حسرت نیکبخت: می‎توانستم بزرگترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران شوم

حسرت نیکبخت: می‎توانستم بزرگترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران شوم

وبسایت رسمی فوتبالی - بخشهای مهم گفتگوی علیرضا نیکبخت واحدی با برنامه اختیاریه را از قول خبرگزاری فارس برایتان نقل می‎کنیم:

* خانواده ام موافق فوتبالیست شدنم نبودند و پدر من تا زمان تیم ملی جوانان من اصلا نمی دانست من فوتبال بازی می‌کنم! مادر ساکم را یواشکی پایین پرت می‌کرد تا سر تمرین بروم. به جرات می گویم هنوزم که هنوز است پدر من تنها 2 بار فوتبال مرا دید. بخاطر خاطره ی بدی که از استادیوم دارد.

* زمانی که من در ابومسلم بازی می کردم منصور پورحیدری مربی فجر سپاسی بود. در آن بازی من هت‌تریک کردم. با شیرینی خانه آمدم دیدم پدرم نیست گفتند کلانتری است. رفتم دیدم 3-4 نفر زخمی شده اند. گفتم چه شده، گفتند یک توپ را حین بازی خراب کردی تماشاگران به خانواده ات فحش دادند و پدرت هم عصبانی شد و... . برای همین پدرم همیشه می گوید از زمانی که علیرضا وارد فوتبال شد ما یک روز خوش ندیدیم.

* در سال های 79-80 دوستانی به پستم خوردند که زیاد اهل زندگی نبودند؛ اهل عشق و حال بودند. بزرگترین اشتباه من نپذیرفتن پیشنهاد باشگاه مونشن گلادباخ در آن برهه بود. رفتم تست دادم، قبول هم شدم، اما در آستانه ثبت قرارداد گفتم نمی توانم زندگی کنم و باید برگردم. غربت مسئله سختی در 18 سالگی برایم بود. نه زبان بلد بودم نه فکر حرفه ای داشتیم. در ادامه هم نرفتنم به اتلتیکو مادرید بود.

* می توانستم بزرگترین بازیکنی شوم که در تاریخ فوتبال ایران بود. اما پشیمانی سودی ندارد و من سعی می کنم از این جای زندگیم را درست کنم. یکبار سر تمرین استقلال رفتم و خطاب به یکی از بازیکنان جوانش همین حرف ها را زدم. اگر پختگی الان را آن زمان داشتم دست به آن حواشی نمی‌زدم.

* قرار بود من حذف شوم چون متمایزتر از بقیه بودم و توی چشم بودم. برای اینکه مدل لباس پوشیدن و زندگی من با دیگران فرق می کرد. من وقتی به استقلال آمدم بهترین ماشین را داشتم. روزنامه باز می‌کردی محال بود مطلبی از من نباشد. اینها یک بازیکن جوان 20 ساله را اشباع می‌کند. به هر آرزویی که در بچگی داشتم رسیده بودم. 

*  زمانی که به استقلال می آمدم 17 سالم بود و حق امضا نداشتم. دایی من که جز استقلالی های تیر بود آمد و قرارداد 5 ساله بست. البته من احترام خیلی خاصی برای پرسپولیس قائلم و شاید بهترین بازی هایم را برای پرسپولیس انجام دادم. افرادی موجب جدایی من از استقلال شدند و در آن مقطع ما به غیر استقلال- پرسپولیس تیم بزرگ دیگری مثل امروز نداشتیم. قطب تیم ها این دو بودند و من بدون تماشاچی نمی توانستم جایی بازی کنم. روزی هم که قرارداد با پرسپولیس بستم یک ماه تهران نبودم. من با تماشاچی بزرگ شدم و استقلالی ها روی من لقب واحدی مالدینی گذاشته بودم. هزار بار گفتم من مجبور بودم و البته نمی توانستم کم بگذارم چون یاد گرفتم نون حلال خانه ببرم. من سال اولی که به پرسپولیس رفتم انقدر فحش خوردم. یکبار خودتان را بگذارید جای بازیکنی که یکهو 60 هزار نفر به شما فحش می دهند چه حالی می شوید!

1984