به گزارش "ورزش سه"، دلایل و شکست خوردن. دلایل و پیروز شدن. پرسش این است که آیا دلایل مبنی بر ضعیف بودن آرژانتین قوی تر هستند یا دلایلی که می گویند فرانسه قدرتمند ظاهر شد. به نظر پاسخ به این پرسش بسی آسان است زیرا ما در این بازی خاص با یک دو قطبی تاکتیکی موازی با هم روبرو نبودیم، بلکه هرچه که بود از تقابل دو تیم در آیتم های تاکتیکی خاص و مهمی که درست رفتار کردن در آنها می توانست سرنوشت برنده را تعیین کند بر می خواست. آیتم هایی مهم و ارزشمند. دو آیتم تقابلی که در زیر به تفکیک تحلیل شان خواهیم کرد.
مبارزه اول_ تقابل حملات عمقی فرانسه و دفاع در طول آرژانتین:
آمار تیم دشان در نفوذ از مرکز ساختار های دفاعی حریفان در مرحله اول بازی ها، آمار شماره یک بوده و اساسا ما تیم فرانسه را به جهت نوع بازی و طرز چینش بازیکنانش یک تیم عمقی می دانیم. روش آنها تکرار و تکرار است و از این طریق به فشار و سپس شدت می رسند. یعنی چه؟ یعنی اینکه از هرجای یک سوم میانی زمین که صاحب توپ می شوند سریعا یا به مانند گل اول به آرژانتین از تاکتیک حمله فردی بازیکن سرعتی استفاده می کنند، یا به مانند گل دوم به آرژانتین و پاس چهل متری طولی پشت دفاع متئودی به هرناندز از پاس های عمقی با ارتفاع کم پشت دفاع استفاده می کنند، یا شبیه گل چهارم به آرژانتین از تاکتیک ضدحمله کلاسیک که یک نوع از انواع سه گانه ضدحملات که متکی به چهار تا پنج نفر، حرکت های بدون توپ و پاس های کوتاه و تکضرب روبه جلو است استفاده می کنند.
خوب اینجا مسئله این است که نمی توان گفت سمپائولی حریف را آنالیز نکرده و از اصلی ترین سلاح آنها باخبر نیست. پس چه اتفاقی می افتد که دقیقا فرانسه بر اساس تاکتیک های از پیش تعیین شده اش در عمق بازی کرده و سه گل مستقیم از این تاکتیک ها می زند!! وقتی لاین آپ اولیه آرژانتین تعریف و شیفت این تیم از چهار چهار دو به چهار سه سه مشاهده شد دقیقا همین مسئله و ذهنیت شکل گرفت که آرژانتین با تغییر سیستمش اقدام به بیشتر کردن بازیکنان در محور های طولی از دو به سه نفر کرده است. پس چه اتفاقی افتاد که تیم نتوانست در بازی پاسخ قدرتمندی به این شاخص درخشان فرانسه بدهد؟ چون همه چیز بر محور ماسکرانو در فاز دفاع بنا شده بود و وی با بازی ضعیفش نتوانست هدایتگر ایجاد لایه های فردی و خطی طولی در برابر توپ شود.
دو دلیل اصلی برای بازی ضعیف ماسکرانو و بسط آن به کل تیم وجود دارد. فشار طولی ضعیف و پوشش طولی ضعیف. دوباره به گل اول فرانسه برگردیم. ام باپه و یک استارت شصت متری عمقی. ماسکرانو در حدود بیست متر از این مسافت من تو من وی را تعقیب کرد اما توانایی اثرگذاری را نداشت.چرا؟ چون زاویه انتخابی وی در لحظه استارت ام باپه به جای جلوی توپ بودن، در عرض خنثی توپ قرار داشت و وقتی پست شش نتواند با قرارگیری درست بین توپ و دروازه خودی فشار طولی را وارد کند این گسست به وجود آمده و ام باپه پنالتی را کسب می کند.
برای تحلیل ضعف ماسکرانو در پوشش طولی نیز صحنه گل دوم به قدر کفایت توضیح دهنده است. پست شش وظیفه دارد با شیفتینگ عرضی مداوم جلوی خط دفاعی در وضعیت بازی فشرده واکنشی، راه را بر پاس های طولی حریف که در شکاف ها صادر می شوند را بگیرد. اما ما مشاهده می کنیم که پاس عمقی متئودی به هرناندز با مسافتی چهل متری بدون هیچ فشاری وارد گپ دفاعی نامطمئن آرژانتین می شود. چرا؟ چون ماسکرانو در نقش هافبک دفاعی به جای بازی اگرسیو در زاویه های طولی توپ، در همان منطقه خودش بدون هیچ تاثیرگذاری ساکن است. به نظر برای این تقابل مهم و قدرت تهاجمی طولی فرانسه انتخاب فقط یک هافبک دفاعی و آن هم یک بازیکن با سن بالا همان اشتباهی از سوی سمپائولی بود که دشان به آن نیاز داشت و از آن نیز استفاده کرد.
مبارزه دوم_ تقابل تهاجم آرژانتین و گروه چهار به علاوه یک فرانسه شامل خط دفاعی و کانته:
از اینجا شروع کنیم که دشان در مصاحبه پس از بازی گفته تلاش کردیم با نزدیک نگه داشتن کانته به مسی سیستم تهاجمی آرژانتین را ناقص کنیم و در این کار هم موفق شدیم. سپس به صحنه خطای منجر به گل دوم آرژانتین رجوع کنیم. کانته به کمک مدافع چپ سوییچ می کند و مسی با هوشمندی و مخفیانه در فضای پشت وی حرکت کرده و توپگیری می کند و موجبات یک حمله قوی را برای تیم رقم می زند. صبر کنید، نکته سومی هم وجود دارد. عدم استفاده سمپائولی از مهاجم تارگت و هدف و شیفت به بازی مهاجم کاذب با استفاده از فعالیت بدون توپ مسی.
تا قبل از گل شماره یک توسط دی ماریا آرژانتین عملا در فاز حمله دچار سردرگمی و ضعف مفرط بود. تنها موقعیت نسبتا خطرناک تیم در دقیقه سی و شش اتفاق افتاد که در آن مسی در دو نقش ظاهر شد. یک نقش جلوی خط هافبک حریف و توسعه دادن حمله و در ادامه نقش بعدی دریافت توپ در برابر خط دفاعی فرانسه و تلاش برای ورود نهایی به محوطه جریمه و اجرای تمام کنندگی حمله. دلیل این امر چه بود؟ این پرسش را نگه داریم و به دقیقه نود و سه برویم. مسی در جلوی خط دفاعی صاحب توپ و آگوئرو پشت خط دفاعی به عنوان دریافت کننده پاس و زدن گل. نکته مشخص است.
ایجاد همزمان فشار روی منطقه جلوی خط دفاعی و منطقه پشت خط دفاعی فرانسه برای ایجاد گسست بین دو مدافع میانی و جلوگیری از تمرکز یافتن آنها روی یک منطقه. مسئله ای که به پاشنه آشیل آرژانتین تبدیل شد و تا بعد از تعویض آگوئرو و تلاش دوباره تیم برای بازی مهاجم هدف، کاملا باعث ناتوانی فاز حمله تیم سمپائولی شده بود. مسی فقط یک انتخاب داشت چون فقط یک نفر بود. یا به مرکز زمین رفته و با فعالیت نزدیک توپ به بازی توسعه حمله تیم کمک کند که در واقع دستور اصلی به وی بود و بیشتر زمان بازی را نیز با این انتخاب گذراند.
اما وقتی وی عقب می رفت دیگر اعضای خط تهاجمی آرژانتین از جمله دی ماریا، توانایی فعالیت به عنوان یک مهاجم ضربتی که به عمق فشار وارد کنند و باعث ایجاد فاصله بین خطوط دفاع و هافبک حریف شوند را نداشتند و به این ترتیب فعالیت مسی در مقابل یونیت دفاعی فرانسه فقط به بازی خاکستری در عرض توپ خلاصه می شد. یا اینکه لیونل با حرکت به فضای بین دو مدافع آخر به فضای پشت خط دفاعی فشار وارد کند که در این گزینه نیز مثلث قیچی وار کانته_ امتیتی_ واران فضاها و کانال های وی را خفه می کرد و به علت عدم وجود ایستگاه عمقی دیگری برای آزادسازی مسی، عملا به آنها اجازه می داد که به راحتی در یک مقابله سه به یک کارایی مسی را کاهش دهند. به همین علت تیم آرژانتین توانایی دست یابی به یک هارمونی حرکتی را برای ایجاد فشار از هرجایی که مایل بود را نداشت و فقط از ایستگاه های تعریف شده می توانستند حمله ور شوند و خوب این ساده ترین کار تهاجمی برای یک سیستم دفاعی می باشد.
کلیدواژه های باخت آرژانتین کاملا مشخص بودند. عدم تبیین صحیح پست های شش و نه. عدم تبیین و شکست خوردن در دو تقابل مهم برابر عمقی ترین تیم دنیا. شکست حملات عمقی فرانسه و پیروز شدن برابر دفاع عمقی فرانسه. دو پستی که برای اولین بار در این جام توسط سمپائولی با این نوع تعریف، تبیین شدند. شاید یک ماجراجویی و شاید یک قمار. اما سمپائولی بعد از بازی فهمید که روی اسب بازنده قمار کرده است، وقتیکه با افسوس گفت: کاش مالکیت توپ را بیشتر می کردیم.
مجتبی مرشد نژاد