فدراسیون، تماشاگر جنگ پرتغال - کرواسی!

فدراسیون، تماشاگر جنگ پرتغال - کرواسی!

به گزارش "ورزش سه"، با این اقدام سوتفاهم بین این دو سرمربی خارجی فوتبال ایران، از حالت اختلاف نظر خارج شده و وارد فاز عملی شده است. ضمن اینکه دیگر این اختلاف تنها منحصر به دو مربی نیست بلکه به اختلاف تیم‌ ملی و باشگاه پرسپولیس تبدیل شده است.

ساده‌انگارانه است اگر با شناختی که از اخلاق کی روش داریم، تصور شود که کی روش انتقادات برانکو را منطقی دیده و خواسته با برگرداندن بازیکنان پرسپولیس به ایران، جبران مافات کرده باشد. مطمئنا این اقدام کی روش یک عکس العمل و چه بسا انتقامی از سوی کسی است که سابق بر این نشان داده در برابر انتقادات، موضعی نرم و انعطاف‌پذیر ندارد. او که تا به حال در برابر انتقادات اقدام به صدور بیانیه‌هایی با لحن تند و بی‌پروا می‌کرد، این بار متاسفانه دست به اقدامی زد که باید حسرت خورد که کاش یکی از همان بیانیه‌های معروف خود را صادر می‌کرد! چراکه با صدور بیانیه‌ها او جواب منتقد خود را می‌داد اما دیروز در جواب منتقد خود به مقابله نه با یک فرد که با یک باشگاه پرداخت و بازیکنانی را قربانی عصبانیت خود از انتقادات سرمربی پرسپولیس کرد که در این موضوع نقشی ندارند.

در سال‌های اخیر بارها از قاطعیت کی روش در مخالفت با بی‌نظمی‌ها و بازیکن‌سالاری تمجید شده است. مثال بارز آن سیدمهدی رحمتی است که پس از اعلام خداحافظی قهرگونه‌اش از تیم‌ملی دیگر توسط کی روش دعوت نشد و حتی پس از جام‌جهانی علی‌رغم گفته‌ی این مربی در مصاحبه‌ی تلویزیونی‌اش که بوی مصالحه می داد، باز هم این دروازه بان راهی به تیم ملی نیافت. اما موضوع اخراج بازیکنان پرسپولیس از اردوی تیم‌ملی از جنس موضوع اخراج رحمتی نیست. در موضوع بازیکنان پرسپولیس، این بازیکنان بی‌انضباطی خاصی مرتکب نشده‌اند بلکه قربانی انتقاد برانکو به عنوان سرمربی آنها در باشگاهشان شده‌اند. به عبارتی کی روش برای مقابله با منتقد سرسخت این روزهای خود دست به اقدامی زده که قربانی آن بی‌گناهانی از جنس بازیکنان بودند تا به عبارتی بتوان این اقدام کی روش را یک انتقام شخصی و نه یک اقدام اصولی در جهت حفظ منافع تیم‌ملی دانست. 

با شناختی که از کی روش در دست است، باید منتظر بحرانی در رابطه بین باشگاه پرسپولیس و تیم‌ملی بود؛ چراکه مطمئنا اگر این اختلاف حل نشود، در اردوی بعدی تیم‌ملی بازیکنان پرسپولیس دعوت نمی‌شوند. شکی نیست که در این موضوع هم تیم‌ملی و هم پرسپولیس زیان خواهند دید و چه بسا زیان آن برای پرسپولیس که در کورس قهرمانی لیگ قرار دارد بیشتر هم باشد. در وضعیت فعلی، بازیکنان پرسپولیس با تشویش و استرس از دست دادن تیم‌ملی مواجه هستند و این موضوع بر عملکرد آنها موثر است. ضمن اینکه اگر بدبینانه قضاوت شود، اعتماد شاگردان ملی‌پوش برانکو به این مربی کاهش می‌یابد و آنها او را مقصر عدم دعوت‌شدن خود به تیم‌ملی خواهند دید و این عدم اعتماد تاثیر خود را بر عملکرد فنی تیم خواهد گذاشت.

به نفع طرفین است تا این اختلاف خیلی زود و قبل از اینکه کهنه شود، به نوعی حل شود تا تیم‌ملی و پرسپولیس متضرر نشوند. ادامه این اختلاف وجهه‌ی کارلوس کی روش را به عنوان مربی حرفه‌ای به یک مربی کینه‌ای و انتقادناپذیر تنزل می‌دهد که به دلیل انتقاد یک مربی، یک باشگاه را قربانی می‌کند. هوادار پرسپولیس می‌تواند تحت تاثیر این اقدام کی روش تصور کند که او برای انتقام از برانکو، می‌خواهد شاگردان او را در مقابلش قرار دهد. متاسفانه در این مورد سابقه‌ی اختلاف کی روش و‌ مانوئل ژوزه، سرمربی سابق پرسپولیس و مصاحبه‌ی این مربی در مورد تحریک شاگردانش در اردوی تیم‌ملی برای مخالفت با او، موجود است و این مسئله به شکل گیری جو بدبینی علیه کی روش دامن می‌زند.

برانکو در مصاحبه اخیر خود گفته بود که مقصر عدم‌قهرمانی پرسپولیس در لیگ، کی روش است. اما کمتر رسانه‌ای اشاره کرد که برانکو این سخن را در واکنش به سوال خبرنگاری داد که از او پرسید "نمی‌ترسد که کی روش مثل دفعه قبل او را مقصر ناکامی احتمالی تیم ملی بداند" و برانکو در جواب او با عصبانیت گفته که در این‌صورت کی روش هم مقصر ناکامی پرسپولیس است. اما حذف سوال خبرنگار و انتشار جواب برانکو جو را بین این دو‌مربی بدتر کرده است. این نشان می‌دهد که رسانه‌ها می‌توانند نقش مهمی در تلطیف فضا بین این دو‌ مربی داشته باشند. در این شرایط باید با موضوع اختلاف کی روش و برانکو به عنوان موضوعی در ابعاد ملی نگاه کرد و قبل از اینکه دیر شود باید کاری کرد. حتی قبل از شروع مجدد لیگ و کشیده شدن این اختلافات به سکوها و بروز واکنش‌های احساسی هواداران و مسئولان پرسپولیس و تیم‌ملی. گذر زمان حل این موضوع را سخت‌تر می‌کند.

متاسفانه در این موضوع یک‌بار دیگر فقدان مدیریت در تیم‌ملی مشاهده می‌شود. تیم‌ملی به‌کل به دست کی روش سپرده شده و هیچ مدیریتی ناظر بر رفتارهای او نیست. اگر مدیران فدراسیون و تیم‌ملی مرعوب و تحت‌تاثیر کی روش نبودند، قبل از هرگونه اقدام انتقامی که منجر به بروز بحران در رابطه تیم ملی با پرطرفدارترین باشگاه ایران شود، او را از عواقب این اقدام آگاه کرده و حتی به او تذکرات لازم را می‌دادند تا این مربی در اوج عصبانیت دست به واکنشی انتقامی نزند‌. اما متاسفانه باید گفت تیم‌ملی به امان خود رها شده است. مدیرانی که قادر به تدارک یک بازی دوستانه نیستند پای خود را از این مسائل بیرون کشیده و با عافیت‌طلبی نظاره‌گر خلق بحران در اوضاع تیم‌ملی هستند.

آن‌ها که نمی‌خواهند بار دیگر مورد نوازش انتقادات آتشین کی روش در مورد ناتوانی‌ خود در تهیه تدارکات و امکانات لازم قرار گیرند، ورودی مدبرانه به این موضوع ندارند و در نهایت با اظهارنظرهای غیرمسئولانه بیشتر به اختلافات دامن می‌زنند. ریشه‌ی بروز چنین بحران‌هایی را باید در ضعف مدیرانی جست که طی سال‌ها به دلیل عملکرد ضعیف خود همواره در مقابل انتقادات کی روش در موضع ضعف قرار داشته‌اند و به همین دلیل و به تدریج جایگاه مدیریتی خود در تیم‌ملی را از دست داده‌اند تا کی روش تبدیل به تنها تصمیم‌گیرنده در مورد امور تیم‌ملی شود‌. مدیرانی که به جای پاسخ منطقی به انتقادان برانکو، مسائل داخلی باشگاه پرسپولیس نظیر جدایی ساسان انصاری از این تیم را پیش می‌کشند از حداقل تدبیر و مدیریت برای حل بحران‌های این‌چنینی عاجزند. مدیرانی که تبدیل به مجیزگوی کی روش شده‌اند و ابزار مدیریتی خود را برای اعمال نظارت بر سرمربی تیم‌ملی از دست داده‌اند. بحران در رابطه تیم‌ملی و پرسپولیس را در وهله‌ی اول باید به پای مدیران فدراسیون و تیم‌ملی نوشت.

نویسنده: حجت شفیعی