حاج رضایی: در فوتبال گردش مالی زیاد است، اما کانال‌های آلوده هم زیاد هستند

حاج رضایی: در فوتبال گردش مالی زیاد است، اما کانال‌های آلوده هم زیاد هستند

وبسایت رسمی فوتبالی- کارشناس فوتبال ایران گفت: در فوتبال ما پول زیاد است، اما کانالیزه نیست.

به گزارش فوتبالی، امیر حاج‌رضایی کارشناس فوتبال ایران در خصوص ارزیابی‌اش از یک سال گذشته فوتبال ایران نکات جالب و خواندنی را مطرح کرد که در زیر می خوانید:

اگر فکر می‌کنید مردم با حضور در جام جهانی راضی می‌شوند آدرس را گم کرده‌ایم

در سال ۹۷ و در ابتدای سال در جام جهانی بودیم و در انتهای آن در جام ملت‌ها. در اولی نتایج آبرومند گرفتیم و در دومی خیر. آرزوی مردم ما این است که در جام‌های جهانی از مرحله گروهی صعود کنیم اما کماکان برآورده نشد. نمی‌خواهم صحبت‌هایم رنگ و روی انتقادی بگیرد، اما به هر حال اگر سقف آروزی ما این است که فقط به جام جهانی برسیم و آنجا براساس قرعه با تیم‌های مطرح جهان روبه‌رو شویم و فکر کنیم که مردم ما راضی شده‌اند، آدرس را گم کرده‌ایم. 

وقتی به یک تیم سازمان‌یافته خوردیم، به سرعت متلاشی شدیم

ما پنج بار به جام جهانی رفتیم و در هر پنج بار سریع به خانه برگشتیم، در جام ملت‌ها هم سالهاست که توفیقی نداشته‌ایم و در این جام هم همین اتفاق افتاد. ما بر تیم‌هایی غلبه کردیم که پیروزی بر آنها از قبل مشخص بود، چرا که آمار و ارقام و پیشینه آنها و ما این را نشان می‌داد. وقتی به یک تیم سازمان‌یافته و برنامه خوردیم به سرعت متلاشی شدیم. به نظر من بخش رسانه‌ای و کارشناسان جامعه فوتبال هم اظهارنظرهایی که در مورد تیم ملی می‌کنند، در این مسئله دخیل است. نمی‌خواهم بگویم همه آنها راهگشا و مفید هستند، اما اگر اندکی از آن گفته‌ها و نوشته‌ها هم راه صواب را نشان بدهد، برخی‌ها نه تنها نمی‌پذیرند بلکه در جهت مقابله با آن نیز برمی‌آیند. 

می‌توانیم به لیگ نمره مثبت بدهیم

ما می بینیم که قهرمان آسیا چه مسیری را طی می‌کند و در نیمه‌ای قرار می‌گیرد که تیم‌های قدرتمند آنجا هستند، آنها حاصل کار، اندیشه و برنامه‌ریزی درست را دیدند و ما به خانه برگشتیم. فوتبال ایران از نظر ملی شکوفا نیست. هر حرکت و حتی نوع فرهنگ بازی کردن ما با مشکلاتی مواجه است که البته همه آن بر گردن فدراسیون کنونی نیست، بلکه یک دهه است این اتفاق رخ می‌دهد. ما در سطح ملی توفیقی نداشتیم، اما در لیگ‌مان نسبت به سالهای گذشته بهتر بودیم، چهره‌های جوان زیادی رشد کردند و رقابت‌ها تنگاتنگ شده است،بنابراین می‌توانیم به لیگ نمره مثبت بدهیم. 

اگر به دنبال نام بزرگ هستیم، افکارعمومی را به کج‌راهه می‌بریم

به نظر شما سولسشر بهتر است یا مورینیو؟ من می‌گویم مورینیو بهتر است. سوابق و افتخاراتش را نگاه کنید. اما این مربی قوی‌تر به دلایل عدیده‌ای ناموفق می‌شود، مثلا او با مدیران و بازیکنان کلیدی تیم تضاد داشت، اما سولسشر می‌آید و این مشکلات را با مدیریت ندارد. مدیر اجرایی می‌داند یک مربی مطیع را دراختیار گرفته است و یک مربی است که نگاهش به آینده است. مربی در فوتبال یک فاکتور بزرگ است، اما به تنهایی نمی‌تواند کاری را از پیش ببرد. سؤال اینجاست که اصلا برنامه ما چیست؟ اگر برنامه داشته باشیم راحت‌تر می‌توانیم مربی بیاوریم و انتخاب‌هایمان محدودتر می‌شود، البته برنامه با تقویم فرق می‌کند، اگر ما به دنبال نام بزرگ هستیم، این مسئله می‌تواند افکارعمومی را به کج‌راهه ببرد. آیا از کی‌روش بزرگتر می‌خواهیم؟ مثل اینکه یک جراح طراز اول را بالای سر بیمار بیاورید که نه ابزار و نه دستیار و نه دارو در اختیار دارد. 

اریکسون به فیلیپین رفت چون در اروپا دیگر جایی برای او نبود

باید برنامه داشته باشیم و مطابق آن مربی را انتخاب کنیم. شما اگر به یک سفر زمستانی در جنوب بروید، آیا با سفر به شمال تفاوت ندارد؟‌باید ببینیم مربی از ما چه می‌خواهد و ما از او چه می‌خواهیم. این نیست که مربی نامدار بیاوریم و همه چیز حل شود. در جام ملت‌های آسیا نام‌های بزرگی مانند لیپی، کوپر و اریکسون آمده است. آنها طبعا نمی‌توانند کاری انجام دهند. قطعا آمده‌اند برای دوران بازنشستگی خودشان پولی بگیرند. این مربیان نه ابزار لازم را داشتند و نه زیرساخت‌هایی که باید باشد. اریکسون به فیلیپین رفت چون دیگر در اروپا جایی برای او نیست، یا همینطور در مورد هکتور کوپر. این اسامی نیستند که می‌توانند تیم را جلو ببرند، ما باید برنامه داشته باشیم، نمی‌دانم این جمله را چند بار باید تکرار کنم و هر بار هم با اتهام مواجه می‌شوم. 

مدیریت، سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی سه سرفصل مهم فوتبال است

من در دوران جوانی در کلاسی که فیفا برگزار کرد و هاولانژ رئیس وقت فیفا که به تهران آمده بود شرکت کردم، در آنجا گفتم فوتبال سه سرفصل دارم، مدیریت، سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی هریک از این فاکتور نباشد، دو فاکتور دیگر از بین می‌رود. فرض کنید یک مدیر ناتوان که سرمایه هم دارد روی کار بیاید، اما چون ناتوان است کار را خراب می‌کند، کما اینکه در ایران نمونه‌های آن را زیاد داشته‌ایم، همینطور عکس آن. اگر یک مدیر توانمند در رأس کار باشد ولی پول و سرمایه دراختیارش قرار ندهند با مشکل روبه‌رو می‌شود، او باید چه کار کند. پیوند عمیقی بین این سه فاکتور جود دارد، می‌تواند از کشورهای خارجی یا همین ترکیه الگوبرداری کند که نوع تفکر و اندیشه‌ای که در آنجا حاکم است مانند کشور خود من است، ببینیم آنها چطور پیشرفت کردند. 

به مردم اطلاعات بد می‌دهیم و آنها دچار هیجانات غیرواقعی می‌شوند

مدیران ما دقیقا متوجه شدند که با نتیجه‌گیری صندلی‌هایشان حفظ می‌شود، آنها نتیجه‌گرا شدند، بنابراین مربیان نیز متوجه شدند با نتیجه می‌توانند دستمزدهای بالا بگیرند. همه تیم‌های دنیا برای نتیجه گرفتن مبارزه می‌کنند و این یک اصل است، اما شیوه ما به گونه‌ای است که به پیروزی‌های مقطعی می‌رسیم، اما به پیروزی‌های پایدار خیر. مطلقا به پیروزی‌های پایدار نخواهیم رسید. آنچه انجام دادیم، برای پیروزی‌های مقطعی بوده تا از آن بهره‌برداری کنیم. تنها متولیان فوتبال مشکل‌سازی نیستند، بلکه جامعه رسانه‌ای و کارشناسی هم مقصر است.ما وقتی تیم معمولی مانند ویتنام را می‌بریم، آن را حماسی می‌کنیم و توقع مردم را خیلی بالا می‌بریم.اطلاعات بد به مردم می‌دهیم و این باعث می‌شود مردم از این دیدگاه‌های اشتباه دچار هیجاناتی بشوند که واقعیت ندارد. 

نباید برای مردم نسخه بنویسیم

در زمینه کار سازمانی و تشکیلاتی قوی نیستیم. پول در فوتبال ما زیاد است اما کانالیزه نیست و نمی‌دانم چقدر پول موجود است و اطلاعاتم رسانه‌ای است، اما مگر پول در فوتبال کم است؟گردش مالی در فوتبال ما خیلی زیاد است، اما کانال‌های آلوده هم خیلی زیاد هستند.ما باید به مردم احترام بگذاریم، آنها خیلی خوب می‌فهمند و حتی بهتر از من. باید به قضاوت آنها احترام بگذاریم و برایشان نسخه ننویسیم. 

مردمی که مالیات مدرنیته را دادند دیگر پول بلیت نداشتند

ما چه چیزی به تماشاگر دادیم که از او انتظار داریم؟ برای شما مثالی می‌زنم. ورزشگاه ماراکانا در برزیل نماد فرهنگی حتی فراتر از ورزش این کشور بود. وقتی در سال ۲۰۱۴ مشخص شد برزیل میزبان جام جهانی است، قوانین فیفا این فرهنگ را از بین برد، چون گفت هیچ مسابقه‌ای نباید با تماشاگر ایستاده برگزار شود. این ورزشگاه ۲۰۰ هزار نفری بود، اما آن را آنقدر تغییر دادند و مدرن کردند که ۷۵ هزار نفری شد.مردمی که مالیات این مدرنیته را دادند، دیگر پول بلیت نداشتند و آن تظاهرات قبل از بازی‌ها انجام شد.صاحبان اصلی نتوانستند به ورزشگاه بروند، آنجا هواداران را استثمار کردند و ثروتمندان و گردشگران به ورزشگاه رفتند، اما مردم فقیر برزیل و عاشقان راستین فوتبال پولی نداشتند که به ورزشگاه بروند. 

تماشاگر به دلایل مختلف عصیانگر می‌شود اما من تماشاگر را انتخاب می‌کنم

در سالهای دور به ورزشگاه آزادی رفتم و دیدم کسانی که در VIP و... نشسته‌اند، یکبار هم از کنار زمین فوتبال رد نشده‌اند. تماشاگرانی که جوانی‌شان را به پای این فوتبال گذاشته بودند، راهی به استادیوم نداشتند، این یکی از مصداق‌هایی است که در ذهن من است. ما از نظر فرهنگی چه کردیم؟‌ به بهترین بازیکن از نظر اخلاقی یک گوشی موبایل دادیم، آیا این اندیشه فرهنگی است؟! من نمی‌خواهم تماشاگران را تطهیر کنم،باید افراد مزاحم شناخته شوند و از ورود آنها به ورزشگاه جلوگیری شود. می‌توانیم خیلی از الگوهایی که در کشورهای دیگر پیاده می‌شود را برداریم. این را هم می‌دانیم که در اروپا همه پاستوریزه نیستند، اما در مورد فوتبال خودمان صحبت می‌کنیم. ذات فوتبال با تنش همراه است. تماشاگر به دلایل مختلفی عصیانگر و ستیزه‌جو می‌شود، با این حال من از بین بد و بدتر، تماشاگر را انتخاب می‌کنم. از بین کسانی که فوتبال را اداره می‌کنند و تماشاگران، تماشاگر را انتخاب می‌کنم. البته عملکرد تماشاگر می‌تواند بار منفی داشته باشد و باید به صورت جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد. 

بهترین جای ورزشگاه آزادی را به بزرگواران و گرامیان می‌دهیم

ورزشگاه آزادی نماد فوتبال کشور ما است، اما بهترین جای آن را به بزرگواران و گرامیان می‌دهیم و تماشاگر ما باید با جیب خالی به جایی برود که شاید با دوربین بتواند بازی را نگاه کند. مسائل دیگری هم مانند سرویس‌دهی نامناسب، بحث تردد تماشاگران و... وجود دارد که همه آنها را می‌دانند،به قول ریوالدو فوتبال برای پابرهنه‌هاست، فیفا به بهانه مدرن کردن ورزشگاه ماراکانا برای فینال جام جهانی هویت ملی و فرهنگی آن را گرفت. 

ما به میدان‌هایی نیاز داریم که به همایش ملی تبدیل شوند

من آرزو می‌‌کنم این نوروز آغازگر یک سری تحولات بشود که روی لب مردم خنده بنشیند و از این فشار و شرایط سخت و دشوار فاصله بگیرند، همچنین آرزو می‌کنم فوتبال ملی ما با پیروزی‌هایش دل مردم را شاد کند و کسانی که فوتبال را اداره می‌کنند، به بعد عاطفی و انسانی فوتبال هم توجه کنند و فقط به فکر نتیجه‌گرایی نباشند. نگاه کنند به تماشاگرانی که با عشق می‌آیند، قرار نیست تیمی همیشه ببرد، ما دیدیم در فینالی که پرسپولیس نتوانست برنده باشد، مردم باز هم تیم‌شان را تشویق کردند و خوشحال بودند با اینکه قهرمان نشدند. ما به این میدان‌ها نیاز داریم. به میدان‌هایی که به همایش ملی تبدیل می‌شوند. دوست دارم دربی نوروزی هم بازی پرگلی باشد و اگر هم با نتیجه مساوی تمام می‌شود،واقعا فوتبال بازی کنند تا مردم از آن لذت ببرند. 

9697