حمیدرضا صدر به شکست غیرمنتظره منچستریونایتد از هادرسفیلد پرداخته؛ به سقوط مورینیو بزرگ برابر واگنر کوچک...
به گزارش "ورزش سه"، قرار نبود نوار پیروزی های منچستر یونایتد پاره شود، آن هم توسط هادرسفیلد. برابر میهمان ناخوانده لیگ برتر. همان باشگاهی که چهل و پنج سال را در لیگ های دو، سه و چهار پرسه زده و سرانجام در 2017 راهی لیگ برتر شده. برابر همان باشگاهی که عصر طلایی اش را یک دهه پیش از آغاز جنگ دوم جهانی رقم زده. باشگاهی که در 1926 نخستین باشگاه انگلیسی شد که سه بار پیاپی عنوان قهرمانی لیگ را به چنگ آورد. باشگاهی که دو قهرمانی اول به رهبری هربرت چاپمن به چنگ آورد، مربی افسانه ای که در آرسنال تاریخ فوتبال را ورق زد. باشگاهی که در دهه پنجاه بیل شنکلی سکانش را در دست داشت و دنیس لاو در خط حمله اش بازی کرد. دنیس لاو که هم پیراهن هادرسفیلد را پوشید و هم منچستر یونایتد را و طی سقوط 1-2 یونایتد در زمین هادرزفیلد روی سکوها نشسته بود.
قرار نبود قصه با چنین چرخشی دنبال شود، نه... قرار نبود
قرار نبود دیوید واگنر آلمانی برابر ژوزه مورینیو پیروز شود. واگنر که تا آستانه پیوستن به تیم مربیگری یورگن کلوپ پیش رفته بود، از روی نیمکت تیم دوم بوروسیا دورتموند راهی هادرسفیلد شد تا راه راه آبی سپید پوش ها پس از بیش از نیم قرن، از 1952 ، برابر یونایتد پیروز شوند.
قرار نبود قصه با چنین چرخشی دنبال شود، نه... قرار نبود
مردان هادرسفیلد طی هفت بازی آخرشان فقط یک گل زده بودند. هفته پیش دو گل از سوانسی دریافت کرده بودند و پیش از آن چهار گل از تاتنهام. آنها یک ماه اخیر را با چهار شکست و سه تساوی، بدون پیروزی سپری کرده بودند. برخلاف یونایتد که طی هشت بازی لیگ فقط دو گل خورده بود. سرخپوش ها این جا هم تا دقیقه 23 تیم برتر بودند. همان زمانی که ناگهان ورق برگشت، که وارونه شد. فیل جونز با آن تکل غیر ضروری اش مصدوم شد تا دریابیم در قلب دفاع چه اهمیتی برای یونایتد داشته. خارج شد و ویکتور لیندلاف جایش را گرفت و دروازه دگیا سه دقیقه بعد باز شد و سه دقیقه بعدتر دوباره فرو ریخت. لیندلف سه دقیقه مصیبت بار، از 28 تا 33 ، را فراموش نخواهد کرد. جایی که دریافتیم چرا مورینیو تمایلی به استفاده از مدافع سی و یک میلیونی سوئدی اش نداشته. لیندلاف طی به ثمر رسیدن گل اول برابر حرکات تام اینس سرگیجه گرفت تا آرون موی طی آن ضد حمله برق آسا دروازه را باز کند. او سه دقیقه بعد توپ بسیار ساده ارسال شده توسط دروازه بان هادرسفیلد را که روی سرش فرود آمده بود نه دفع کرد و نه مسیرش را تغییر داد. توپ به سوی دروازه رفت و این بار لورن دیپواتره، دگیا را مغلوب کرد.
قرار نبود قصه با چنین چرخشی دنبال شود، نه... قرار نبود
یونایتد دو گل پیاپی دریافت کرد؛ ولی مورینیو نزدیک به یک ساعت برای جبران "کمدی اشتباهات" فرصت داشت. او بین دو نیمه به دو تعویض روی آورد. مارکوس راشفورد که جای مخیتاریان را گرفته بود، دوازده دقیقه به پایان با سر دروازه هادرسفیلد را باز کرد؛ ولی سرخپوش ها برغم هشتاد درصد در اختیار داشتن توپ مغلوب شدند، مغلوب راه راه پوش های آبی و سپیدی که بی ترحم جنگیدند و از ته دل به پیروزی چنگ زدند. وقتی مورینیو طی جمع بندی اش جمله "تیمی که بیشتر پی پیروزی بود، آن را به چنگ آورد" را بر زبان آورد، نیشی به مردانش زد. مردانی که در قواره خودشان بازی نکردند. نمانیا ماتیچ بدترین بازی اش با پیراهن سرخ را انجام داد و اهمال خوان ماتا بود که زمینه ساز به ثمر رسیدن گل اول هادرسفیلد شد.
سقوط یونایتد زمانی فرا رسید که مذاکرات مورینیو و باشگاه برای تمدید قرارداد به جایی نرسیده. زمانی که منچسترسیتی باز هم پیروز شده و فاصله اش با یونایتد را به پنج امتیاز، با ده گل زده بیشتر، افزایش داده. زمانی که خرده گیران قرعه آسان آغاز فصل یونایتد را به رخ کشیده اند. این که مورینیو و مردانش از صف حریفان بزرگش فقط برابر لیورپول به میدان رفته و در آن دیدار هم به تساوی قناعت کرده. این که یونایتد برابر بنفیکا هم برای پیروزی با یک گل انتظار کشیده و انتظار. این که تاتنهام و چلسی می توانند یونایتد را پایین بکشند.