وبسایت رسمی برنامه نود - ماسیمیلیانو آلگری سرمربی یوونتوس در میانه های فصل یک تصمیم شجاعانه گرفت و در اوج انتقادات رسانه ها، سیستم تیم خود را به 1-3-2-4 تغییر داد.
به گزارش وبسایت نود، پس از تغییر سیستم تیم یوونتوس توسط آلگری، واکنش های متفاوتی را در فوتبال ایتالیا شاهد بودیم. برخی از این واکنش ها مثبت و برخی دیگر نیز بدبینانه، منفی و توأم با انتقاد بود. با گذشت زمان و تحول محسوس در نتایج و به ویژه نحوه بازی یوونتوس، بسیاری از همان منتقدان نیز به تصمیم صحیح آلگری مبنی بر تغییر سیستم صحه گذاشتند. یوونتوس با همین حربه جدید توانست علاوه بر حفظ صدرنشینی در سری آ به منظور کسب ششمین قهرمانی پیاپی و حضور در فینال کوپا ایتالیا، در رقابت های لیگ قهرمانان اروپا نیز درخشیده و با حذف مقتدرانه بارسلونا، راهی مرحله نیمه نهایی شود. وبسایت blackwhitereadallover این انقلاب تاکتیکی را با استفاده از 1-3-2-4 تیم رؤیایی اینتر تحت هدایت ژوزه مورینیو و فاتح سه گانه مورد شبیه سازی قرار داد. با بررسی این تاکتیک ها شاید بتوان یک پاسخ در خور را برای این پرسش بیابیم که فلسفه مربیگری ماسیمیلیانو آلگری چیست؟
مدل 1-3-2-4 اینتر
یکی از بهترین مدل ها برای تعریف سیستم 1-3-2-4 همان تیم اینتر است که در فصل 10-2009 تحت هدایت ژوزه مورینیو به قهرمانی در سه جام مختلف دست یافت. در آن تیم دو بازیکن محوری در خط هافبک حضور داشتند که یکی از آنها به عنوان هافبک دفاعی باید پاس های بلند تیم حریف را قطع می کرد و یک بازیکن دیگر همچون تیاگو موتا یا استبان کامبیاسو نیز وظیفه حمل توپ را برای تدارک حمله بر عهده می گرفت. همچنین این هافبک باید جای خالی مدافعان کناری نفوذ کرده را نیز پُر نماید تا لطمه ای به استحکام دفاعی وارد نشود. کامبیاسو در آن زمان یک بازیکن بسیار عالی برای ایفای چنین نقشی بود و اکنون نیز یولیان وایگل این وظیفه را در سیستم 1-3-2-4 بوروسیا دورتموند بر عهده دارد.
این دو هافبک محوری اینتر وظیفه داشتند تا دو بازیکن حریف را به سمت یکدیگر کشانده و بدین ترتیب فرصت مناسب را برای پیش روی پا به توپ توسط مدافعان خودی فراهم بیاورند. به همین دلیل، مدافع باید قدرت پا به توپ بالایی داشته باشد که لوسیو چنین کاری را به خوبی در آن تیم اینتر انجام می داد. یکی دیگر از ارکان این نوع سیستم 1-2-3-4، وجود دو بال (وینگر) است حداقل یکی از آنها بتواند جای خود را از راست به چپ یا بالعکس تغییر دهد و در واقع نه تنها وینگر بلکه حتی الامکان، وینگر معکوس نیز باشد. ساموئل اتوئو و گوران پاندف چنین نقشی را در اینترِ مورینیو به خوبی بازی می کردند. اما کلیدی ترین نقش بر عهده یک بازیساز (اصطلاحاً بازیکن شماره 10) است که وسلی اشنایدر بهترین گزینه مورینیو برای ایفای چنین نقشی بود.
در این سیستم، استفاده حداکثری از حداقل اشتباهات تیم حریف و به حداقل رساندن اشتباهات تیم خودی یک اصل اساسی است. به عبارت دیگر، مهم ترین اصل در این سیستم چنین بوده که باید از اشتباه حریف در کوتاه ترین زمان ممکن استفاده کنیم. در این سیستم باید مالکیت توپ خود را به حداقل رسانده و منتظر اشتباهات حریف باشیم. گاهی نیز در شروع بازی می توان با پارک اتوبوس جلوی دروازه و سیستم 1-5-4، از فاز دفاع عمقی استفاده کرد. اشتباهات خود را به حداقل رسانده و منتظر اشتباه حریف می مانیم و هر گاه اشتباه حریف را همچون یک پاداش دریافت کردیم، آن گاه باید به 1-3-2-4 یا 3-3-4 بازگردیم. در صورت لو رفتن توپ حین حمله، سیستم 3-3-4 اجازه می دهد که فوراً پرسینگ را اجرا کرده و تیم حریف را وادار به اشتباه کنیم. یکی از نکات کلیدی پیرامون 1-3-2-4 اینتر، تبدیل سیستم ها به یکدیگر و سرعت دستیابی به این تبدیل بود.
مدل 1-2-3-4 یوونتوس؛ فاز تدافعی
سیستم 1-3-2-4 در یوونتوس نیز تشابه زیادی با نوع کلاسیک آن دارد. لئوناردو بونوچی همان مدافع وسط است که به خوبی پاس می دهد و جورجو کیِلینی نیز از قدرت پا به توپ خوبی برخوردار می باشد. دو هافبک محوری یوونتوس نیز میرالم پیانیچ و سامی خدیرا هستند که تقریباً همان نقش تیاگو موتا و استبان کامبیاسو را اجرا می کنند هر چند که خصوصیات تدافعی پیانیچ و خدیرا کمتر است. یوونتوس یک بازیساز کلاسیک به عنوان یار شماره 10 در اختیار ندارد ولی پائولو دیبالا با توجه به کیفیت بالای بازی اش، قابلیت ایفای چنین نقشی را خواهد داشت. در مورد وینگرهای یوونتوس نیز باید به خوان کوادرادو به عنوان یک بازیکن کناری کلاسیک و ماریو مانژوکیچ به عنوان وینگر معکوس اشاره کنیم.
باید این نکته مهم را متذکر شویم که تفاوت اساسی بین نحوه بازی شاگردان آلگری با تیم اینتر تحت هدایت مورینیو وجود دارد. تیم های مورینیو به طور یکپارچه از 3-3-4 به 1-3-2-4 تغییر سیستم یافته و در فاز دفاعی نیز به 1-5-4 می روند. از 3-3-4 به عنوان حربه ای برای ایجاد فشار بر روی تیم حریف به ویژه در اوایل بازی استفاده می شود که آنها در لاک دفاعی قرار می گیرند. اگر تیم حریف توانست در برابر این فشارها دوام بیاورد، نوبت تبدیل سریع به سیستم 1-3-2-4 و استفاده از دو لایه هافبک می باشد. این نوع آرایش هافبک ها موجب ایجاد فشار فوق العاده زیاد به تیم حریف می شود.
روش دفاع کردن یوونتوس با آن چه که از تیم مورینیو سراغ داشتیم، متفاوت است. یکی از عادات یوونتوس، رجوع به سیستم 2-4-4 حین دفاع می باشد و یا شاید 1-1-4-4 زیرا دیبالا معمولاً یک خط عقب تر از هیگوایین قرار می گیرد. یوونتوس برای جبران ضعف دفاعی پیانیچ و خدیرا مجبور است که حین لو رفتن توپ در زمین حریف، عمل پرس از جلو را اجرا نماید. وجود همین 2-4-4 فشرده و خطوط نزدیک به هم باعث می شود تا بار دفاعی کمتری بر دوش خدیرا و پیانیچ بیافتد که بی شباهت به فاز تدافعی تیم اتلتیکو مادرید نیست. البته تفاوت اساسی بین رویکرد دفاعی تیمی یوونتوس با دفاع تیمی اتلتیکو در این است که یوونتوس به طور منفعلانه (passive) عمل می کند زیرا هیچ یک از 6 بازیکن جلوی خط دفاع (پیانیچ، خدیرا، دیبالا، مانژوکیچ، کوادرادو و هیگوایین) در دفاع یک به یک، زُبده نیستند.
یکی از مشکلات یوونتوس عدم وجود یک هافبک دفاعی متخصص و درگیر شونده همانند انگولو کانته است. به همین دلیل یاران آلگری مجبورند به طور عمقی در نیمه زمین خودی دفاع کنند و تیم های حریف نیز قادر به حمل توپ به نیمه زمین این تیم هستند که مسابقه برگشت با بارسلونا در نیوکمپ، یک نمونه بارز از این واقعیت بود. آمار نشان داده که تعداد پاس هایی که یاران حریف در یک سوم دفاعی یوونتوس رد و بدل می کنند، در سیستم 1-3-2-4 بیشتر از سایر سیستم های مورد استفاده آلگری می باشد.
بازیکنان هجومی نیز باید بخشی از انرژی خود را صرف کارهای تدافعی کرده و به همین دلیل با گذشت زمان، کارایی و اثر گذاری آنها در خط حمله کاهش می یابد. شاید یکی از دلایل گل های زود هنگام یوونتوس به ویژه در فصل جاری سری آ، مربوط به همین واقعیت باشد.
یکی از راه های گشودن چیدمان فشرده و خطوط نزدیک یوونتوس، استفاده از پاس های بلند عرضی از یک جناح به جناح دیگر است یعنی دقیقاً همان کاری که رئال مادرید در فینال فصل گذشته لیگ قهرمانان اروپا مقابل اتلتیکو مادرید انجام داد و به نتیجه مثبت هم دست یافت. اگر 1-2-3-4 تیم آلگری را در فاز تدافعی با 1-3-2-4 مورینیو در اینتر مقایسه کنیم، باید گفت که نقشه های آلگری ساده تر بوده و به جز 2-4-4 معمولاً تبدیل های سیستم دیگری در فاز تدافعی یوونتوس مشاهده نمی شود.
مدل 1-2-3-4 یوونتوس؛ فاز تهاجمی
اوج هنر ماسیمیلیانو آلگری در اتخاذ سیستم 1-3-2-4 با تبلور قدرت هجومی و نمایش فوتبال تماشاگر پسند توسط یوونتوس به منصه ظهور در آمد. «وینگر معکوس» و «زوج محوری یا pivot» دو عنصر بسیار کلیدی در فاز تهاجمی برنامه های مورینیو در آن تیم رؤیایی اینتر بودند. ساموئل اتوئو با توجه به سرعت، قدرت بدنی و مهارت خود به خوبی در نقش وینگر ظاهر شد و نه تنها حرکت در کناره های زمین، بلکه نفوذ به طرف مرکز، پاس های کلیدی، شوتزنی و گلزنی را نیز در دستور کار داشت. حال ماریو مانژوکیچ نقش وینگر معکوس را در جناح چپ تیم یوونتوس در سیستم 1-3-2-4 ایفا می کند. البته مانژو به اندازه اتوئو در این کار مهارت ندارد زیرا قدرت پا به توپ او به اندازه اتوئو نیست و همه عمر فوتبال خود را به عنوان مهاجم کلاسیک بازی کرده است. بازیکن کروات یوونتوس به طور فیزیکی بازی کرده و به عنوان یک مهاجم ذاتی، اکنون نقش های دفاعی را نیز بر عهده دارد. مانژو نقش مهمی را در بال چپ یوونتوس به ویژه هنگام انتقال از فاز دفاع به حمله ایفا کرده و به علت حضور در کناره زمین، غالباً با مدافعان کناری درگیر می باشد تا مدافعان وسط.
یکی از مزایای انتقال مانژوکیچ به بال چپ این بوده که وی به جای درگیری با مدافعان وسط که غالباً قدرت فیزیکی و استقامت بالایی دارند، با مدافعان کناری رو به رو می شود که به طور معمول، بازیکنانی با قدرت بدنی کمتر و چابکی بیشتر هستند. همین موضوع باعث می شود که مانژوکیچ در اغلب نبردهای تن به تن از یک برتری بالقوه بهره مند باشد. اگر چه انتقادهای راجع به وی مطرح بوده که اغلب به تکنیک فردی مربوط است اما فراموش نکنیم که مانژو طی سال های گذشته فقط یک بازیکن داخل باکس بود و وظیفه تمام کنندگی را بر عهده داشت. اکنون می توان به ضرس قاطع گفت که این ملی پوش کروات تیم یوونتوس نقش به سزایی را در سیستم جدید آلگری ایفا می کند و شاید اگر انعطاف پذیری او نبود، آلگری در اجرای این سیستم شکست می خورد. مانژوکیچ می توانست مثل بسیاری از مهاجمان، از تغییر پست خود و دور شدن از دروازه حریفان ناراحت باشد اما او در کمال حرفه ای گری، چنین وظیفه ای را پذیرفت و به نحو احسن از انجام آن بر آمده است.
نقش دو هافبک محوری در سیستم 1-3-2-4 نیز غیر قابل انکار است. آنها در پیش روی توپ و حفظ پوشش دفاعی مؤثر هستند و حتی پُر کردن جای خالی مدافعان کناری در حال نفوذ را بر عهده دارند. سامی خدیرا با توجه به خصوصیات تدافعی بهتر و هوشمندی تاکتیکی، همان نقشی را بازی می کند که قبلاً استبان کامبیاسو در اینتر بر دوش می کشید. میرالم پیانیچ نیز با پاس های ناب، نقش کلیدی در طراحی بازی یوونتوس را بر عهده دارد.
یوونتوس در حالی به نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا رسیده که فقط 2 گل را در این تورنمنت دریافت کرده و طی 180 دقیقه رویارویی با خط حمله مخوف بارسلونا و مثلث MSN، دروازه اش را بسته نگه داشت. تحلیل تصویر زیر نشان می دهد که چرا یوونتوس به سختی گل می خورد. اغلب تیم های سری آ با سه هافبک وسط بازی می کنند همانند تیم لاتزیو که در تصویر زیر اسیر تاکتیک دفاع تیمی یوونتوس شده است. از بین سه هافبک لاتزیو، دو تن از آنها پیانیچ و خدیرا را مارک کرده اند و نفر سوم که به عنوان هافبک دفاعی کمی عقب تر بازی می کند، وظیفه تعقیب دیبالا را بر عهده دارد. دیبالا از فضای بین خطوط استفاده کرده و مدام در حال حرکت در این فضاهای خالی است. دو بال لاتزیو نیز مجبورند با دو دفاع کناری (فول بک ها) یوونتوس حرکت نموده و عملاً به جز چیرو ایموبیله، هیچ بازیکن دیگری در فاز هجومی لاتزیو وجود ندارد تا با دو دفاع وسط مستحکم بیانکونری یعنی لئوناردو بونوچی و جورجو کیِلینی رو به رو شود.
یکی دیگر از حربه های یوونتوس استفاده از قدرت پا به توپ مدافعان میانی است. از آن جایی که جورجو کیِلینی در اوایل دوران فوتبال خود یک دفاع چپ بود، از قدرت پا به توپ بسیار خوبی برخوردار می باشد. البته به جز مهدی بن عطیه، سایر مدافعان میانی یوونتوس یعنی لئوناردو بونوچی، آندریا بارزالی و دنیله روگانی نیز از چنین قابلیتی برخوردار هستند.
یکی از بزرگ ترین چالش های آلگری برای شبیه سازی هر چه بیشتر تیمش با آن تیم رؤیایی اینتر به وظایف پائولو دیبالا مربوط می شود. اینتر یک بازیساز تمام عیار و کلاسیک همچون وسلی اشنایدر را در اختیار داشت ولی یوونتوس عملاً از وجود یک بازیساز کلاسیک بی بهره است. دیبالا بهترین و قابل دسترس ترین گزینه برای تعریف در این پست می باشد و با توجه به کلاس بالای جهانی، توانایی تبدیل شدن به ستون تیمش را خواهد داشت.
یوونتوس در ابتدای فصل با سیستم 2-5-3 بازی می کرد و آلگری با همین سیستم توانست بیانکونری را به قهرمانی سری آ برساند. اگر چه نتایج یوونتوس در نیم فصل اول چندان بد نبود اما هواداران به هیچ وجه از نحوه بازی تیم محبوب خود راضی نبودند و هر روز انتقادات از آلگری و تیمش بیشتر می شد. هر 4 باخت یوونتوس در فصل جاری سری آ نیز با سیستم 2-5-3 رقم خورد. به هر حال این مربی باهوش تصمیم به تغییر سیستم گرفت و ریسک بزرگی را انجام داد که از قضا به نتیجه رسید. مکس آلگری در این فصل از تاکتیک های مختلفی من جمله 2-5-3، 3-3-4، 2-1-3-4 و 1-3-2-4 استفاده و ثابت کرده که استاد مسلم تاکتیک در دنیای فوتبال مدرن است. تغییرات تاکتیکی آلگری به طور تدریجی صورت گرفت تا به تیم شوک وارد نشود. وی ابتدا دیبالا را در فضای بین خطوط مورد استفاده قرار داد، سپس به ضد پرسینگ در سیستم 2-4-4 روی آورد و سپس نیز خط دفاعی 4 نفره را جایگزین خط دفاعی 3 نفره کرد.
فلسفه مربیگری ماسیمیلیانو آلگری بیش از آن که به پپ گواردیولا، فابیو کاپلو، ژوزه مورینیو و حتی آنتونیو کونته شباهت داشته باشد، به مربیان سنتی تر مانند مارچلو لیپی و کارلو آنچلوتی شبیه است. وی نیز همچون لیپی و آنچلوتی تابع نظم یا دیسیپلین در دفاع بوده ولی برنامه های هجومی اش نیاز به بازخوانی و عمل گرایی بیشتری دارد. سادگی در حمله یکی از اصول این نوع مربیان می باشد. تیم های لیپی و آنچلوتی طی سال های مختلف با تاکتیک ها و سیستم های متفاوتی به میدان رفته اند و همه حرکات بازیکنان نیز از قبل بازی، توسط این مربیان تعیین می شوند. آنها به خلاق ترین بازیکنان خود اجازه می دهند تا در زمین جادو کنند و تنها راه برای مقابله با برنامه های هجومی چنین مربیانی، مهار همان بازیکنان جادویی است و البته انسداد مسیرهایی که این جادوگران پا به توپ برای ضربه زدن به تیم حریف خود دارند.
باید ماسیمیلیانو آلگری را بابت این اندیشه های تاکتیکی ستود. او دست به کار بزرگی زد و با حذف بارسلونا، تیمش را به جمع 4 تیم برتر لیگ قهرمانان اروپا رساند. شاید عبور از سد موناکو و حضور در کاردیف، کمترین انتظار از تیم آماده یوونتوس باشد. شاگردان آلگری در جبهه داخلی نیز بالاترین شانس را برای فتح هر دو جام (اسکودتو در سری آ و کوپا ایتالیا) دارند. شاید رؤیای سه گانه در این فصل برای یوونتوس محقق شود. آلگری با الگوبرداری از اینترِ مورینیو، گام به گام پیش می رود و تا چند هفته دیگر، شاید نوبت یک «سه گانه» برای یوونتوسِ رؤیایی فرا برسد. آلگری به قدری بلند پرواز نشان داده که شاید در آینده ای نه چندان دور، از افتخارات مارچلو لیپی، کارلو آنچلوتی و آنتونیو کونته روی نیمکت یوونتوس نیز پیشی بگیرد. آیا یوونتوسِ آلگری نیز قادر به تکرار فتح الفتوح «سه گانه» اینترِ مورینیو خواهد بود؟
برگرفته از blackwhitereadallover با دخل و تصرف اندک
4464