فابیو گروسو در تهران چه می‌کند؟

فابیو گروسو در تهران چه می‌کند؟

نگاهی به تئاتر ضیافت پنالتی ها با نقش آفرینی امیر جعفری و صداپیشگی محمدحسین میثاقی.

■نخست  اوایل روزگار دانشجویی بود و شوق پرسه در تهرانی که برای انتخاب سینما و تئاتر و کنسرت، گزینه کم نداشت. تئاترشهر، میعادگاهی یگانه بود و بیلبورد تالار اصلی بدجور خودنمایی میکرد.پرده ای قرمزرنگ را به یاد دارم و نام نمایش:"شب سیزدهم" به کارگردانی حمید امجد. بلیت هزاروپانصد تومانی را خریدیم و رفتیم داخل. "امیر جعفری"اش بیشتر به یادم مانده. روح جاری در نمایش، برخاسته از نمایش های آیینی-سنتی بود و کارهای تخت حوضی را به یاد می آورد. امیر جعفری آنچنان آتشی میسوزاند روی صحنه که نگو و نپرس؛ خصوصا آنجا که "زن پوش" نمایش شده بود و با انبوهی قرواطوار ریز، ولوله میکرد.

■ادامه گذشت و گذشت و او درخشید درخشید و آنقدر کمدی و تراژدی برای مخاطب آفرید که بازی اش در ذهن ها و ضمیرها جا باز کرد.اما از بازیگری گذشته، کاراکتر غلیظ فوتبالی و استقلالی اش را هم نشان داده، اما کی و کجا؟ چند سال پیش، ماه مبارک رمضان به پایان رسیده بود و احسان علیخانی که همه میدانند یک پرسپولیسی دوآتشه است، داشت ویژه برنامه عید فطر ماه عسل را اجرا میکرد.هنرمندان و سوژه های منتخب، یک به یک می آمدند تا نوبت رسید به دعوت از زوج ریما رامین فر و امیر جعفری. به محض اینکه رفتند روی آنتن، امیر جعفری بعد از سلام و علیک همسرش، نه گذاشت و نه برداشت، یک حمله فوتبالی خوشمزه کرد به علیخانی و تاخت به پرسپولیسی ها که:"طرف سال 48 معلوم نیست کجا بوده، اصن الان 10 سالشه میگه "شیش تاییا".یه عکس اصن از اون بازی نیست. من به بچه م گفتم درباره تمام تصمیمای زندگیت آزادی الا یه جا.باید و باید طرفدار استقلال باشی."  آنقدر تاخت و تاز فوتبالی اش به دل نشست و طنازانه بود که احسان علیخانی برخلاف همیشه، بی خیال کری خواندن شد و رفتند سراغ ادامه گفتگو.

■امروز اما امروز.او امروز حدود 40 دقیقه در سالن پالیز، تئاتر و فوتبال را با هم ترکیب  و غذای لذیذی برای مخاطب سرو میکند. متن پویا و نوگرانه پوریا کاکاوند به مدد بازیگرش آمده تا عاشقانه ای با طعم این ورزش جادویی را در مونولوگی بی نظیر، بیافرینند.  تماشاگران در فلش بکی جداب، همراه روایت شیرین امیر جعفری میشوند که از زبان و زندگی "فابیو گروسو" میگوید؛ آن هم در یک لحظه فریزشده ی سرنوشت ساز؛ لحظه ای که او پشت توپ ایستاده تا آخرین پنالتی ایتالیا را روانه دروازه "بارتز"، کاپیتان فرانسه کند در فینال جام جهانی 2006 آلمان. کاکاوند از لحظه ورود، تماشاگر را درگیر میکند با هیجان دلچسب استادیومی و بعد از آن، چوب این دوی امدادی را تحویل امیر جعفری میدهد تا فوتبال و عشق و مادر و فقر و غنا در یک زندگی روایت شود؛ روایتی که من و شمای  تماشاگر یا با تمام  یا بخش و برشی از آن قطعا همذات پنداری میکنیم؛ هم با بازیگر در تعریف شوخ و شنگ  اش از عاشقی در پاریس، میخندیم و هم با قصه محزون وداع با مادری سالمند در آستانه اعزام به جام جهانی، اشک میریزیم؛ درست عین زندگی. صدای آشنای محمدحسین میثاقی در همان لحظه فریزشده ناب، با یک سوال، همه چیز را برای امیر جعفری و تماشاچی، مهیا میکند:"چه کسی میداند یک فوتبالیست وقتی پشت سرنوشت سازترین ضربه عمرش قرار گرفته، دارد به چه چیز فکر میکند؟" پاسخ با امیر جعفری است در "ضیافت پنالتی ها" تا آخر خردادماه.

محمدرضا یزدانپرست  روزنامه نگار و مجری تلویزیون