سایت رسمی فوتبالی - ویسنته دل بوسکه سرمربی سابق تیم ملی اسپانیا در گفتگو با کانال یوتیوب ایدولوس، در مورد مسائل مختلفی به صحبت پرداخته؛ از تجربه مربیگری در رئال مادرید تا موفقیت هایی که با تیم ملی اسپانیا به دست آورد و حتی یادآوری روزی که ژاوی را متقاعد کرد تابه حضورش درتیم ملی اسپانیا ادامه دهد. این گزیده ای از این گفتگوی جذاب است:
*خداحافظی کاسیاس از تیم ملی: زمانی که یک سرمربی تصمیمی می گیرد، غیرممکن است که این تصمیم به مذاق همه خوش بیاید. من همیشه می گویم که درتیم ملی اسپانیا، باید بازیکنان به صورت بی قید و شرط به تیم ملی بیایند. منظورم از بی قید و شرط این است که ممکن است به آنها بازی برسد و ممکن هم هست که بازی نرسد. آنها باید تصمیمات سرمربی را بپذیرند. 23 بازیکن در اردوی تیم هستند و اگر کسی بازی نکند، اتفاقی رخ نخواهد داد. زمانی از راه رسید که کاسیاس دیگر بازی نکرد و کسی نباید به من بیاموزد که کاسیاس کیست و چه کارهایی برای تیم ملی و باشگاهش انجام داده. من از 9 سالگی کاسیاس تمرینات او در شهرک ورزشی را می دیدم و شاهد تلاشهایش بودم و درجریان کارهایش برای فوتبال اسپانیا هستم. ولی وقتی ما تصمیمی می گیریم، به این قطعیت رسیده ایم که باید تغییراتی اعمال شود. اصلا هم علیه فرد خاصی موضع نگرفته ایم. اصلا
*متقاعد کردن ژاوی برای ادامه حضور درتیم ملی : یک روز قبل از فینال کیف (در یورو2012)، ژاوی به من گفت که دیگر حس خوبی ندارد. من به او گفتم که احمقانه رفتار نکند و اشتباه نکند و در تیم ملی ادامه دهد. او می خواست در کیف با فوتبال ملی خداحافظی کند و بعد از قهرمانی تیم، به او گفتم که باید درنظر داشته باشد که باید درتیم ملی بماند. او مخالف بازگشتش بود ولی دو سال دیگر با تیم ملی ماند و همیشه به ما کمک کرد. ژاوی یکی از قهرمانانی بود که در تیممان داشتیم
*ارتباط دوستانه با لوئیس آراگونس و تحویل گرفتن تیم ملی اسپانیا از او: من تیم ملی را دربهترین زمان ممکن تحویل گرفتم؛ هرچند که خیلی ها می گفتند که آن زمان بدترین زمان دردست گرفتن هدایت تیم ملی است. اما ما تیم ملی را درشرایطی که از هرحیث اوضاع خوبی داشت در دست گرفتیم. سبک بازی ما شناخته شده بود و همه چیز به نفع اسپانیا بود. تیمی حیرت آور را دراختیار داشتیم و هیچ ردپایی از گذشته را پاک نکردیم؛ ما از آنچه تا قبل از آن انجام شده بود لذت بردیم و درعین حال کارهای خودمان را هم انجام دادیم. ما میراث حیرت آوری را تحویل گرفتیم و توانستیم آنرا مدیریت کنیم. بحث موفقیت اسپانیا مطرح است و نه لوئیس آراگونس یا ویسنته دلبوسکه. در طول آن مدت افرادزیادی ،از مدیران باشگاه ها گرفته تا مدیران فدراسیون به ما کمک کردند تا تیم پیشرفت کند و ما از هر حیث پیشرفت کردیم. ما دو نسل متفاوت بودیم که به هم احترام می گذاشتیم و درکنار هم کار می کردیم. همیشه ارتباط خوبی با همه داشتم؛ هرچند که هیچ وقت هم بیش از حد صمیمی نشدم.
*انتقادات از سبک بازی اسپانیا در جام جهانی 2010: بحث بازی کردن با دو بازیکن محوری تا زمانی که ما در تمام بازیهای مرحله مقدماتی جام جهانی موفق نشده بودیم، زیر سوال بود. چطور این موضوع را زیرسوال می بردند؟ رئالی ها، بارسایی ها را زیر سوال می بردند و بارسایی ها رئالی ها را. ولی ژابی آلونسو و سرخیو بوسکتس دو بازیکن بی جایگزین برای ما بودند. آنها به تیم فکر می کردند و حواسشان به جناحین، مدافعان، مهاجمان و همه وهمه بود..بازیسازی می کردند و به جلو می رفتند
*تاثیرات منفی درگیری های دوران حضور مورینیو در رئال: این تاثیرات خارجی برای تیم ملی مرگبار بودند و خیلی به تیم ملی آسیب رساندند . وقتی این صحنه ها را در تلویزیون می دیدیم، می دانستیم که باید رفتار مناسبی داشته باشیم. این اتفاقات روی روحیه تیم ملی هم تاثیرگذاشت ولی با دخالت ما و برخی از بازیکنان و البته استفاده از تصاویر، اوضاع بهتر شد
*جدایی از رئال مادرید و ارتباط با پرز: اگر بخواهید درهرسرمربی ای نقاط ضعفش را پیدا کنید، قطعا پیدا خواهید کرد. درآن زمان همه فکر می کردند که من بهترین گزینه برای رئال مادرید هستم. به نظرم بی دلیل نبود که پرز به من زنگ زد تا با من غذا بخورد و با من صحبت کند.
*ورود به دنیای مربیگری: در ابتدا نمی خواستم یک سرمربی حرفه ای فوتبال شوم و می خواستم درتیمهای پایه ای کار کنم. سالها دراین حرفه تجربه داشتم. اصلا هدفم مربیگری در دنیای حرفه ای نبود ولی در نهایت این اتفاق رخ داد
6363