یک حرفِ تکراری و قالبی این است که «جام جهانی محل تلاقی اشکها و لبخندهاست.» نکته اینجاست که برای بسیاری از بازیکنان، اشکها و لبخندهای جام جهانی اساساً ماهها پیش از شروع آن رقم میخورد.
به گزارش "ورزش سه"، یک مثال آن تیم سوریه است که علیرغم اینکه مردم این کشورِ جنگزده به تسکینی چون صعود به جام جهانی نیاز مبرم داشتند (قطعاً بیش از مردمِ استرالیا)، و علیرغم اینکه با شایستگی تا به آن مرحله پیش رفتهبود، از صعود به جام بازماند و تصاویرِ تکرارنشدنیِ شادیهایشان در بازیِ رفت با استرالیا، تبدیل به تصاویرِ چهرههایی بینهایت غمزده شد؛ چهرههایی چنان اندوهگین که گویی مصیبتی بزرگتر از جنگ بر سرِ تماشاچیان سوری آمدهبود. بههرحال در فوتبال رحم و عدالتی در کار نیست و قرار نیست ماجرا همانطور رقم بخورد که ما میخواهیم. خودِ این نکته، از مهمترین عوامل جذابیت بینظیرِ این ورزش است.
برای ستارهها هم این موضوع گاهی تبدیل به امری تراژیک میشود. بسیاری از ستارگان بزرگ، عملاً تکستاره تیم ملی کشور خود هستند و سایر بازیکنان تیم ملی، فرسنگها از آنها فاصله دارند. گاهی هم قرعه سختِ دور مقدماتی، مربیگریِ نامناسب، فرسودگیِ بازیکنان و/یا هزار و یک علت دیگر، باعث میشود که ستارگانی بسیار درخشنده، مجبور شوند بازیهای جام جهانی را در خانه یا نهایتاً بر سکوی تماشاچیان ببینند. ستارههایی که اگر اهل هر یک از ۳۲ تیمِ جام میبودند، به احتمال قریب به یقین تا آخرین بازی در ترکیب اصلی میماندند.
در اینجا بهصورت بسیار مختصر، به معرفیِ ۱۲ ستاره بزرگ میپردازیم که از جام جهانی جا ماندند.
۱- دیوید آلابا؛ اتریش
مدافع و هافبک تأثیرگذار و بزرگ تیم بایرن که بارها در ترکیب تیم منتخب سال یورو نیز قرار گرفته، رکورد جالبی در اختیار دارد: او جوانترین بازیکن تاریخ تیم ملی اتریش است؛ که هشت سال پیش در ۱۷ سالگی برای تیم ملیِ بزرگسالان کشورش به میدان رفت. این ستاره تیم بایرن و اتریش، توان بازی در پستهای متعددی دارد و در دفاع هم بسیار خلاق و مبتکر ظاهر میشود.
تیم ملیِ متبوعِ آلابا معمولاً از قدرت زیادی برخوردار نیست و کمتر پیش آمده که مدعیِ جام ملتها یا جام جهانی باشد. اکنون اتریش در رده ۵۷ فیفا جا دارد، و در گروهی نه چندان آسان و نه چندان سخت، حتی مقام سوم را هم کسب نکرد و در رده چهارم به کارِ خود پایان داد.
۲- اریک بایی؛ ساحل عاج:
مدافعِ مستحکمِ منچستر یونایتد، که تیمِ منچستر تا اینجای فصل با تکیه بر مدافعانی چون او توانسته در کنار منچسترسیتی دارنده قویترین دفاع لیگ باشد، از جمله بازیکنانی است که باید امسال حسرت شرکت در جام جهانی را تحمل کند. گرچه او نیز مانند آلابا فرصت زیادی برای حضور در جامهای احتمالیِ آینده خواهدداشت.
تیم ساحل عاج تا چند سال قبل با تکیه بر فوقستارههایی مانند دروگبا و اسین از قویترین تیمهای آفریقایی بود؛ ولی چندی است که این تیم نیز مانند کامرون افت کرده و از قدرت پیشین برخوردار نیست.
۳- گرت بیل؛ ولز:
بیل، ستاره پرسروصدای رئال مادرید و گرانترین بازیکنِ تاریخِ جهان، بهخاطرِ ملیتش که همیشه برای فوقستارگانِ هممیهنش دردسرساز شده، فرصتِ حضور در جام جهانی را در بازیِ آخرِ تیمش از دست داد. کافی بود دو بار توپ بر دروازه ایرلند بوسه بزند تا حسرت از آن ایرلند شود و افتخار از آن ولز؛ ولی چنین نشد و ایرلند با یک بازیِ منطقی، یک بر صفر ولز را شکست داد و بلیت سفر به روسیه را بهدست آورد.
تیمِ ولز، چنانکه گفتیم همیشه بازیکنانِ بزرگ را که تکستارههای تیم ملیشان بودهاند حسرتبهدل گذاشتهاست. در این بین بزرگترین نامی که قطعاً به خاطرِ همنسلانِ من و بزرگتر از من میآید، کسی جز «رایان گیگز» نیست؛ بازیکنی که اسطوره یکی از قویترین باشگاههای تاریخ بود و با این حال، هرگز لذت حضور در جام جهانی را نچشید. شخصاً شرکت نکردن رایان گیگز در جامهای جهانی را یکی از سرافکندگیهای ناگزیرِ فوتبال میدانم.
4- هنریک (هنریخ) مخیتاریان؛ ارمنستان:
کلمهای که بلافاصله پس از آن نام پرارزشِ تیم منچستر یونایتد به خاطر می آید. کافیست تا مطمئن باشیم او به احتمال بسیار بالا تا آخرِ دورانِ فوتبالیِ خود، حسرتِ صعود به جامِ جهانی و حتیٰ یورو را تحمل خواهدکرد. مخیتاریان نیز مانندِ برخی دیگر از بازیکنانی که از آنها اسم بردهایم و خواهیمبرد، تکستاره تیم ملیاش است و حتی در تیمهای باشگاهیِ قدرتمندش - شاختار، دورتموند، منچستر یونایتد - نیز ترکتازی میکرد و میکند. این نکته را باید در نظر داشت که تیم باشگاهیِ او، در حال حاضر یکی از پرستارهترین باشگاههای دنیاست؛ و با این حال درخشش مخیتاریان در خطِ میانی و حمله این تیم واقعاً به چشم میآید. وی سالهاست بهعنوان بازیکنِ سالِ ارمنستان انتخاب میشود و این عنوان عملاً برای او تبدیل به تفنن و بازیچه شده؛ و بههرحال سرنوشتِ این هافبکِ تهاجمی این بوده که در کشوری مطلقاً بدونِ ستاره فوتبالی زاده شود.
ضمناً برای تفریح بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که مخیتاریان رکورددار گلزنی در تاریخِ تیم ارمنستان است؛ با ۲۳ گل زده. گزاره «تفریح» از جهت مقایسه تعداد گلهای ملیِ این بازیکن، با «علی دایی» اسطوره خودمان بود.
5 آرتورو ویدال؛ شیلی:
احتمالاً باید دعاها یا بهتر بگوییم نفرینهای گزارشگرِ دوستداشتنیِ کشورمان، جناب سرهنگ علیفر را در باز ماندن این بازیکن از جام جهانی مؤثر بدانیم! این گزارشگرِ عزیز، همیشه بهخاطرِ مدلِ مو و نقشونگارهای بدنِ ویدال، از او بهعنوان الگوی نامناسبی برای جوانان یاد میکند؛ اما حتیٰ این سخنانِ جناب سرهنگ، باعث این نمیشود که بر تواناییهای فنیِ اعجابانگیزِ این هافبکِ تکنیکیِ تیمِ بایرنمونیخ چشم بپوشیم. در هر حال، وقتی بازیکنانی ناشناخته با تواناییهای فنیِ غیرقابلمقایسه با ویدال در جام جهانی توپ میزنند، این بازیکن باید در خانه و از طریق تلویزیون به تماشای آنها بپردازد.
تیم شیلی هم از تیمهایی بود که حذفش - که نهایتاً بهدست برزیلِ بزرگ رقم خورد - باعث حیرت طرفداران فوتبال شد.
6- یان اوبلاک؛ اسلوونی:
این دروازهبانِ جوان و ثابت تیم اتلتیکو مادرید هم امسال بخت حضور در جام جهانی را از دست داد. البته تیم اسلوونی بر خلاف دو تیم قبل، سابقه حضور در جام جهانی را دارد و شاید در آینده نیز همای اقبال جام جهانی بر سرش سایه بیندازد؛ و چندانکه میدانیم، سنِ بازنشستگیِ دروازهبانان بسیار بیشتر از بازیکنانِ زمین است. بنابراین اوبلاک تا حتیٰ چهار جامِ جهانی دیگر فرصت عرضاندام خواهدداشت.
6- پییِر اِمِریک اوبامیانگ، گابن:
- گفتید کجا؟ - گابن. - گابن دیگر کجاست؟...
اگر نامِ کشورِ این مهاجم/گوشِ فوقسریع و فوقخطرناک را در جمعی خانوادگی بر زبان بیاورید، احتمالاً دیالوگی مشابه آنچه نوشتم تکرار خواهد شد. با اینکه اطلاعاتِ جغرافیای سیاسیِ مردُمِ ایران بهنسبت خوب است، بسیاری از هممیهنانمان اساساً نامِ کشورِ متبوعِ این بازیکن را هم نشنیدهاند. وی البته متولدِ فرانسه است و این نکته هم که با وجودِ تولد در فرانسه، و با وجودِ داشتنِ استعدادی در حدِ کسبِ مقامِ رفیعی چون آقای گلیِ بوندسلیگا ترجیح داده در کشور اجدادیاش - که بخت کسب هیچ افتخاری ندارد - توپ بزند، از نکتههاییست که شاید بتوان از آن درس گرفت. شخصاً فکر میکنم سرنوشتِ فوتبالیِ او، به سرنوشتِ «ژرژ وهآ»، اسطوره «لیبریا»ییِ میلان بیشباهت نیست؛ وهآ تنها مردِ سالِ فوتبال جهان است که هرگز نتوانست در جام جهانی حاضر شود.
۸- کریستین پولیسیک؛ آمریکا:
تصور کنید درست یک روز قبل از تولد هجده سالگیتان، در یک بازی یک گل میزنید و دو پاس گل میدهید و تیمتان آن بازی را ۶-۰ پیروز میشود. یک مرحله پیشتر بروید و تصور کنید آن بازی در سطحِ بوندسلیگا برگزار میشود! این همان معجزهایست که کریستین انجام داد؛ و بعد از آن هم از درخشش او کم نشد. او با ۱۷ سال و ۲۲۱ روز سن، کمسنترین گلزنِ غیر آلمانیِ تاریخِ بوندسلیگا و چهارمین گلزن جوان تاریخ این رقابتهاست!
اما با همه شگفتیآفرینیهای این wonderkid یا کودکِ شگرف، او نیز امسال موفق نشد طعم شیرین صعود به جام جهانی را بچشد. صعود نکردن آمریکا از منطقه کونکاکاف، از شگفتیهای بسیار بزرگِ دوره مقدماتیِ جامِ جهانیِ ۲۰۱۸ روسیه بود؛ دورهای که البته شگفتیهای تلخِ بسیار داشت.
درباره تیمِ او باید گفت که این نکته از کفر ابلیس هم مشهورتر است که یانکیها علاقه چندانی به فوتبال ندارند؛ ورزشی که آن را soccer میخوانند؛ اما غرورِ مردُمِ آمریکا باعث میشود که همیشه خود را در تمامِ زمینهها، اعم از ورزشی و صنعتی و تجاری و علمی و غیره، قدرتمندترین کشور دنیا بخواهند. بههرحال شیرینیِ شکستِ آمریکا در جام جهانیِ ۹۸ هنوز زیرِ زبانِ بسیاری از هممیهنانِ ما هست و متأسفانه این بختِ احتمالی که باز هم بتوانیم آمریکاییها را سرِ جایشان بنشانیم از دست رفت.
9- آرین روبن؛ هلند:
بیش از هر بازیکنِ دیگری، حسرتِ جا ماندنِ این بازیکنِ شهیر را خوردم. او متعلق به نسلیست که من و امثالِ من از فوتبال لذت میبردیم: نسلِ آنریها و زیدانها (البته زیدان «ها» ندارد؛ چون مطلقاً بینظیر است) و ندوِدها و شوچنکوها و کاکاها و غیره. او نیز با چهار پنج سال سنِ کمتر نسبت به برخی از این فوقستارهها، بازیکنی تقریباً از جنسِ همان ها بود (و شاید هست)؛ بازیکنی که بازیاش بیننده را به وجد و بلکه سرمستی میرسانْد و یکتنه میتوانست نتیجه سختترین بازیها را عوض کند و بارها هم این کار را کردهبود.
این بازیکن بههرحال جامجهانیِ دیگری را نخواهددید
حسرتِ صعودنکردنِ هلند، نارنجیپوشان، لالهکاران، صاحبانِ اصلیِ تیکیتاکا به جامِ جهانی، طبعاً از صعود نکردنِ شخصِ آرین روبن به این رقابتها برای بسیاری از هواداران فوتبالِ ناب، بسیار تلختر بود؛ اما شاید این امر، عاملی شود برای به خود آمدنِ این تیمِ همیشه دوستداشتنی و دست کشیدن از بازیهای احساسی.
10- میرالِم پیانیچ؛ بوسنیوهرزگووین
این هافبکِ فتوژنیک و البته توانای تیمِ یوونتوس، هنگامِ بازی در تیم رم بهعنوان یکی از گزینههای احتمالی برای جایگزینیِ پادشاه رمیها، یعنی فرانچسکو توتی در نظر گرفته میشد؛ اما بهقول حضرت حافظ، نه هر که سر بتراشد قلندری داند. به احتمالِ بسیار بالا، فرانچسکوی کبیر، در تاریخ رم اسطورهای بیمانند خواهد ماند و نقشش در این تیم و جهان فوتبال کمنظیر خواهد ماند. بههرحال این هافبک با قراردادی سنگین در سال ۲۰۱۶ به یوونتوس پیوست و موضوع جایگزینیِ توتی در حدِ افسانه هم باقی نماند.
پیانیچ، این هافبکِ خلاق، در ردههای نوجوانان و جوانان در تیمِ ملی لوکزامبورگ بازی میکرد؛ اما در رده بزرگسالان به تیمِ بوسنیوهرزگووین پیوست. تیمی که البته بخت صعود به جامهای بعد را دارد و مثل ارمنستان و گابن نیست که تقریباً هیچ بختی نداشتهباشد. بهعنوانِ کسی که این مطلب را مینویسم و تایپ میکنم، و همینطور از طرف گزارشگران، از صعود نکردنِ تیمِ ملیِ این بازیکن به جامجهانی خرسندم. هم تایپ کردنِ نامِ آن و هم گفتنِ آن در هنگامِ گزارشگری، عذاب الیم است.۱۱- آلکسیس سانچز؛ شیلی:
مهره کلیدیِ آرسنال، و از مهمترین بازیکنان برای اجرای تاکتیکهای خاص آرسن ونگر (وانژه) که سالیانی پیش از مهرههای مهمِ بارسلونای بزرگ هم بود، از دیگر بازیکنانِ بزرگی است که جواز حضور در جام جهانی را کسب نکرد. این هافبک/مهاجم که با یکی از تماشاییترین گلهای تاریخِ الکلاسیکو به محبوب قلوب هوادارانِ بارسا هم تبدیل شدهبود، از طرفی کلیدیترین بازیکن شیلی نیز هست و با وجود اینکه سنِّ چندان بالایی ندارد، با ۱۱۲ بازی ملی در رده دومِ کسانیست که بیشترین بازیِ ملی را برای این تیم ملی داشتهاند؛ و احتمالاً در سالهای آینده وی مقامِ نخستِ این زمینه را کسب خواهدکرد. بههرحال امسال بخت یارِ او و دوستِ آقای علیفر (ویدال) نبود و مانندِ دیگر بازیکنانِ این سیاهه، باید مسابقات را از جایی جز مستطیل زیبای سبز تماشا کنند.
درباره کشورِ متبوعِ این بازیکن پیشتر، هنگام بحث درباره ویدال صحبت کردیم. اما علامتِ سؤالِ بزرگ اینجاست که اگر وجودِ دو بازیکن مانندِ ویدال و سانچز برای صعودِ این کشورِ دراز به جامجهانی ناکافی بود، حضورِ چه بازیکنانی برای این امر لازم است؟ آیا توان فنیِ این دو بازیکن، از زوجِ مشهورِ سالاس-زامورانو کمتر است؟ جواب را باید در ذهنِ سرمربیِ ناکامِ شیلی جُست.
۱۲- آندری یارمولنکو؛ اوکراین:
مهاجم/گوشِ ۲۷ ساله باشگاهِ دورتموند، از دیگر بازیکنانِ جامانده است که البته همچنان بختِ حضور در یک یا شاید حتیٰ دو جامِ جهانیِ دیگر را دارد؛ اگر باز هم اوکراین از رسیدن به این مسابقات بازنماند.
تیمِ اوکراین تا حدودِ ده سال پیش از وجودِ اَبَربازیکنی چون شِوچِنکو بهره میبُرد (گُلش را به بوفون دیدهاید؟ جستوجو کنید و ببینید تا بدانید با همان یک گُل هم میتوان به کسی «اَبَربازیکن» گفت)؛ با وجودِ شِوای افسانهای که حکمِ گیگز در ولز را داشت و احدی حتیٰ نزدیک به سطحِ او در این تیم وجود نداشت و بهواسطه انسجامِ تیمی و بهرهوریِ عاقلانه از تکنیک و رهبریِ خارقالعاده شوچنکو، نتایجِ نسبتاً آبرومندانهای در بازیهای ملی کسب میکرد. چند سال است چنته این تیم ملی از بازیکنی به بزرگیِ شوا مطلقاً خالیست؛ و البته میتوان همین همنامِ او، یارمولنکو را شبیهترین بازیکن به آن اسطوره دانست. با یا بدونِ یارمولنکو، بههرحال اوکراین از این رقابتها باز ماند و شخصاً گمان نمیکنم چیزِ زیادی هم بابت این جا ماندن از دست دادهباشیم.
***
همچنانکه دیدیم، حتیٰ رسیدن به جام جهانی کعبه آمال بسیاری از ستارگان و فوقستارگان است. بازیکنانی که در کشور عزیزمان، از نظر فنی امثالِ آنها را هرگز نداشتهایم و نداریم (جز شاید یک دو مورد استثنا در سالهایی بسیار معدود؛ مشخصاً علی کریمی.) عصر، عصرِ نصیحت نیست؛ اما تابهحال هر بار که به جام جهانی - این مهمترین رقابتِ پرطرفدارترین ورزش جهان - راه یافتهایم، نتیجهای بهتر از سومیِ گروه کسب نکردهایم. این درست است که فوقستارههایی چون ویدال و اوبامیانگ و غیره آرزوی حضور در این جام را داشتند و این بار موفق نشدند؛ اما این خوب نیست که به همین اندازه قانع شویم و بنازیم که به جایی رسیدهایم که شیلی و هلند نرسیدهاند.
حسین شنبهزاده