وب سایت رسمی برنامه نود- این روزها باشگاه نفت تهران توانسته بار انواع و اقسام حاشیه ها را به دوش بکشد.
به گزارش سایت نود، از تغییر چند باره سرمربی گرفته تا دستگیری مالک و آزاد شدنش به قید وثیقه ودستکاری در قرار داد بازیکنان و هر اتفاقی که فکرش را بکنید.
در این میان و با تغییر کادر فنی بین بازیکنان دودستگی به وجود آمد و گروهی که با علی کریمی توافق کرده بودند مورد غضب حمید درخشان قرارگرفتند و عکس همین اتفاق هم چندی بعد با حضور دوباره کریمی رخ داد و گروهی از بازیکنان از تیم کنار گذاشته شدند.
به نظر می رسید مالک جدید می تواند آرامش را به اردوی تیم بازگرداند اما اعمال او باعث کنار رفتن کریمی شد و دوباره درخشان سکان هدایت نفتی های پایتخت را بر عهده گرفت. در همین گیر و دارچند بازیکن خاص مورد غضب تیم و کادر فنی قرار گرفتند. آرش شهامتی بازیکن 21 ساله نفت تهران که از زمان هدایت علی دایی به نفت ملحق شد این روزها در 21 سالگی بدترین روزهای زندگی حرفه ای اش را پشت سر می گذارد و به دلیل آنچه که نامش مصاحبه بر علیه باشگاه عنوان شده از تیم کنار گذاشته شده است و کارت بازی اش را گرو نگه داشته اند. درباره وضعیت مبهم شهامتی با او هم کلام شدیم. بازیکنی که شاید در آینده نزدیک گروه دیگری هم به وضعیت او دچار شوند.
دقیقا مشکلت با باشگاه نفت تهران از کجا شروع شد؟
بعد از بازی سوپر کاپ با پرسپولیس به دلیل بی اعتنایی و مشکلات متعدد مالی نفت خواستم از این تیم جدا شوم. همان روزها پیشنهاد های بهتری از یک تیم لیگ برتری و چند تیم دسته اولی داشتم. به آقای درخشان گفتم اگر اجازه می دهید من از تیم جدا شوم و برایشان به طور کامل وضعیت مالی ام را توضیح دادم. آقای درخشان به من گفتند که فکر هایم را می کنم و به تو خبر می دهم تا اینکه به بازی با سپید رود رسیدیم همان روز دوباره حرف های قبلی را به ایشان گفتم و تاکید کردم با این وضعیت مالی نمی توانم در خدمتتان باشم. مربی بدنساز تیم به بازیکنان زنگ می زد تا ترکیب 18 نفره را اطلاع دهد ولی با من تماسی گرفته نشد ساعت 10 صبح روز بازی سرپرست تیم از هتل با من تماس گرفت و اعلام کرد چرا حضور نداری؟ اسمت در لیست 18 نفره حضوردارد. من در جواب گفتم: کسی به من زنگ نزده تا در هتل حاضر باشم. من به سرعت خودم را به هتل رساندم. حمید درخشان از دست من عصبانی شد و گفت برو خانه. منم دنبال رضایت نامه ام بودم و دیگر در تمرین حاضر نشدم تا اینکه دوباره علی کریمی سرمربی تیم شد و من هم با حضور مجدد ایشان در تمرینات حاضر شدم. بعد از بازی با سپاهان و رفتن علی کریمی و آمدن حمید درخشان سرپرست تیم با من تماس نگرفت و من را به تمرین دعوت نکرد اما با بقیه تماس گرفتند. من خودم با آقای منوچهری سرپرست تیم تماس گرفتم و گفتم چرا به من زنگ نزدید؟ در جواب گفتند در لیستی که از سوی حمید درخشان به ما داده شده بود، حضور نداشتی و اسمی از تو برده نشده است. من هم به دلیل شرایط سنی مناسب تقاضای رضایت نامه کردم و خواستم جدا شوم.
تنبیه انضباطی تو کار باشگاه بود یا نظر حمید درخشان؟
من دقیق نمی دانم اما همین را می دانم که آقای درخشان اعلام کرده اند رضایت نامه را نمی دهم ولی فعلا سر تمرین نیاید و من نه می توانستم تمرین بروم و نه رضایت نامه ام را بگیرم. دوباره با آقای درخشان حرف زدم ایشان گفتند که تو پشت سر من حرف زدی در حالی که اصلا چنین اتفاقی نیفتاده است. من همین جا می گویم اگر این ماجرا را ثابت کردند من حرفی ندارم و کوچکترین اعتراضی به نحوه برخوردشان نمی کنم و دستش را می بوسم. من فقط 21 سال دارم اگر هم اشتباهی از سمت من رخ داده ،می خواستم حمید درخشان در حقم پدری کند نه اینکه این طور مرا محو کند. نمی دانم چرا کارت بازی من را گرو نگه داشته اند. می خواهند فوتبال من را نابود کنند؟ چرا باید فوتبال من نابود شود؟
درخشان که در مصاحبه هایش پس از روی کار آمدن گفت با هیچ کس مشکلی ندارم. . .
دقیقا حرف خود آقای درخشان است. کسی نیست بپرسد حالا که شما با هیچ بازیکنی مشکل نداری پس چرا من بیرون نشسته ام و حق حضور در تمرینات را ندارم؟ من الان جوانم و پر انگیزه، چرا من را حذف می کنید؟ گناه من چیست؟ من در تهران غریبم و حتی در خوابگاه تیم می مانم. این به دور از انصاف است که کارت بازی من را گرو نگه داشته اند.
مدیریت تیم در قبال این موضوع چه واکنشی داشت؟
پیش آقای جهانیان مالک جدید باشگاه رفتیم. مالک جدید گفت دو روز بعد بیا با هم یک دسته گل و شیرینی می گیریم و سر تمرین می رویم و مشکل را حل می کنیم. من دو روز بعد رفتم دفتر مالک جدید که به من گفتند به خاطر یک سفر کاری به خارج از کشور رفته است و از آن روز تا الان من بلاتکلیف هستم در حالی که هم حمید درخشان و هم حمید منوچهری سرپرست تیم در مصاحبه هایشان گفته اند که کسی را بیرون نگذاشته ایم. چرا راستش را نمی گویند؟ حتما من وجود ندارم و آدم نیستم! این طرز برخورد حق من نیست. من از اردبیل آمده ام و دور از خانواده مانده ام تا بتوانم رشد کنم و برای آینده ام بجنگم و پیشرفت کنم. جو را طوری ساخته اند که نه راه پس دارم نه راه پیش و درمانده شده ام. لااقل کارت بازی من را بدهند که به یک تیم دیگر بروم. لیگ برتری و دسته اول و دسته دومش مهم نیست. من می خواهم بازی کنم و نمی دانم باید چه کاری انجام دهم.
گفت و گو از سالار علیخواه