وب سایت رسمی فوتبالی- رویای هواداران استقلال برای رسیدن به ستاره سوم با پنجره نقل و انتقالات تابستانی فاجعهبار باشگاه تا حد زیادی بر باد رفت. چند بازیکن کلیدی جدا شدند و جایگزین مناسبی برای آنها به تیم اضافه نشده.
به گزارش فوتبالی به نقل از ایران ورزشی، با رفتن ابراهیمی، جباروف، تیام و احتمالا مجید حسینی ستون فقرات تیم شکننده شده و باشگاه نه تنها زمانی برای جذب بازیکن همتراز ندارد که حتی ممکن است نتواند بازیکنانی با حداقل کیفیت هم پیدا کند. فصلی که قرار بود با درخشش در لیگ برتر و لیگ قهرمانان برای هواداران رویایی باشد، احتمال دارد به یک کابوس ختم شود.
ماجرای تمدید قرارداد نافرجام تیام و جباروف به قدری حاشیه و جزییات ناگفته دارد که به این سادگی نمیتوان کسی را مقصر نامید. حالا که کار از کار گذشته، پیدا کردن مقصر یا مقصران ماجرا که ممکن است دیگر در استقلال نباشند، کمک زیادی نمیکند، ولی میتوان به دنبال راه حلی بود که اتفاقات مشابه برای استقلال یا سایر باشگاهها تکرار نشود و آنها اسیر دست بازیکن و مدیر برنامهها نشوند. در فوتبال ایران مدیران باشگاهها مسوول مذاکره و جذب بازیکن هستند، ولی دانش فنی آنها برای بررسی کیفیت بازیکنان کافی نیست و این بیاطلاعی درباره بازیکنان خارجی به اوج میرسد. شاهد این ادعا خارجیهای بیکیفیتی هستند که در این سالها به لیگ ایران آمدهاند و چیزی جز دردسر نداشتهاند. جذب بازیکنی مثل تیام که برخی او را بهترین خارجی تاریخ لیگ برتر میدانند جزو استثناهاست و با مشورت و شناخت شفر بود که او برای استقلال انتخاب شد. مدیران باشگاه معمولا روی جزییات حقوقی قراردادها هم تسلط زیادی ندارند. عقد قرارداد کوتاه مدت با بازیکنان کلیدی و بندهایی که به راحتی به آنها اجازه جدایی میدهد، نشان از ناآگاهی مدیران به این ریزهکاریها دارد. در مورد تیام و جباروف، اشتباه بزرگ باشگاه استقلال این بود که تمام تخممرغهایش را در یک سبد قرار داد. آنها تا یک روز مانده به شروع فصل جدید منتظر جواب این دو بازیکن ماندند، بدون اینکه جانشینی برای آنها در نظر بگیرند. همین رویکرد اشتباه این دو بازیکن خارجی را در موقعیت برتر قرار داد تا خواستههای غیرمنطقیشان را مطرح کنند و در نهایت هم به استقلال پاسخ منفی بدهند تا به تیم دیگری بروند. این اشتباهات نابخشودنی نمونه ناکارآمدی مدیران سنتی در حوزه نقل و انتقالات است و لزوم پیروی از مدل باشگاههای اروپایی و حضور یک مدیر ورزشی در چارت باشگاه را تایید میکند. چنین مدیری ماموریت دارد با بازیکنان کلیدی تیم قرارداد بلندمدت تنظیم کند تا در پایان هر فصل تیم با بحران فروپاشی روبهرو نشود. بندهای قرارداد باید راه سوءاستفاده را برای بازیکن و مدیر برنامهاش ببندد و هزینه جدایی را برای بازیکن و مشتریانش بالا ببرد. مثلا بازیکن جوانی مثل مجید حسینی که در استقلال معرفی شده و حضور در تیم ملی و جام جهانی را مدیون این باشگاه است، نباید رقم فسخ 100 هزار دلاری داشته باشد. مثلا میتوان تصور کرد مدافع جوان کره، ژاپن یا مراکش که در جام جهانی بازیکن اصلی بوده با چنین رقمی به یکی از باشگاههای لیگ برتری ایران بپیوندد؟ مدیر ورزشی همچنین ماموریت دارد برای هر پست بازیکنان جایگزینی مد نظر داشته باشد تا در صورت جدایی هرکدام از بازیکنان اصلی به سرعت جای خالیاش را پر کند. باشگاهی مثل استقلال نمیتواند تا یک روز مانده به نخستین بازی لیگ برتر منتظر جواب دو بازیکن خارجی بماند و در نهایت پاسخ منفی بشنود. در عرف فوتبال، باشگاه معمولا ضربالاجلی برای بازیکن خواهان جدایی تعیین میکند و همزمان گزینههای آلترناتیو را هم زیر نظر میگیرد و با آنها مذاکره میکند. باشگاه بر اساس توان مالیاش به گزینه اصلی پیشنهاد میدهد و اگر جواب منفی بود، بلافاصله سراغ گزینههای بعدی میرود. نمونه آن باشگاه بارسلونا که وقتی هر سه پیشنهادش برای جذب ویلیان با پاسخ منفی چلسی روبهرو شد، بلافاصله مالکوم را از بوردو جذب کرد تا در پست گوش راست مشکلی نداشته باشد. استقلال اما تا روز آخر امیدوار به راضی کردن تیام و جباروف بود، بدون اینکه به گزینه دیگری فکر کند و این دو بازیکن با آگاهی از نیاز باشگاه و علاقه هواداران ارقام و شروط عجیبی را پیشنهاد کردند. اگر باشگاه برای این دو پست گزینههای دیگری در نظر داشت میتوانست خیلی زودتر سراغ آنها برود و در اردوی ترکیه از آنها استفاده کند تا در شروع لیگ دست خالی نماند. حالا جباروف به لیگ قزاقستان رفته، تیام احتمالا به ترکیه برود و استقلال که در روزهای گذشته با بدقولیهای این دو بازیکن تحقیر شد، باید بدون بازیکنان جایگزین به جنگ حریفان داخلی و خارجی برود. فهرست مدیران باشگاهها پر از افرادی است که شرح وظایف و کارآیی مشخصی ندارند و حضورشان را تنها با مصاحبههای عجیب و غریب متوجه میشویم، در عوض هیچکس مسوول سامان دادن به نقل و انتقالات و شناسایی بازیکنان مستعد برای تقویت تیم نیست. حفرههای خالی تیم معمولا در دقیقه نود و با پرداخت ارقام غیرمنطقی پر میشود و خریدهای لحظه آخری معمولا نتیجه لازم را نمیدهد. این بیتدبیری و ریخت و پاش در روزهایی که باشگاهها در بدترین شرایط اقتصادی هستند، نمیتواند ادامه پیدا کند و حداقل حسن حضور یک مدیر ورزشی جلوگیری از هدر دادن سرمایه و انباشت بدهی در این روزهای بحرانی است.