به گزارش "ورزش سه"، چندی پیش خداداد در مصاحبه با برنامه تلویزیونی نود، با همان طنز همیشگی که در کلامش دارد، صحبت از پشتپردههای عجیب و غریبی مثل اعتقاد مدیران و مربیان به روشهای جادوگری کرد. این اولین بار نبود که حماسه ساز ملبورن، از پشتپردههای فوتبال میگفت. او زبانی تند دارد و چندان هم اهل مصلحتسنجیهایی که مختص روزگار حاضر است، نیست و یکی از دلایلی که او کمتر در سطح اول فوتبال ایران نیز حضور دارد همین موضوع است.
خداداد پس از اینکه در جام ملت های امارات تبدیل به ستاره نوظهور فوتبال ایران شد، این شخصیت عاصی و معترض خود را آشکار کرد. وقتی مایلیکهن او را در مقدماتی جامجهانی یکی در میان بازی داد، آن قدر محبوب بود که همه به تصمیم مایلی کهن اعتراض کنند. بعدا وقتی در ملبورن ایران با گل او به جامجهانی صعود کرد، جو بد تیمملی که توسط کادرفنی سابق(یعنی مایلی و همکاران) به وجود آمده بود را در ناکامی تیم ملی در گروهش موثر دانست و تغییر این جو را عامل صعود ایران با کادرفنی جدید بیان کرد. در آن روزگار که هنوز رسانههای ورزشی به فراگیری امروز نبودند، چندان اعتراض صریحی از سوی خداداد به مایلیکهن و یا اقدام محتمل حاشیهای او در اردوهای تیمملی در زمان این مربی، مخابره نشد. میتوان گفت که اختلاف او و مایلیکهن در حدی نبود که بخواهد بحرانساز باشد یا شاید دیسیپلین خاص مایلیکهن که قبلش با عدم دعوت از دایی در برههای نشان داده بود که با اعتراض و بینظمی برخورد جدی میکند، باعث شد تا خداداد برخلاف بعدها که به راحتی با کوچکترین موضوعی که باب میلش نبود، دست به عصیان و یاغیگری میزد، اعتراضش را تا زمان حضور مایلیکهن در تیم ملی بروز ندهد.
خداداد در ادامه با مربیاش در باشگاه کلن آلمان، دچار اختلاف شد تا در فصل دوم حضورش در این تیم با نیمکتنشینیهای متوالی مواجه شود. او که در فصل اول حضورش در این باشگاه بوندسلیگایی یکی از بازیکنان اصلی تیمش بود، پس از سقوط کلن به بوندسلیگای دو، با برند شوستر که بعدها سرمربی رئالمادرید نیز شد به اختلاف برخورد و با این حال این مربی اجازه ترک کلن را به او نداد.
در تیم ملی نیز او پس از تعویض در بازی مقابل آمریکا در جامجهانی ۱۹۹۸ به تندی با جلالطالبی برخورد کرد و پس از آن که به همراه احمدرضاعابدزاده به عدم پرداخت پاداش ملیپوشان از پولی که فیفا به فدراسیون داده بود اعتراض کرد، مورد غضب صفایی فراهانی رئیس فدراسیون وقت قرار گرفت. این اعتراض باعث شد تا نام او در لیست سیاه فدراسیون قرار گیرد. لیستی که نامهایی چون عابدزاده و افشین پیروانی را نیز در خود داشت. به همین دلیل در بازیهای آسیایی بانکوک غایب بود و تا دیماه سال ۱۳۷۸ یعنی یکونیم سال پس از جامجهانی نیز به تیمملی دعوت نشد. در آن زمان تیم ملی برای بازی دوستانه با آمریکا به این کشور دعوت شده بود و شرط آمریکاییها برای حضور همه بازیکنان ایران از جمله خداداد، باعث شد تا بلاخره نام او از لیست سیاه خارج شده و پس از یکسال و نیم به تیم ملی دعوت شود. او در بازی دوستانه مقابل آمریکا پاس گل ایران را به مهدویکیا داد و پس از مدتها با تکنیک نابش فوتبالدوستان ایرانی را در پای تلویزیون بهوجد آورد.
در ادامه و با آمدن جلال طالبی به جای منصور پورحیدری در رأس کادرفنی تیمملی، در مقدماتی جامملت های ۲۰۰۰ غایب بود اما برای مرحله نهایی این بازیها در لبنان بار دیگر به تیمملی دعوت شد. پس از ناکامی ایران در این جام و انتخاب میروسلاو بلاژویچ به عنوان سرمربی تیمملی، به نظر میرسید خداداد نقش کلیدی در تیم بلاژ پیدا کند، اما در همان اولین بازی تدارکاتی تیم ملی مقابل تیمی با نام تیم منتخب صنعت در روز پنجم تیرماه ۱۳۸۰، او در رختکن با بلاژ بر سر شماره پیراهن به اختلاف برخورد و پس از بازی مصاحبهای آتشین علیه صفاییفراهانی رئیس وقت فدراسیون انجام داد.
خداداد اعتقاد داشت که بیمحلی به او در رختکن و دادن پیراهن شماره یازده او به کس دیگری، به دستور رئیس فدراسیون که از زمان جامجهانی با هم اختلاف داشتند، صورت گرفته و به همین دلیل بر علیه او شورید. بلاژویچ با گفتن این جمله که خداداد به رئیس من توهین کرده و بنابراین جایی در تیم من ندارد، بر روی نام این بازیکن قلم قرمز کشید تا در یکی از مهمترین برههها، خداداد و تیمملی از وجود یکدیگر محروم شوند.
برانکو نیز که پس از بلاژ سرمربی تیمملی شده بود ذهنیت چندان مثبتی به خداداد نداشت و به همین دلیل تا زمانی که مجبور نشد او را به تیمملی دعوت نکرد. وقتی کار صعود تیمملی به جامجهانی در همان مرحله اول با باخت به اردن در تهران گره خورد، برانکو با سفارش دادکان که رئیس فدراسیون بود، خداداد و وحید هاشمیان را برای بازی برگشت مقابل اردن و قطر به تیم ملی دعوت کرد و این دو بازیکن نقش بسزایی در پیروزی ایران مقابل قطر در دوحه داشتند و موفق شدند باخت دو بر یک ایران را که به معنای عدم صعود بود به برد سه بر دو تبدیل کنند. با اینحال در ادامه بازیهای مقدماتی جامجهانی برانکو دیگر خداداد را دعوت نکرد. در آن زمان خداداد در تیم باشگاهیاش پاس تهران با مصطفی دنیزلی سرمربی این تیم به اختلاف برخورده بود و بنابراین مجبور به ترک پاس شد. قبل از دنیزلی نیز او در فصل دوم حضور مجید جلالی روی نیمکت پاس، با این مربی نیز به مشکل برخورد که البته برکناری جلالی در میانه فصل باعث شد تا این اختلاف چندان نمود پیدا نکند.
در عرصه مربیگری نیز خداداد سیاههای از اعتراض به داور، فدراسیون، بازیکن خودی، مربی حریف و ... را در کارنامهاش دارد. با چنین سابقهای، خداداد بار دیگر پا به عرصه مربیگری گذاشته و باز هم با اعتراضاتش در کنار زمین و مصاحبههای آتشین پس از بازی، تبدیل به سوژه جذابی برای رسانهها شده است. بالا رفتن سن هم باعث نشده تا خداداد کمی در رفتارش تغییر دهد و همچنان با همان خلقوخوی سابق در فوتبال ایران ظاهر میشود.
خداداد در فوتبال ایران شمایل یک شخصیت همیشه معترض را دارد. افکار عمومی همواره علاقه خاصی به شخصیتهای عاصی و معترض دارند اما از طرفی دیگر، شخصیتهای «همیشهمعترض» را نیز از دایرهی شخصیتهای «معترض» جدا کرده و پس از مدتی حتی به اعتراضهای منطقی و بهحق آنها توجه چندانی نمیکنند.
خداداد در حال تبدیلشدن به این شخصیت «همیشه معترض» است و اگر دوری چندسالهی او از صحنهی لیگبرتر این پروسهی تبدیل را به تعویق انداخته، بازگشت او و محرومشدنش در همان بدو ورود میتواند آن را تسریع بخشد. او باید متوجه این باشد که محبوبیت بدون مقبولیت در نزد افکار عمومی حاصل نمیشود و او که یکی از محبوبترین فوتبالیستهای تاریخ ایران است باید مواظب باشد تا با مدیریت کردن اعتراضاتش، مقبولیت خود را در بین مردم حفظ کند، چرا که اگر او در نزد افکار عمومی تبدیل به فردی «همیشه معترض» شود، محبوبیتش نیز به واسطه کاهش مقبولیت، کاهش پیدا خواهد کرد.
نویسنده: حجت شفیعی