فرانسه-کرواسی؛ نبرد "تیم مربی" با "تیم بازیکنان"

فرانسه-کرواسی؛ نبرد "تیم مربی" با "تیم بازیکنان"

به گزارش "ورزش سه"، هر گاه که در یک تورنمنت نوبت به مسابقه‌ی فینال می‌رسد، همه معمولاً به دنبال پیدا کردن تفاوت دو تیمی می‌گردند که قرار است در جدال فینال روبروی هم بایستند. در جام جهانی 2018 روسیه، تفاوت اصلی و چشمگیر دو تیم فینالیست این است که فرانسه محصول مربی خود بوده ولی کرواسی محصول بازیکنانش است.


این تفاوت البته در وهله‌ی اول به شخصیت سرمربی‌های دو تیم برمی‌گردد ولی در عین حال به تجربه و پختگی تیم‌ها و آموزش ورزشی‌ای که دریافت کرده‌اند و کشوری که از آن می‌آیند هم ارتباط دارد.

بازیکنان فرانسوی فرزندان آکادمی‌‌ای هستند که سالها است به کیفیت‌ تکنیکی فوتبالیست‌ها در کنار آمادگی جسمانی فوق‌العاده‌شان، اولویت اول را داده است. تیم ملی فرانسه ترکیبی است متنوع از بازیکنانی مثل ساموئل اومتیتی، پل پوگبا، آنتوان گریزمان، انگولو کانته و کیلین امباپه ... کسانی که همه فوتبالیست‌هایی ستاره هستند، بازیکنانی تکنیکی و دارای پرستیژ بین‌المللی.

بازیکنان فرانسه با اینکه همه شخصیت‌های فردی متمایز داشته و با هم متفاوت هستند ولی هیچکدام در تیم، مخرب و عامل بی‌نظمی نیست چرا که سرمربی به هیچکس اجازه نمی‌دهد ساختار تیم ملی را به هم بریزد. از سوی دیگر همه‌ی بازیکنان باید برای تیم با تمام توان‌شان تلاش کنند. دیدیه دشان، عاشق و شیفته‌ی نظم و انضباط است. او از آن دسته مربیان است که می‌گویند هیچ دلیلی وجود ندارد که یک فوتبالیست در میدان 90 دقیقه در حال دویدن نباشد. شیفتگی‌ای به تلاش بیشتر بازیکنان که به نظر می‌رسد هر چه می‌گذرد در مربیان فوتبال امروز قوی‌تر می‌شود. زمانی مربی کلمبیایی، فرانسیسکو ماتورانا به به لویس سزار منوتی آرژانتینی گفته بود که کارلوس والدراما در بخش عمده‌ی بازی در حال راه رفتن است و منوتی به او پاسخ داده بود " آن موقع دارد فکر می‌کند ". من در روسیه وقتی با یکی از دوستانم که از مربیان تیم‌های حاضر در جام جهانی بود صحبت می‌کردم، وقتی این ماجرای ماتورانا و منوتی را تعریف کردم، جوابی گرفتم که انتظارش را داشتم " آن روزها با امروز فرق داشت ". از این ماجرا تنها یک نتیجه می‌توان گرفت : اینکه فکر کردن دیگر از مدافتاده و قدیمی شده. یا به عبارت دقیق‌تر، تنها کسی که اجازه دارد فکر کند، سرمربی است.


بگذارید با یک مثال ساده نشان بدهم که در تیم ملی فرانسه، تلاش بازیکنها چطور به باارزش‌ترین مزیت تبدیل شده. آنها جام را با عثمان دمبله شروع کردند، بازیکنی چابک و تکنیکی با قابلیت استفاده از هر دو پا، ولی مثل هر ستاره‌ی جوان دیگری کمی نامنظم. چیزی نکشید که دمبله کنار رفت و جای خود را به اولیویه ژیرو داد. ژیرویی که تا کنون موفق به گلزنی نشده ولی اولین فرمان از 10 فرمان مقدس دشان را به خوبی انجام داده. او هر چیزی که در میدان حرکت می‌کند را تعقیب می‌کند. سازماندهی خوب، تلاش و دویدن بسیار و پا پس نکشیدن از بازی فیزیکی و همینطور قابلیت استفاده‌ی  حداکثری از ضربات ایستگاهی و شروع مجدد، عواملی هستند که در ترکیب با هم، فرانسه را به تیمی پرقدرت تبدیل و بازیکنانش را سرشار از اعتماد به نفس کرده. تنها شبهه‌ای که در حال حاضر وجود دارد این است که فرانسوی‌ها با فشار ناشی از بخت اول پیروزی در فینال بودن، چطور کنار می‌آیند.


کرواسی اما تیم متفاوتی است. آنها ورزشکارانی هستند که فوتبال بازی می‌کنند و در نتیجه چشم‌انداز متفاوتی دارند. به نظر می‌رسد نوع آموزش آنها به بازیکنان کروت اجازه می‌دهد به جایی فراتر از بازی نگاه کنند. از این گذشته باید به شور میهنی کروات‌ها اشاره کرد که به دلیل جنگ‌های بالکان و تاثیرات عمیق آن بر روح و روان ملت کروات، پررنگ‌تر از همیشه شده است. شوری که به بازیکنان کروات اجازه می‌دهد در جدالهای فیزیکی چنان بدرخشند که در حالت عادی غیرممکن به نظر می‌رسد. آنها در این جام جهانی نشان دادند که مغز اگر فرمان بدهد می‌تواند با بدن انسان، کارهایی خارق‌العاده بکند. کرواسی بهترین نمونه از تیمی است که با یک ذهنیت خاص کار می‌کند، در یک وضعیت احساسی.

ولی چیزی که کرواسی را به اینجا رسانده تلاش نبوده، یا دست‌کم صرفاً تلاش نبوده. کروات‌ها نیم ساعت اول مسابقه را برای درک و شناخت بازی صرف می‌کنند و بعد با یک عقل جمعی تلاش می‌کنند بازی را به جایی که می‌خواهند بکشانند. این عقل جمعی بر پایه‌ی درکی از فوتبال بنا شده که علم نیست بلکه مثل سایر جنبه‌های فوتبال کرواسی، سرشار از رازها و رمزها است. کرواسی در میدان مثل ارتشی نیست که دستورات صادر شده از سوی یک ژنرال ایستاده در دوردست را دریافت کرده و در زمین عیناً پیاده کند. آنها در عوض با شم و غریزه‌ی خود بازی کرده و ابتدا تلاش می‌کنند بازی را شناخته و درک کرده و سپس، برای کنترل بازی اقدام می‌کنند. کرواسی تیم مسنی است، چه از نظر سن و سال بازیکنانش و چه از لحاظ نگرشی که به فوتبال دارد. از هوش کروات‌ها همان بس که در این تیم هیچکس سعی نمی‌کند بیشتر از آنچه در توانش است تلاش کند و با چنین اقدامات احساسی‌ای نظم خودانگیخته‌ی تیم را به هم بریزد. این نکته‌ی بسیار مهمی است چون همانطور که آزادی ندادن به فوتبالیستی با استعداد فراوان، یک گناه نابخشودنی است اما در عین حال، آزادی دادن به فوتبالیستی که استعداد ندارد، بسیار خطرناک خواهد بود.


فرانسه تیمی است با انرژی و قدرت بسیار، تیمی ترسناک که نظم و انضباط تیمی خود را بر میدان حاکم کرده، از عملگرایی خود استفاده کرده و بازوهای قدرتمندش را به راحتی به کار می‌گیرد. بازی‌های فرانسه برای تماشاچی‌های بی‌طرف معمولاً زیبا و تماشایی نیست ولی برای تیم حریف نه تنها زیبا و تماشایی نیست بلکه ترسناک و دلهره‌آور است. اما علاوه بر این انرژی، در دنیا نوع دیگری از انرژی هم وجود دارد : انرژی خلاق. و به همین خاطر است که کرواسی در بازی فینال امشب برای قهرمانی شانس دارد. کرواسی تیمی است که می‌داند چطور باید منتظر لحظه‌ی مناسب باشد و به دنبال نقاط ضعفی بگردد که تیم برتر میدان مسلماً بروز خواهد داد. کوتاه سخن اینکه یا امشب فرانسه با توانایی خود برای غلبه‌ی فیزیکی بر حریف و تاکتیک‌های دقیق و محاسبه‌شده‌اش به پیروزی می‌رسد یا کرواسی با استفاده از گنجینه‌ی روحی- روانی و هوش فوتبالی‌اش.

منبع : گاردین     ترجمه : آرش جلال منش