به گزارش "ورزش سه"، مائوریتسو ساری سرمربی جدید چلسی ممکن است امیدوار به تبدیل شدن به یک قهرمان در استمفورد بریج باشد، اما او برای رسیدن به دستاوردهای پدربزرگش راه زیادی را پیش رو دارد زیرا پدر بزرگ ساری با فراری دادن این 2 خلبان بعد از پایان جنگ، زندگی خود را به خطر انداخت.
در سال 1944 و پس از سرنگونی و دستگیری دیکتاتور فاشیست بنیتو موسولینی، ایتالیا تحت اشغال آلمان قرار گرفت و گرچه نیروهای متفقین از جنوب بیرون رانده شدند، اما نیروهای آلمانی در اطراف کوه های اطراف فلورانس حضور داشتند.
محل رخ دادن حوادث
بیل لانزا، اهل ماساچوست یکی در بین 7 نفری بود که سوار بر بمب افکن B-25 میچل بوده و در حین ماموریت توسط موشک های ضدهوایی شلیک شده توسط ارتش مورد هدف قرار گرفت اما او به شکل معجزه آسایی از این مهلکه آتش سوزی گریخته و در هنگام فرود توسط 2 جوان ایتالیایی پناه داده شد.
خلبان بمب افکن، هواپیما را به سمت کوه برد تا خدمه فرصت کافی برای نجات خود داشته باشند که در میان این 6 نفر، 2 نفر دستگیر شده و 4 نفر از جمله لانزا موفق به فرار به فاصله 200 مایلی محل استقرار ارتش آلمان گردیدند.
لانزا و تاد توسط یک کشاورز و با پوشاندن خود با برگ ها موفق به پنهان شدن گشتند و کشاورز نزد گوفردو ساری رفت تا او که یک پارتیزان و مخالف شدید ارتش آلمان بود، با غذا از آنها پذیرایی کرده و بعد لانرا و تاد را با لباسی غیرنظامی به مزرعه خود منتقل کند.
پدر بزرگ مائوریتسیو ساری، گوفردو
لانزا بعدها و در سال 2010 در کتابی در این رابطه این خاطره را نقل می کند: "بعد از ظهر حدود ساعت 4 من در جنگل پنهان شده بودم و احساس خوبی داشتم زیرا غذای خوشمزه ای برایم فراهم شده بود. او (گوفردو ساری) بعد از پایان غذا یک کیسه لباس به من داده و من البسه نظامی خود را عوض کردم و پیراهنی سفید و کت و شلواری طوسی بر تن کردم. نام خانوادگی او سازی بود و من نیز با همین نام وی را صدا می زدم.
این اتفاقات در حالی رخ داد که ممکن بود در صوت دستگیری، انگ جاسوسی به ساری زده شده و وی کشته شود. بعد از گذشت ساعاتی، او از من خواست از مزرعه به خانه بازگردیم و من در لباس غیرنظامی جدید پشت سر او در جاده خاکی به راه افتادم. ساری حدود 70 متر جلوتر از من راه می رفت و در حالی که ما در حال راه رفتن بودیم، 2 کامیون پر از سربازان آلمانی از جلوی ما رد شدند."
بیل لانزا خلبان آمریکایی در جوانی
لانزا بعد از آن اتفاق 65 روز در یک حفره (اقامتگاه پنهانی ساخته شده توسط گوفردو) در مزرعه سازی اقامت داشته و خانواده او با پاستا، سوپ و نان از وی پذیرایی می کردند. آلمانی ها می دانستند که آمریکایی ها توسط مردم ایتالیا حمایت می شوند و به همین نزدیک به 200 نفر ایتالیایی نیز در این مسیر جان خود را از دست داده بودند. جالب اینجا بود که لانزا و تاد در محلی اقامت داشتند که تنها یک مایل با مکان استقرار سربازان آلمانی فاصله داشت.
لانزا در ادامه می نویسد: "از محل اقامتم هر روز صبح صدای ورزش کردن و شب ها صدای خمپاره زن های آنها قابل شنیدن بود. آنها یک خمپاره زن بسیار سریع داشتند که از جنس آمریکایی بسیار قوی تر بود و این موضوع من را دیوانه می کرد. تشک هایی که روی آن می خوابیدم از نیشکر بود و گاهی اوقات خودمان و لباس هایمان را در حوضچه داخل مرزعه می شستیم.
می دانستم چه خطراتی ساری را تهدید می کند اما زمانی که مردم به کمک آمریکایی ها می رسیدند هیچ سوالی پرسیده نمی شد. آمریگو (پسر گوفردو و پدر مائوریتسیو سرمربی فعلی چلسی) بارها به محل اقامت ما سر می زد و ما به هم علاقه زیادی داشته و با هم بازی می کردیم.
عکس خانوادگی، آمریگو پدر مائوریتسیو نفر جلویی نشسته
یک نفر در تاریکی دست دیگری را می گرفت و او باید حدس می زد چه کسی این کار را انجام داده است. شاید این کار لحمقانه بود اما ما سعی می کردیم بهترین شرایط را برای خودمان مهیا کنیم و آن موقع زمان خوبی برای بازی کردن بود."
2 ماه بعد از حادثه ای که برای هواپیما رخ داد، سربازان آلمانی تلاش برای یافتن سرنشینان را آغاز کرده بود و در آن مقطع گوفردو طرح فرار را مطرح کرد. او نامه ای به فرمانده آلمانی نوشت و به او اطلاع داد قصد دارد تعدادی معدنچی را برای خروج اسکورت کند تا از این طریق باعث فرار لانزا و تاد شود. دشوارترین مرحله ماموریت، رد شدن از کنار یک پل خارج از روستا بود که توسط نازی ها احاطه شده بود.
بیل لانزا در سال 2010
لانزا در ادامه می نویسد: "آلمانی ها در آن منطقه مستقر بوده و به هواپیمایی که مورد هدف قرار داده بودند شلیک می کردند و ما باید کاری می کردیم که آنها تصور کنند ما مجنون و دیوانه هستیم زیرا آنها در تمام مناطق شروع به انداختن بمب و تیراندازی می کردند.
آنها حق نداشتند با غیرنظامیان درگیر شوند و ما نیز لباس هایی عادی بر تن داشته و مانند پناهنگان به نظر می رسیدیم. می شد تصور کرد هنگامی که در حال گذر از این منطقه بودیم من چقدر عصبانی بودم اما اعتماد متقابل بین من و ساری باعث شده بود من به خودم اجازه هیچ کاری را ندهم."
نامه ارسال شده توسط ژنرال آمریکایی
در نهایت این 2 آمریکایی با پنهان شدن در یک کلیسا و ارتیاط پیدا کردن با سربازان انگلیسی نجات پیدا گردند. بعد پدر بزرگ سرمربی فعلی چلسی نامه ای از ژنرال ژوزف مک نارنی آمریکایی دریافت کرده که از شجاعت وی تشکر کرده بود.
کتاب نوشته شده توسط خواهرزاده و دختر بیل لانزا
در سال 2015 و هنگامیکه نشریه ریپایلیکا از مائوریتسیو ساری در مورد اعمال قهرمانانه پدربزرگش پرسید او اینگونه پاسخ داد: "گوفردو به خاطر نامه ای که از کاخ سفید دریافت کرد احساس غرور فراوانی داشت. او 2 خلبان آمریکایی را پنهان کرده و نجات داد و این اتفاق در حالی رخ داده بود که در آن مقطع به خاطر جرم هایی خیلی از این کوچکتر شما را به کام مرگ می فرستادند. بیل لانزا را می شناسم زیرا خواهرزاده و دخترش کتابی که در این رابطه نوشته بودند را به ما اهدا کرده اند."
منبع: سان
ترجمه: آریا فاطمی مقدم