعی اسکاتلند است. رابرتسون برای پرسینگ روی بازیکن صاحب توپ لیتوانی، در محلی که مشاهده می کنید، استقرار یافته در حالی که چنین وظیفه ای بر عهده هافبک چپ تیم است. محل صحیح استقرار رابرتسون، باید در دایره آبی باشد که خالی مانده و آن را در کنار هانلی (مدافع اسکاتلند) می بینید.

حین حمله لیتوانی، هانلی به دروازه بان تیمش نگاه کرده و دقیقاً بر روی وظیفه اصلی اش متمرکز نمی شود. مهاجم لیتوانی این توپ را تصاحب و سپس از او عبور می کند.

هر کسی به جز هانلی به تصویر فوق بنگرد، قطعاً متوجه می شود که قرار است بین دو مهاجم لیتوانی، توپ به صورت یک-دو رد و بدل گردد. جاگیری راسل مارتین در سمت راست هانلی نیز نا مناسب بوده و به همین دلیل، توپ به راحتی در یک فضای عالی به مهاجم لیتوانی می رسد.

اغلب حرکات لیتوانی از جناح راست بود و تک گل آنها نیز از همین ناحیه به ثمر رسید. اگر اسکاتلند در امور هجومی عالی نیست و مدافعان هم وظایف خود را به خوبی انجام نمی دهند، اوضاع به طرز اجتناب ناپذیری برای اسکاتلندی ها پیچیده تر خواهد شد.

بهره برداری از نقاط ضعف انگلیس

در هر بازی که انگلیس گمان کرده تیم پیروز میدان خواهد شد، شکست بدی خورده که نمونه بارز آن، مسابقه با ایسلند در یورو 2016 است. وین رونی هر گاه به توپ می رسد، جریان بازی تیمش را آرام می کند.گرت ساوت گیت باید مشکلات خط دفاعی انگلیس در مقابل ایسلند را یادآوری کند هر چند که وی در این مدت کوتاه، کار بسیار دشواری برای القای ایده های تاکتیکی خود به شاگردانش خواهد داشت.

شاگردان استراکان باید نقاط ضعف انگلیس به ویژه در امور تدافعی را مورد طعمه خویش قرار بدهند و توپ را به محوطه جریمه انگلیس برسانند. خط دفاعی اسکاتلند باید به قدری فشرده و مستحکم باشد که در مقابل حملات طولانی مدت انگلیس مقاومت کند. روحیه تیمی یاران اسکاتلند و طول بازه زمانی که آنها قادر به ایستادگی و مقاومت در مقابل حملات حریف هستند، معیاری برای نتیجه نهایی این بازی خواهد بود. شاید کوچک ترین عدم تمرکز از سوی بازیکن های اسکاتلند، سرنوشت این بازی را تغییر بدهد. بازیکن های اسکاتلند باید شور و شعف زیادی از خود نشان داده و خود را برای یک شب سخت آماده کنند.

JJ Bull از Daily Telegraph

   4464