بدون شک مدیران کمیته ملی المپیک و همه فدراسیون های ورزشی دنیا می توانستند زندگی به مراتب بی دردسرتری داشته باشند اگر با مشکلی مزمن به نام اسرائیل روبرو نبودند.
به گزارش "ورزش سه"، یک بازخوانی تاریخی از بدو عضویت رژیم صهیونیستی در فدراسیون بین المللی فوتبال تا به امروز نشان می دهد که تا چه میزان وقت و انرژی ارکان رسمی در سطوح مختلف و افکارعمومی دنیای فوتبال صرف حل و فصل معضلات ناشی از وجود این عضو نامطلوب شده است:
یک قدمی حضور در جام جهانی 1958 بدون حتی یک بازی
هنوز چهار سال از تولد کنفدراسیون فوتبال آسیا نگذشته بود که در مقدماتی جام جهانی سوئد در دور اول ابتدا ترکیه از بازی مقابل اسرائیل سر بازمیزند. سپس در دور دوم، در گروه آسیا-آفریقا شرط اندونزی برای بازی در یک کشور بی طرف مورد قبول واقع نشد. سپس مصر و بعد سودان نیز حاضر به رویارویی با اسرائیل نشدند و عملا بدون حتی یک بازی، اسرائیل به عنوان نماینده دو قاره آسیا و آفریقا انتخاب شده بود. ولی مسئولین فیفا اعلام کردند که فقط کشور میزبان و قهرمان دور قبل حق دارند بدون بازی به جام جهانی صعود کنند. لذا تصمیم می گیرند یک بازی پلی-آف بین اسرائیل و ولز برگزار کنند که این بازی رفت و برگشت با نتیجه مشابه 2-0 موجب حذف اسرائیل و صعود ولز به جام جهانی سوئد شد.
آخرین بازی آسیایی اسرائیل در ورزشگاه صدهزار نفری تهران
بعد از سال 1967 و جنگ 6 روزه مسئله دیدارهای تیم ملی و رقابت های آسیایی تیم های باشگاهی اسرائیل بغرنج تر می شود و انصراف های پیاپی کشورهای حاشیه خلیج فارس اعتبار کنفدراسیون فوتبال آسیا را زیر سوال می برد. سال 1969 باشگاه ماکابی بدون بازی فینال مقابل الشرطه عراق برای دومین بار جام باشگاه های آسیا را تصاحب می کند و یک سال بعد تیم ملی اسرائیل با انصراف کره شمالی موفق به صعود به جام جهانی 1970 مکزیک می شود.
بالاخره در سال 1974 زیر فشار تحریم ها AFC رای به اخراج اسرائیل از کنفدراسیون فوتبال آسیا می دهد. به این ترتیب بازی ایران-اسرائیل در بازی های آسیایی 1353 تهران در ورزشگاه صدهزار نفری، آخرین بازی رسمی اسرائیل در آسیا محسوب می شود.
دو دهه سرگردانی از منطقه ای به منطقه دیگر
از این تاریخ به بعد شاهد دو دهه سرگردانی فدراسیون فوتبال اسرائیل هستیم. دورانی که این فدراسیون به هیچ کنفدراسیونی تعلق ندارد، باشگاه هایش قادر به انجام هیچ بازی بین المللی نیستند و تیم ملی اش برای برگزاری بازی های رسمی، توسط فیفا از منطقه ای به منطقه دیگر پرتاب می شود.
برای جام جهانی 1990 باید به نمایندگی ازاقیانوسیه! به مصاف کلمبیا از آمریکای جنوبی برود. تا اینکه اتحادیه باشگاه های اروپا تصمیم می گیرد به این وضعیت پایان دهد. از سال 1992 جواز حضور قهرمان لیگ اسرائیل در بازی های لیگ قهرمانان اروپا صادر می شود. و در سال 1994 یوفا رسما عضویت اسرائیل در این اتحادیه را اعلام می کند.
ادامه تحریم ها
اگرچه عضویت رسمی فدراسیون فوتبال اسرائیل در یوفا، به سال ها سرگردانی و بلاتکلیفی پایان داد ولی طبیعت جنایتکار و خشونت بار این رژیم در مقاطع مختلف همواره مورد اعتراض بازیکنان و اهل فوتبال قرار گرفته است. به عنوان مثال بعد از کشتار غزه در سال 2012 طوماری به امضای 62 بازیکن از جمله ستاره هایی چون دروگبا، هازارد و جرمی منز رسید که خواستار لغو بازی های زیر 21 سال در جام ملت های اروپای 2013 در اسرائیل شدند. سال پیش فدراسیون فوتبال الجزایر تنها به خاطر ملیت اسرائیلی سرمربی غنا دیدار دوستانه اش با این کشور را لغو کرد. در رده باشگاهی نیز هر سال یا شاهد انصراف بازیکنان از سفر به اسرائیل یا ایجاد حواشی حول این موضوع هستیم. عدم سفر 6 بازیکن تیم چلسی در سال 2001، عدم سفر بازیکنان الجزایری مثل یاسین براهیمی از پورتو در سال 2015 یا حواشی مربوط به محمد صالح بازیکن مصری عضو تیم بازل در سال 2015 نمونه هایی از آن هستند.
پرونده سنگین فیفا و فدراسیون فوتبال اسرائیل
از سال 2013 فدراسیون جهانی فوتبال فیفا به خاطر حمایت هایش از تخطی در قوانین بین الملل مورد بازخواست قرار گرفته است. معترضان می پرسند چطور فیفا می تواند از بازی باشگاه های عضو لیگ اسرائیل در کرانه باختری رود اردن حمایت کند؟ منطقه ای که طبق قوانین و قطعنامه های سازمان ملل جزو مرزهای اسرائیل محسوب نمی شود. در این اعتراضات فیفا به طور غیرمستقیم شریک ظلم، بی عدالتی و جنایاتی معرفی شده است که هر ساله در گزارشات سازمان های بین المللی از این سرزمین منتشر می شود.
شش باشگاه فوتبال اسرائیل بازی های رسمی خانگی خود را در آنجا برگزار می کنند. در زمین هایی که بنابر گزارشات سازمان دیده بان حقوق بشر به زور از خانواده های فلسطینی غصب شده است. در زمینی که فلسطینی ها اجازه ورود به آن را ندارند. این خانواده ها اجازه برگزاری بازی فوتبال در زمینشان را به فیفا نداده اند. از طرفی طبق قوانین فیفا هیچ مسابقه ای در یک کشور ثالث بدون رضایت آن کشور امکانپذیر نیست.
با این حال اسرائیلی ها عدم قطعیت در مرزهای مشخص را بهانه کردند و حمایت های فیفا در بالاترین ارکان همچنان ادامه داشت. تقاضای لغو جام ملت های اروپای زیر بیست و یک سال توسط پلاتینی پذیرفته نشد و سپ بلاتر ضمن رد هرگونه بایکوت از اسرائیل به عنوان "عضو خوب" یاد کرد.
اما از سال 2015 اوضاع کمی تغییر کرد. در ابتدای این سال کنگره فیفا توکیو سکسوایل را مسئول رسیدگی به پرونده اسرائیل می کند. این یک انتخاب معنی دار بود چرا که از این تبعه آفریقای جنوبی به عنوان یک قهرمان ضد آپارتاید یاد می کنند که 13 سال در کنار نلسون ماندلا در زندان روبن آیلند گذرانده است.
مسلما چنین تحولی در جهت دامن زدن به نگرانی ها ارزیابی شد به طوری که رسانه های اسرائیل پرده از گفتگوی خصوصی و صمیمانه میشل پلاتینی"دوست اسرائیل" با آوی لوزون رئیس فدراسیون فوتبال برداشتند که طی آن پلاتینی هشدار داده بود که قضیه را جدی بگیرند و "حتی اگر حق با آنهاست" اقدامات مقتضی را در دستور کار خود قرار دهند.
نگرانی فدراسیون فوتبال اسرائیل وقتی بیشتر شد که با رسوایی های فیفا، پلاتینی و بلاتر از سمت خود برکنار شدند و اینفانتینو در پاسخ به دعوت این فدراسیون گفت: "من تصمیم دارم زمانی پای به منطقه بگذارم که پیشرفتی در کار باشد و آمدنم تاثیرگذار باشد".
از آن زمان تا کنون به خاطر وزن و اهمیت مسئله، مسئول پرونده هنوز به جمع بندی نهایی خود نرسیده است و هر بار گزارش رسمی توکیو سکسوایل از کنگره ای به کنگره دیگر فیفا موکول می شود. (هر چند پیش نویس آنرا قبل از کنگره اردیبهشت ماه امسال در بحرین به شخص اینفانتینو تحویل داده بود).
تحول ناخوشایند دیگر برای اسرائیلی ها در این اثنا صدور قطعنامه 2334 شورای امنیت سازمان ملل در دوم دیماه سال گذشته بود. اولین قطعنامه ای که درباره شهرک سازی ها از سال 1980 به این طرف صادر شده و در آن ادامه شهرک سازی ها «تخطی وقیح از قوانین بینالملل» خوانده شده است. به گواه کارشناسان و سازمان های حقوق بشری، صدور این قطعنامه فشارها را بر روی فیفا افزایش داده است.