به گزارش "ورزش سه"، دلایل زیادی برای اخراج برندان راجرز از لیورپول وجود داشت؛ یک ماریو بالوتلی ناآماده، افت محسوس رحیم استرلینگ، نتیجه تحقیرآمیز در برابر استوک سیتی ... و البته تلاش برای برقراری یک نوآوری تاکتیکی.
البته شاید بیان این نکته که کونته، گواردیولا و اسلاوولیوب موسلین (سرمربی تیم ملی صربستان)، تمام دستاوردهای خود در سال جاری را مدیون تقلید صرف از روش اعمال شده توسط راجرز هستند، دور از واقعیت باشد، اما بدون شک می توان بخشی از آن را الهام گرفته از این اتفاقات دانست.
ناکامی های راجرز در لیورپول با شکست 1-3 بیرون از خانه برابر کریستال پالاس ادامه یافت. ماریو بالوتلی در آن دیدار یک بار دیگر ثابت کرد که در قواره رهبری خط حمله مرسی سایدی ها نیست و ریکی لمبرت نیز تحرک کافی برای حضور در ترکیب را نداشت و در دیدار برابر بازل و زمانی که سیستم تیم سوییسی به علت مصدومیت بهرنگ صفری، بالاجبار از دفاع 4 نفره به 3 نفره تبدیل شد، شاگردان راجرز که با سیستم 1-3-2-4 در میدان حاضر بودند، مشکلات زیادی را تجربه کردند.
در کل، مفهوم اصلی همه تاکتیک های روز فوتبال دنیا بر پایه "فضا سازی" بنا شده است. اینکه چگونه می توان آن را پیدا کرد؟ گرفتن فضاهای مناسب از حریف چگونه است و چگونه می توان از آن بهترین استفاده را برد.
در فوتبال فعلی جهان، سیستم 1-3-2-4، به علت انعطاف پذیری بالا و گستردگی نسبتا مناسب بازیکنان در ابعاد مختلف زمین، از روش های محبوب مربیان به شمار می آید. اما یک ضعف اساسی در این سیستم به وضوح دیده می شود. فضای زیادی بین مدافعان کناری و وینگرها وجود دارد که باعث می شود وینگرها یا مدافعان کناری حریف فرصت زیادی برای نفوذ داشته باشند و این مورد حتی در سیستم 3-3-4 و تا اندازه ای در 2-4-4 هم دیده می شود.
در سیستم 1-3-2-4، حضور دو بازیکن خلاق و سازنده در بین 3 بازیکن جلویی باعث ایجاد دست پاچگی و بی برنامگی در تیم مقابل می شود. در این شرایط، قاعدتا 2 هافبک دفاعی این سیستم باید برای فضاسازی مبارزه کنند و این اتفاق باعث می شود تا امکان خالی ماندن جای آنها، موقعیت خوبی را برای مهاجمان مرکزی حریف فراهم سازد.
فضای باز ایجاد شده بین مدافعان کناری و مدافعان مرکزی، معمولا بیشترین نقطه ای است که مورد هجوم مهاجمان تیم حریف قرار می گیرد. این فضای ایجاد شده بین مدافعان و خط میانی باعث شد تا سرمربیانی مثل تری ونبلز و کارلوآنچلوتی در دهه 90، از سیستم درخت کریسمس (1-2-3-4) استفاده کنند. اما در این سیستم نیز علیرغم حضور مدافعان کناری با میل هجوم، شعاع حرکتی آنها محدود می شد و امکان کنترل آنها به راحتی وجود داشت. راجرز در دیدار برابر بازل این مشکلات را به وضوح حس کرد و اینگونه بود که سیستم 1-2-4-3 متولد شد.
علیرغم عدم توانایی مدافعان لیورپول در اجرای درست اصول دفاعی این سیستم، آدام لالانا و فیلیپ کوتینیو در اجرای بخش هجومی به خوبی عمل کردند و رحیم استرلینگ نیز توانست با درگیر کردن هافبک های دفاعی، آنها را از منطقه اصلی خود خارج کرده و فضای زیادی برای هم تیمی های خود ایجاد کند. این سیستم در لیورپول بسیار خوب جواب داد و پیروزی شیرین 0-3 در اولدترافورد و کسب 33 امتیاز از 13 بازی را می توان از برکات پیاده کردن آن محسوب کرد. البته مرسی سایدی ها در آن فصل، در هفته های پایانی تمرکز خود را از دست دادند و دستاوردهایشان به بار ننشست.
در چلسی فصل جاری، سرعت ادن هازارد و پدرو و همچنین حضور بازیکن خستگی ناپذیری به نام انگولو کانته، کمک بسیار زیادی به استحکام خط دفاعی آبی های لندن کرده است.
در منچسترسیتی، ثابت ترین زمینه در انتخاب ترکیب اصلی گواردیولا، داشتن دو مهاجم داخلی - یا آنطور که پپ ترجیح می دهد از آنها یاد کند، "شماره 8 آزاد" مانند دی بروین- است.
گواردیولا ترجیح می دهد که بازیکنان کناری آزادی عمل بیشتری داشته باشند اما از یک بلوک 5 نفره به عنوان پایه استفاده می کند که 4 تای آنها مدافع و یک هافبک دفاعی هستند که در زمان مالکیت توپ به شکل 2-3 درمی آیند- با عقب تر رفتن هافبک دفاعی و جلو رفتن مدافعان کناری یا نفوذ کردن یکی از مدافعانی میانی- یا مستقیما با فرستادن سه مدافع و دو هافبک دفاعی به زمین. و در صربستان با سرمربیگری موسلین، دوشان تادیچ و فیلیپه کاستیچ، در سیستم 1-2-4-3، پشت سر الکساندر میتروویچ قرار می گیرند.
تاریخ بیانگر آن است که احتمالا به زودی سرمربی های نوآور، راهی برای مبارزه با این سیستم تازه متولد شده پیدا خواهند کرد. اما بدون شک 1-2-4-3 می تواند روش نوینی در دنیای فوتبال باشد که نقاط ضعف سیستم دفاع 4 نفره را پوشش می دهد.
جاناتان ویلسون- گاردین
ترجمه: آریا فاطمی مقدم