حمیدرضا صدر به جدایی دیگو کاستا پرداخته، به چالش آنتونیو کونته برای پر کردن جای خالی او در خط حمله...
ژانویه 2017 که رسید چلسی با پنج امتیاز بیشتر از لیورپول صدرنشین لیگ بود. می رفت به سوی قهرمانی. ولی مهاجم برزیلی تبار آبی پوش ها سال نو را با دردسر آغاز کرده بود. با تنش در رختکن. با درگیری حین تمرین. با نیش زدن به آنتونیو کونته. با ریشخند کردن، با کنایه و طعنه.
سیزده ژانویه که رسید کونته او را کنار گذاشته بود. او را که تا آن هفته 14 گل در لیگ زده و بهترین مهاجم استمفوردبریج بشمار میرفت. کارآمدترین مهاجمش را که گل های سه امتیازی زده بود. کونته گل دیرهنگام کاستا برابر وستهام طی پیروزی 1-2 را فراموش نکرده بود. یادش نرفته بود کاستا گل پیروزی بخش باز هم دیرهنگام را طی پیروزی باز هم 1-2 برابر واتفورد زده. یادش نرفته بود کاستا اولین بازیکن لیگ برتر بوده که زودتر از هر بازیکنی در لیگ ده گل زده است، زودتر از سرجیو آگرو، زودتر از زلاتان ابراهیموویچ. با این وصف او را برابر لسترسیتی کنار گذاشت و پدرو را در نوک حمله قرار داد. چلسی با دو گل مارکوس آلونسو و یک گل پدرو 0-3 پیروز شد، ولی کونته می دانست نمی تواند بدون کاستا راهش را ادامه دهد. می دانست دستش در نوک حمله خالی است، خالی خالی. بنابراین کاستا در دیدار بعدی برابر هال سیتی به ترکیب بازگشت و طی برد دو گله، گل اول را زد.
کونته و کاستا نیم فصل دوم را در مصاف با هم کجدار و مریز ادامه دادند. چلسی قهرمان لیگ شد و کونته بهترین مربی لیگ. کاستا با 22 گل طی 42 بازی در همه رقابت ها بیش از هر بازیکنی با پیراهن آبی گل زد، بیش از ادن هازارد با 17 گل، بیش از پدرو با 13 گل، بیش از ویلیان با 12 گل، با این وصف همه می دانستند کاستا در چلسی به آخر خط رسیده. می دانستند کونته بر نامش خط قرمز کشیده. کاستا که گفته بود برای مورینیو راهی چلسی شده. که گفته بود از زندگی در لندن باران زده بیزار است. که گفته بود با پیشنهاد سی میلیون پوندی چینی ها روبرو شده. که گفته بود آتلتیکو همیشه خانه اش بوده...
برای کاستا که خواهان پرشماری داشت، یافتن باشگاه جدید آسان بود، ولی یافتن یک مهاجم بزرگ برای چلسی قهرمان چی؟ آیا کونته می توانست معمای خط حمله تیم قهرمان را حل کند؟
کمتر از سه هفته به نبرد چریتی شیلد که چلسی و آرسنال در ویمبلی به میدان خواهند رفت مانده و چلسی هنوز جایگزینی برای کاستا پیدا نکرده. کونته امیدوار بود روملو لوکاکو مهاجم اورتون را به چنگ آورد، ولی لوکاکو راهی منچسترسیتی شده و حفره نوک حمله چلسی خالی مانده. زمان به سرعت سپری شده و قیمت ها نجومی بالا رفته اند، بالا و بالاتر. رئالی ها قیمت آلوارو موراتا را 78 میلیون پوند اعلام کرده اند، دورتموند حاضر نیست پیر امریک اوبامیانگ را با کمتر از 70 میلیون واگذار کند، تورینو گفته آندرهآ بلوتی بیست و سه ساله 88 میلیون ارزش دارد. در کنار همه اینها همسازی با آهنگ لیگ برتر آسان نیست و تجربه تلخ شوچنکو، دی ماریا و فالکائو از یادها نرفته. ... به همین دلیل دیگو کاستا طی سپری کردن تعطیلاتش بهرغم آن که هنوز بازیکن چلسی بشمار می رود، عکسی از خودش را در جامه آتلتیکو مادرید روانه شبکه های مجازی کرده و کنارش متن نیشداری خطاب به کونته گذاشته.
وقتی کاستا سال 2014 راهی چلسی شد "کامل کننده پازل" چلسی پس از رفتن دیدیه دروگبا شد. بازیکن جنگنده ای که توانایی جسمی اش در لیگ برتر کارگشا بود، برخلاف مثلا دی ماریا و فالکائو. در کاستا چیزی جاری بود که بازیکنان اروپایی آن را نداشتند. او تا شانزده سالگی جایی جز در فوتبال خیابانی های برزیل راهی میدان نشده بود. فوتبال را در آکادمی ها نیاموخته و راه و رسم گل زدن را زیر نظر مربیان یاد نگرفته بود. کاستا فارغ التحصیل کوچه پس کوچه های لاگورتا بود. شهر کوچکی نزدیک سواحل شرقی برزیل با فقط صد هزار جمعیت و فقط یک باشگاه فوتبال بی نام و نشان. همان جایی که راه جنگیدن را در خشونت های خیابانی آموخت. رسم ربودن توپ از پای حریفان را. پشت سر گذاشتن شان را. مات کردن شان را.کاستا را در لالیگا با بیزاری اش از شکست شناختند. با دردسرجویی اش. با تند مزاجی و خروس جنگی بودنش. با سماجت و جان سخت بودنش. با روحیه برتری جویانه اش. وقتی در 2013 دروازه بتیس را باز کرد شروع کرد به مسخره کردن آنتونیو آمایا که برابر او توپ را از دست داده بود، آن قدر در نیش زدن افراط کرد که همه چیز به زد و خورد کشیده شد. آن زمان همه از کاستا نفرت داشتند. ولی دیگو سیمئونه در آتلتیکو بهجای فالکائو که مهاجم خوش قریحه و هنرمندی بود به کاستا که راه و رسم دیگری داشت روی آورد. سیمئونه که طی سال های حضورش در میدان یکی از خروس جنگی ها بود برای کاستا شخصیت پدرانه ای پیدا کرد و از او مهاجم دیگری ساخت. در مصاحبه هایش از کاستا ستایش کرد و تکرار کرد او بهتر خواهد شد. کنار زمین سرش فریاد کشید و او را آرام ساخت. کاستا طی دو فصل برای آتلتیکو 56 گل زد. هم قهرمان لالیگا شد، هم جام حذفی را فتح کرد و هم تا فینال لیگ قهرمانان جلو رفت. آن قدر درخشید که دل بوسکه درخواست کرد ملیت اسپانیایی گرفته و برای تیم ملی اسپانیا به میدان رود.
وقتی کاستا راهی چلسی شد، همان مهاجم بیقرار و پرده دری بود که مورینیو می خواست. طی چهار بازی اولش برای چلسی 7 گل در لیگ زد و بالاتر از میک کوئین (6 گل در هشت بازی برای کاونتری 93-1992)، سرجیو آگرو (6 گل در هشت بازی منچستر سیتی 12- 2011) و یورگن کلینزمن ( 5 گل در شش بازی تاتنهام 97-1996) ایستاد. او برای طرفداران چلسی همان مهاجم نیشدار و مهارناپذیری شد که پس از دروگبا آرزویش را داشتند. ولی کاستا پس از سه فصل و زدن 59 گل و دو قهرمانی لیگ برتر و یک جام اتحادیه رفته. رفته و قیمت اختلاف کونته با او برای چلسی گران به نظر می رسد، خیلی گران.
حمیدرضا صدر
از همین نویسنده بخوانید:
انتقال جنجالی بونوچی: چرا سرباز کهنه کار یووه راهی میلان شد؟
خامس رودریگز: وداع طولانی و تلخ از نوع مادریدی
جان تری در آستون ویلا: نه نمی تونی از روی سایهات بپری
طناب داری که آرام و بی صدا بافته شد
پوچتینو در لبه تاریخ و رویا
تابستان از نوع آرسنالی؛ بهترینها را از دست بده
سایه و روشن های یک انتقال جنجالی
بازگشت رونالدو به منچستریونایتد: هفت پرسش
نگاه انتقادی اکونومیست به صعود ایران!
کیروش: از منچستر تا تهران برخلاف مسیر آب
وقتی عروسی به کوچه ایران رسید
روزی که بلیت جام جهانی مهر باطل خورد
از رونالدو تا بوفون؛ از آسمان تا زمین
زیدان - آلگری: نیشها را به هیچ بگیر
توخل و دورتموند: وداع سرد سرد با دیوار زرد
فرانچسکو توتی: پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد
گاسکویین 50 ساله: بدون نامهای از محبوبه بیوفا
آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!
سه سقوط کرده: ونگر، گواردیولا، مورینیو
زیدان ماند و انریکه رفت
جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه
چلسی 2017: دویدن دنبال باد
شبی در آمستردام برخلاف جریان آب
وقتی هیولا، سرخپوستها را بلعید
بازنگری تاریخیترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352
کسی نمیگفت آفتاب در مونیخ میدرخشد
مسی: خرمن آتش در میعاد
ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو
تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا
سی ال؛ لبخند دارودسته مادریدی
یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی
میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق
منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمیکند؟
مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟
سایه روشنهای جذابترین لیگ جهان
مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول
قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376
بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...
سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته
بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی
سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ
نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...
تو هم تمام شدی آقای ونگر
انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد شد
خوردن استیک با دندانهای مصنوعی
معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد
تجدید خاطره با ایکر کاسیاس
آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا
بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین
لیگ قهرمانان: ناقوسها برای که بهصدا در میآیند؟
اولین توفان: وسترن در امجدیه
ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!
ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری
آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه
یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار
لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور
از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن
از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش
رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟
جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار
از اوفارل تا کیروش: همان شهرزاد قصهگو
بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ
یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال
قربانگاه والنسیا، نفرین خفاشها
فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ
آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشتهاند؟
آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم
از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن
لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ
یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی
گواردیولا در باتلاق انگلیسی
میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه
ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!
هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد
ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد
هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین
تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو میتواند؟
با این بارسلونا چه باید کرد؟
رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق
هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!
استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟
وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروکهای عمیق