به گزارش "ورزش سه"، محمدحسین کنعانیزادگان را می توان یکی از نفرات مورد نظر سرمربی تیم ملی در جام جهانی 2018 محسوب کرد که با بدشانسی و به دلیل مصدومیت نتوانست با حضور در تیم ملی راهی بزرگترین تورنمنت فوتبالی دنیا شود. او که با توجه به سن و سال کم روزهای پرحاشیه ای را در فوتبال ایران سپری کرد این روزها درگیر آماده کردن خود برای حضور در لیگ هجدهم است.
تشنه بازی در لیگ برتر هستم
صبح و عصر تمرین می کنم تا خودم را آماده حضور در میدان کنم و الان هم کاملا آماده ام. خداروشکر این روزها دو سه پیشنهاد از تیم های لیگ برتری دارم که به نظرم شرایط خوبی را برای من ایجاد کرده است و در انتظار بازگشت مدیربرنامه ام به ایران هستم تا بتوانم بهترین انتخاب را داشته باشم. هیچ کس نمی تواند تصور کند چقدر تشنه بازی در لیگ هستم. دو فصل است بدشانسی می آورم و به همین دلیل به دنبال این هستم تا هر چه سریعتر بازی ها را آغاز کنم و بتوانم به چیزی که حقم است برسم.
دو مصدومیتم سرعت گیر من بود
در دو فصل اخیر دو مصدومیت سخت داشتم که خداراشکر فعلا جان سالم به در بردم. اولی در حین بازی بود اما پس از آن باز هم توانستم با به دست آوردن سلامتی به تیم ملی برسم اما دومین مصدومیتم متاسفانه در یکی از تمرینات تیم ملی به وجود آمد که آن هم کاملا برطرف شده است. در تمرین تیم ملی طی یک حرکت کاملا فوتبالی با مهدی طارمی برخورد کرد و مینیسکم پاره شد اما خداراشکر دکتر کیهانی آنقدر خوب عمل کرد که خیالت از بازگشت به میادین راحت شد.
در 20 سالگی بزرگترین خطای زندگی ام را کردم چوبش را هم خوردم
متاسفانه گاهی اوقات باید زمانی بگذرد تا آدم متوجه شود چه اشتباهی کرده و یا با رفتار خود چه فاجعه ای به بار آورده است. این موضوع درباره بازیکنان کم سن و سال خیلی هم بیشتر است و به همین دلیل باید مدیربرنامه و یا مشاوری حرفه ای و البته بامعرفت داشته باشند تا باعث شوند بهترین اتفاق برای شان بیفتد. من در سن 20 سالگی بزرگترین خطای زندگی ام را مرتکب شدم و چوبش را هم خوردم. ای کاش آن موقع دوستی که با من بود وجدان داشت و من را از شرایط آگاه می کرد. چرا که همان اشتباه غلط باعث شد تا من خیلی از موقعیت های زندگی ام را از دست بدهم.
فقط یک ساعت طول کشید تا زندگی ام نابود شود
درباره من مردم همه چیز را از بیرون دیدند اما در واقع مسائل به گونه ای دیگر از آنچه همه تصور می کردند بود. من از بچگی پرسپولیسی بودم و در این تیم بازی کردم و در دوران خدمت سربازی ام لحظه شماره می کردم تا هر چه سریعتر تیم محبوبم برگردم. اما در فصل نقل و انتقالات جور دیگری با من رفتار شد و احترامم اصلا حفظ نشد. من با مسئولان باشگاه قرار گذاشتم و آنها مبلغی برای قرارداد گفتند که به من برخورد. از همان لحظه ای که در باشگاه پرسپولیس بودم باور کنید کمتر از یک ساعت طول کشید تا به استقلال بپیوندم.
ای کاش عصبانیتم را کنترل می کردم
همیشه می گویم ای کاش پس از آن قرار، حتی اگر به شدت هم ناراحت شده بودم هیچ اقدامی نمی کردم و حداقل به خانه می رفتم کمی می خوابیدم تا آن لحظات بگذرد. آقای مجید نایینی را خدا رحمت کند او مربی من بود و من را در باشگاه پرسپولیس دید. خیلی به من گفت که عجله نکن و تصمیم آنی نگیر. آقا مجید به گردن من حق داشت و پس از فوت کردن او عذاب وجدان گرفتم که چرا به حرف آدم دلسوزی مثل آقا مجید گوش نکردم. ای کاش عصبانیتم را کنترل می کردم و کمی صبر می کردم تا کمی زمان بگذرد.
حرف های زیادی دارم که به وقتش می زنم
پس از خروجم از باشگاه پرسپولیس به اصرار مدیربرنامه ام به دفتر آقای توفیقی رفتیم من جوانی 20 ساله بودم که فکر می کردم با اعتماد به او می توانم بهترین انتخاب را داشته باشم اما دریغ که این اتفاق نیفتاد و بعدها هم دلیل اصرار او برای پیوستن من به استقلال را نیز فهمیدم. حرف های زیادی از آن روزها و شرایطم دارم اما الان وقت گفتن آنها نیست. فقط می خواهم به هواداران بگویم همه چیز، آنهایی نبود که شما دیدید.
همه کری هایم در استقلال نمایشی بود
من دست بوس همه هواداران استقلال هستم چرا که حتی با وجود اینکه می دانستند من پرسپولیسی هستم به من احترام زیادی گذاشتند. اما می خواهم همه هواداران پرسپولیس بدانند که همیشه یک پرسپولیسی اصیل بودم و حتی اگر شما عکس های دوران مختلف حضور من در استقلال را ببینید متوجه می شوید سعی می کنم خودم را خوشحال نشان دهم اما در دلم آشوب بود. امیدوارم هواداران هم به من حق بدهند. خودم این را کاملا مطمئنم که یک بار دیگر می توانم پیراهن پرسپولیس را به تن کنم.
به من گفتند باید خودت را به هواداران استقلال نزدیک کنی
حالا ممکن است خیلی ها بیایند و برخی حرف های من را در صفحات اجتماعی پر کنند و مدعی شوند من ریاکارم اما واقعیت این است زمانی که به استقلال پیوسته بودم یکی از نفرات کادر فنی به من گفت همه می دانند تو پرسپولیسی هستی حالا برای اینکه بتوانی خودت را به هواداران استقلال نزدیک کنی باید حرف هایی را بزنی که به آن اعتقاد نداری.
دیگر آماده حضور در جام جهانی شده بودم
از دور اول بازی های مقدماتی جام جهانی در اردوی تیم ملی بودم و خداراشکر کی روش به بازی من اعتقاد داشت. حتی پس از مصدومیت اولم که توانستم خود را مهیای بازی کنم در اردوها و بازی های مختلف بودم و کم کم خودم را آماده جام جهانی می کردم. در بازی برابر توگو به میدان رفتم و دیدار برابر روسیه نیز برگزار شد ولی متاسفانه در همان روزها و در یکی از تمرینات تیم ملی این اتفاق ناگوار برایم افتاد.
بازی های تیم ملی را با بغض دیدم
هر سه بازی تیم ملی را در جام جهانی با بغض دیدم. صددرصد حسرت می خوردم که چرا آن روزها من در روسیه و ترکیب تیم ملی حضور نداشتم. از مدت ها قبل از مصدومیتم مهمترین دوئل خودم را در بازی های جام جهانی در رویارویی با ایسکو می دیدم. البته بازیکنان بزرگ فراوانی در این سه بازی روبروی ملی پوشان ایران ایستادند اما دیوانه این بودم تا بتوانم این بازیکن را مهار کنم چرا که معتقدم او یکی از بهترین و تکنیکی ترین بازیکنان دنیاست.
یک یزله برای اولین گلم کنار گذاشته ام
بزرگترین حسرت من به خانواده و شهرم مربوط می شود. همه جام جهانی رفته ها پس از بازگشت به ایران شهرهای خود را بر سرزبان انداختند و من هم خیلی دلم می خواست نام شهرستان "سربندر" را بیشتر از چیزی که هست بر سر زبان ها بیندازم و خانواده ام را غرق در خوشی کنم اما بهرحال حکمت خداوند در این بود که من در این بازی ها حضور پیدا نکم. اما الان آنقدر از خودم مطمئنم که می گویم خیلی زود باز هم به ترکیب اصلی تیم ملی می رسم. به عشق سربندر و جنوب ایران هم که شده، یک یزله برای اولین گلی که بزنم کنار گذاشته ام.
پزشکانم خیالم را راحت کردند
من الان در 24 سالگی به سر می برم و هنوز امید زیادی دارم برای رسیدن به تیم محبوبم و تیم ملی. همه ناراحتی نرفتن به جام جهانی برای من تبدیل به انگیزه شده تا بتوانم با بهترین کیفیت فوتبالم را پیش ببرم و همان طور که پیش از این کی روش بازی من را قبول داشت باز هم به بتوانم لیست تیم ملی برسم. خداراشکر پزشکان و مربیانی که در دوران مصدومیتم با آنها کار کردم خیالم را راحت کردند و حالا فقط باید با یک انتخاب درست بازی هایم را آغاز کنم.
دایی و کی روش در بدترین شرایط به من اعتماد کردند
خیلی ها در دو سال اخیر در حق من بی معرفتی کردند که همه آنها را به خدا واگذار می کنم اما در این میان هم باید از کارلوس کی روش و علی دایی تشکر کنم که به من اعتماد داشتند امیدوارم روزی بتوانم جواب لطف و اعتماد آنها را بدهم.