مسعود شجاعی: راجر فدرر الگوی من است

مسعود شجاعی: راجر فدرر الگوی من است

به گزارش "ورزش سه"، مسعود شجاعی بعد از اتفاقات رخ داده در بازی پلی آف یورولیگ با پیراهن پانیونیوس دیگر به تیم ملی دعوت نشد اما این اتفاق او را ناامید نکرد تا جایی که نمایش های خوب این بازیکن در سوپرلیگ یونان زمینه ورودش به باشگاه AEK را فراهم کرد تا یکی از پرسرو صداترین انتقال های زمستانی رقم بخورد. کاپیتان سابق تیم ملی در آستانه جام جهانی همچنان یکی از گزینه های جذاب برای گفتگو محسوب می شود از همین رو روزنامه همشهری ورزشی با این بازیکن به صورت مفصل پیرامون همه اتفاقات اخیر گفتگوی انجام داده است.


همیشه بهترین‌ها را برای تیم‌ملی آرزو کرده‌ام، امیدوارم آنچه خیر‌و‌صلاح تیم‌ملی است، اتفاق بیافتد. ‎درباره خودم صحبت خاصی ندارم جز اینکه بگویم انسان ناامید، انسان مُرده است. چگونه می‌توانم ناامید باشم در حالی که لحظه‌به‌لحظه دوران حرفه‌ای‌ام، حتی زمانی که یک‌فصل‌و‌نیمى که در اوساسونا به خاطر مصدومیت از دست دادم را با امید به موفقیت‌های آینده سپرى کردم. ‎ممکن است شما دوستان رسانه‌اى حدس بزنید چه کسانی به جام‌جهانی می‌روند یا نمی‌روند و هر روز مطالبی در این باره بنویسید. اما تصور من این است که از حالا نمی‌توان با قطعیت درباره فهرست تیم‌ملی صحبت کرد. کی‌روش همیشه گزینه‌هایش را تا لحظه آخر زیر نظر می‌گیرد و به هیچ‌کس تضمینی بابت جایگاه دائمی یا ثابت در تیم‌ملی نمی‌دهد.


خیر.


رسانه‌ها قرار نیست به مسعود شجاعی یا هر بازیکن دیگرى پاسخگو باشند. رسانه باید پاسخ مخاطبش را بدهد؛ مخاطب با هر خبر یا گزارش، رسانه را ارزیابی می‌کند. من اگر از مقاله شما راضی باشم یا ناراحت یک بحث است، اما در نهایت این مردم هستند که روی کیفیت رسانه‌ها ارزش‌گذاری می‌کنند. ‎حمایت یا انتقاد از یک ورزشکار، به‌خودی‌خود کار ویژه‌ای نیست. سخت‌ترین و با ارزشترین کار، جلب رضایت و اعتماد مردم است. هر خبرنگاری در جهت انصاف و حقیقت گام بردارد در درجه نخست به خودش اعتبار داده و اگر در مسیر برعکس قرار بگیرد و اخبار‌دروغ به خورد مردم بدهد، به اعتبار خودش لطمه زده است. صادقانه بگویم از هیچ‌کس دلخور نیستم چون‌ که نسبت به دنیاى اطرافم و آدمهایش کاملا آگاهى دارم.


خواهش می‌کنم، ترجیح می‌دهم درباره تماس‌های خصوصی‌ام در یک رسانه عمومی صحبت نکنم.

به هیچ‌وجه این طور نیست. همه می‌دانند کی‌روش چقدر سختکوش و خستگی‌ناپذیر است و برای رفع هر مشکلی، نهایت تلاش خود را به کار می‌برد. کی‌روش برای پیشبرد امور تیم‌ملی ایران، همیشه با مشکلات مختلفی مواجه بوده و تحت‌فشار قرار گرفته و در بسیاری از موارد، بار وظیفه دیگران را هم به دوش کشیده است. این‌ موارد را که مطرح کردم،‌ در سال‌های گذشته صدها مورد بوده که خود شاهد آن بوده‌ام. عادلانه نیست هر‌بار وهر‌کجا یک مشکلی به‌وجود می‌آید، همه نگاه‌ها، مسئولیت‌ها و توقعات را متوجه کی‌روش بدانیم.


مگر من چه کار شگفت‌انگیزی انجام داده‌ام که عجیب باشد و بخواهید به یقین برسید از امسال شروع کرده‌ام یا از قدیم دغدغه‌ام بوده‌است؟ حضور مادر من در ورزشگاه برای دیدن بازی پسرش، آیا مورد عجیبی است؟ یا حمایت از کودکانی که جای نشستن پشت‌میز کلاس‌درس، به‌جای لذت‌بردن از سنین کودکی‌شان، در خیابان‌ها  با انواع خطر و ناامنی، باید جان بکنند تا پول در بیاورند.
اگر از آنها گفته‌ام یا سعی کرده‌ام کاری برایشان انجام دهم، عادی‌ترین وظیفه و مسئولیت یک ورزشکار ملی را ادا کرده‌ام. اتفاقاً اگر انجام ندهم باید بپرسید چرا به وظیفه‌ات عمل نمی‌کنی؟


فوتبالیست هویتش را از جامعه می‌گیرد، اما در ازای آن چه خدمتی به جامعه می‌کند؟ ما از مردم طلبکار نیستیم، بلکه برعکس، بدون عذر‌ و‌ بهانه و بدون منت، وظیفه داریم در ازای توجهی که به ما می‌شود، در قبال شهرتی که جامعه نصیب‌مان کرده، خدماتی به جامعه ارائه کنیم. اتفاقاً حتی انضباط یک ورزشکار و رفتار‌حرفه‌ای او و تعهدش به باشگاهش هم شامل این مسئولیت می‌شود. ما به عنوان بازیکن، در آغاز فصل پای این تعهدات را امضا می‌کنیم اما چقدر به آن پایبند می‌مانیم؟ باشگاه چقدر پایبند می‌ماند؟ فوتبال ما در ساده‌ترین اصول حرفه‌ای‌گری مشکل دارد، چه برسد به انجام وظایف اجتماعی. ‎فوتبال ایران جلوه‌های روشن و زیبا هم دارد، اما گاهی زمینه‌ساز ترویج رفتارهای غلط در جامعه هم شده است. در تیم‌های اروپایی از جمله لیگی که من در آن بازی می‌کنم، همه دنبال کسب نتیجه‌اند اما مجموعه‌ای از اقدامات فرهنگی و اجتماعی را هم پیگیری می‌کنند. در ایران اما نتیجه‌گرایی به هر قیمتی و به هر وسیله و کلکی، حرف اول و آخر فوتبال‌مان را می‌زند. رویکرد اجتماعی فوتبال‌مان ناچیز است، مگر مواردی که برخی نمادها و نخبگان فوتبال بخواهند خودشان دستی بالا بزنند و قدمی بردارند. مثل اتفاقاتی که در زلزله اخیر افتاد و درخور تقدیر بود.


آیا واقعاً همه فوتبالیست‌هایى که دغدغه مشکلات کوچه و خیابان و جامعه‌شان را ندارند، همگی به قول شما سرشان توی کار خودشان است؟ چون به نظرم این هم بد نیست که کاملا سر بازیکن توی کار خودش باشد! به این معنا که با تمام وجودش در خدمت هدفش باشد. حتما توی ذهن شما ده‌ها مثال وجود دارد از ورزشکارانی که در مقاطعی چهره شده‌اند، مدارج شهرت و محبوبیت را طی کرده‌اند اما درعمل، نه دغدغه تعهدات ورزشی‌شان را داشته‌اند و نه نگران مسئولیت‌های اجتماعی‌شان بوده‌اند.  خود شما رسانه‌ها در این چهره‌شدن‌ها و غرور کاذب ورزشکاری که یک موقعیت و موفقیت کوتاه مدت به‌دست آورده، چقدر نقش داشته‌اید؟ ما اعضای یک جامعه‌ایم، باید کمک‌حال همدیگر باشیم. از مشکلات معیشتی گرفته تا بهداشت، فرهنگ، محیط زیست و... هرکس دارای موقعیتی است که می‌تواند یاریگر همنوعانش باشد، چرا باید دریغ کند؟


پس از بازی با چین و ازبکستان، همچنین در بازی‌های باشگاهی، این اواخر گاهی پیش آمده کسانی به من گفته‌اند یا برایم نوشته‌اند که وقتی بازی‌ات را دیدیم، یا خلاصه بازی را نگاه کردیم به این نتیجه رسیدیم آن‌طور که قبلاً فکر می‌کردیم، بد نیستی. این تغییر نگرش که شما هم  به آن اشاره کردید، به خاطر عملکرد ناچیز اجتماعی من نیست، فقط به این دلیل است که هوادار تصمیم گرفته خودش قضاوت کند، نخواسته به جای او قضاوت کنند. اگر قبلا لیدر یا رسانه به او القاء می‌کردند که شجاعی نباید باشد، این‌بار نشسته و بدون پیش‌داوری و بدون ذهنیت منفی، بازی را نگاه کرده و به این نتیجه رسیده شجاعی اگر بدون عضویت در پرسپولیس و استقلال،  سیزده - چهارده سال در تیم‌ملی بوده، برایش یک دنیا عشق و انضباط و زحمت را هزینه کرده است.


بله خوشبختانه همه چیز مطابق اهدافم پیش می‌رود. خوشحالم که عملکردم باعث شد به یک باشگاه بزرگ بیایم که رویاهای بزرگی را تعقیب می‌کند. البته اینجا رقابت سخت‌تر است. از بارسلونا بازیکن داریم تا سری آ، لیگ‌برتر و لوشامپیونه؛ مجموعه‌ای از بازیکنان بین‌المللی که در کنار‌هم، امکان رشد و پیشرفت داریم. همان چیزی که باشگاه، مربی و هواداران از ما توقع دارند.


به این موضوع فکر نکرده‌ام. من یک فوتبالیستم و در این سال‌ها هدفم هیچ‌گاه تغییر نکرده است. به موقعیت و موفقیت امروز قانع نیستم و می‌خواهم ارائه‌گر کیفیت بهتری باشم. برای بهتر شدن در زمین، از بار هیچ رنج و زحمتی شانه خالی نمی‌کنم.


چه بسیار ورزشکاران با استعدادی که در رشته‌های مختلف، در18‌سالگی و 19‌سالگی به پایان خط رسیدند یا ستارگانی که از حدود 25‌سالگی افت کردند. برعکس، چهره‌هایی که همین حالا در آستانه 40‌سالگی در فوتبال یا بقیه رشته‌ها می‌درخشند. در زمین مسابقه به شناسنامه شما امتیاز نمی‌دهند. باشگاه آاک هم مرا از روی تاریخ تولدم جذب نکرده است. راجر فدرر را از هر لحاظ ستایش می‌کنم؛ چه شخصیت اجتماعی و فعالیت‌های خیرخواهانه‌اش، چه نبوغ ورزشی‌اش. رسانه‌های معتبر ورزشی دنیا از حدود 7-8 سال گذشته، هر سال برایش همین سوالی که برایم نوشتید را می‌نویسند و تحلیل می‌کنند و پایان خط را برایش تصویر می‌کنند. اما همین الان که پاسخگوی شما هستم، در رنکینگ، رتبه دوم را دارد و در اوپن استرالیا دارد می‌درخشد.