سایت رسمی فوتبالی- رافائل فان درفارت ستاره سابق رئال مادرید و تیم ملی هلند بعد از ناکامی در رهایی از بند مصدومیت پای چپش، درنهایت تصمیم گرفت تا با فوتبال خداحافظی کند. او به همین بهانه گفتگویی را با مجله فورفورتو انجام داد وبه مرور برخی اتفاقات مهم کارنامه ورزشی اش پرداخت. این گزیده ای از صحبتهای فان درفارت است:
*برخورد با زلاتان: زلاتان مرا تهدید کرد که پایم را می شکند ولی او این را به همه می گوید.درآن زمان اوضاع خیلی خوبی نبود. اما راستش را بخواهید من الان ترجیح می دهم تا در تیمم، هم تیمی های صادقی مثل او داشته باشم؛ هرچند که شاید گاهی وقتها جروبحثهایی پیش بیاید. اختلاف ما مربوط به لحظه خاصی نبود؛ ما کلا ارتباط خوبی با هم نداشتیم.
*حضور دررئال مادرید و شناخت هواداران این تیم: دوران فوق العاده ای را آنجا سپری کردم ولی سخت است که بدون آنکه خبری شود، به جایی بروی. در لندن این حس کمتر حس می شد و در دانمارک هم زندگی کاملا آرام است ولی این آرامش دلنشین است. وقتی هواداران به تو نزدیک می شوند تا با تو گپ بزنند، حس خوبی است. گله ای ندارم. اگر این سبک زندگی را دوست نداری، باید یک فوتبالیست- هوادار باشی.
*نیمکت نشینی دررئال خوانده راموس: مشکلی نبود ولی خوانده راموس سرمربی موردعلاقه من نبود. درک متقابل خوبی میان ما وجود نداشت. او سبک بازی ای از تیم می خواست که سبک کاری من در رئال مادرید نبود و به سبک بازی کردن من نمی خورد.
*بیرون ماندن از لیست بازیکنان رئال: اصلا ساده نبود. پلگرینی به من گفت که من انتخاب پنجم او در پست تخصصی ام بعد از گوتی، کاکا، گرانرو و رائول هستم. مدتی به تنهایی تمرین می کردم ولی بعد از بسته شدن بازار، به گروه بازیکنان بازگشتم. درنهایت بازیکن اصلی تیم شدم وبازیهای خوبی انجام دادم. هواداران ممکن است بگویند که من در رئال موفق نبودم ولی اگر به آمار نگاه کنید، مشخص است که بازیهای زیادی انجام دادم و گلهای زیادی زم. وقتی یاد دوران حضورم در رئال می افتم، از آن دوره با عشق ومحبت زیادی یاد می کنم.
*فینال جام جهانی مقابل اسپانیا: داور آن بازی، کار سختی داشت. وقتی یک یا دو دقیقه از وقت اضافه مانده بود، یک ضربه آزاد به نفع تیم ما اعلام شد و وقتی اسنایدر ضربه را زد، توپ منحرف شد وضربه دروازه به نفع اسپانیا اعلام گردید. باورمان نمی شد. کمی بعد اسپانیا توپ را به محوطه جریمه ما رساند. خوب کار نکردیم. من سعی کردم تیم را نجات دهم ولی خیلی دیربود
*حضور دررئال بتیس: خیلی خوب بود؛ مادربزرگم در مراسم حضور داشت.پدربزرگ و مادربزرگ مادری ام اسپانیایی هستند و در نزدیکی سویا زندگی می کنند؛ در نتیجه توانستند درمراسم معارفه من حضور پیدا کنند. وقتی به رئال مادرید رفتم هم به مراسم معارفه ام آمدند. خیلی خوب بود که دراین مراسم حضور داشتند.
6363