وب سایت رسمی فوتبالی- حنیف عمران زاده از دلتنگی اش برای حضور در تمرینات استقلال گفت.
به گزارش فوتبالی و به نقل از خبر ورزشی، حنيف عمرانزاده می خواست بوکسور شود. اين را چند هفته پيش علی اكبری گفته بود. ديروز هم در يك برنامه تلويزيونی اين مساله را گفت. به همين بهانه گفتوگويی با حنيف داشتيم و برایمان حرفهای جالبی زد.
حنيف! علی اكبری قهرمانMMA مصاحبه كرده و گفته قرار بود حنيف بوكسور شود ولی طاقت نياورد و رفت. ماجرا چيست؟
داداش خيلی رشته سنگينی است. من ديدم علی اكبری تمرين می كند، بدنش آماده است. گفتم من هم بوكس ياد بگيرم. يك هفته ای هم رفتم و تمرين كردم. ديدم نه بابا، دارم از بين می روم. جانی برايم نمانده بود. گفتم شما را به خير و ما را به سلامت. اين طوری نمی شود.
اصلا چطور با او آشنا شدی؟
من حصارك تمرين می كردم. امير هم طبقه بالای باشگاه بوكس تمرين می كرد. آنجا رفيق شديم و من شيفته مرام و پهلوانی اش شدم.
تو عشق كشتی هستی. با او كشتی هم گرفتی؟
مگر از جانم سير شده بودم؟ خدا رحم كرد با او كشتی نگرفتم. اگر می گرفتم دست و پايم از هم جدا می شد. من تمرينات امير را ديده ام. مثل شير تمرين می كند. انصافاً تا اينجا مزد زحمت و تلاشش را گرفته.
الان چه نظری درباره بوكس داری؟
آقا خيلی رشته سنگينی است. تازه من كه زياد تمرين نمی كردم. امير روزی 4 ساعت تمرين می كرد و خيلی وقت ها دو جلسه تمرين داشت. من ديدم با امير تمرين كنم، سر ماه می ميرم. گفتم بی خيال.
پس بوكس زده شدی.
بله، قبلا تمرينات شان را ديدم و گفتم به به چه باحال است. يك هفته تمرين كردم ديدم بابا كار ما نيست. درست است حالت معمولی با همه جنگ داريم ولی بوكس و اينها را بی خيال. راست كار ما نيست. كلا جنگ بود.
در تمرين استقلال كه با فرزاد حاتمی خيلی كشتی می گرفتی. يك بار هم كه استيك پرت كرديد و چقدر سوژه شد.
راستش دلتنگ حضور در تمرين استقلال هستم. آن ماجرای استيك هم بين من و فرزاد حاتمی بود. زمستان بود. گفتيم هر كی بيشتر پرت كند آن يكی بايد آب ميوه بدهد. خلاصه قرار بود بندازيم پشت فنس ها. نگو اميرخان از پشت پنجره رختكن دارد ما را می بيند. آمد سر تمرين، برقش ما را گرفت.
چه گفت؟
گفت اين مسخره بازی ها چيست؟ ديگر شورش را درآورده ايد!
بردی يا باختی؟
بردمش. آبميوه را هم گرفتم.
پس قسمت نشده با علی اكبری كشتی بگيری؟
نه بابا با او نمی شود شوخی كرد. خيلی انگيزه دارد و واقعاً زورش زياد است ولی پشت آن زور و قدرتش يك دل مهربان دارد.
اتفاقا می گفت هم ته دره را ديده و هم نوك قله را.
هر كس جای او بود بلند نميشد. نمی توانست بلند شود. ولی خيلی تلاش كرد. همين چند وقت پيش ديدم در يك برنامه گريه كرد. واقعاً از آن گريه می شد فهميد چقدر سختی كشيده. دل پاكی دارد و خدا هم به او حال داد.
اين روزها در تيم جوانان استقلال هستی. برايمان تعريف كن چه خبر است؟
مشغول آماده سازی تيم هستم و ان شا ءا... دو، سه هفته ديگر در مسابقات ليگ تهران بازی می كنيم.
شرايط استقلال چطور است؟حضور استراماچونی،خريدها، تمديدهاو...
شرايط بد نيست. خوب است. منتها سال اول اگر جام بخواهند، به نظر من سخت است. استراماچونی تازه آمده. تا بخواهد به جو ايران عادت كند، زمان می برد. البته شنيده ام 20 بازی تيم را ديده و آشناست ولی به هر حال تازه وارد شده. به نظرم بايد استقلال در يارگيری دقت بيشتری كند. با توجه به كمبودها پست بگيريم. نشود مثل دو، سه سال قبل كه 12 تا هافبك داشتيم، 7 تا دفاع و سه تا فوروارد.
اخيرا گفتی يك ميليارد و200 ميليون طلبكاری و ديگر با اين پول 5 تا بز هم نمی توانی بخری. از كجا بز گران میخری؟
(خنده) اشتباه نكنيد. من درست گفتم. الان استقلال 4 سال است پولم را نداده. 5 سال ديگر هم كه بدهد، همين می شود كه من گفتم. بز الان قيمتش 10 ،20 برابر شده. شك نكنيد تا وقتی استقلال پول را بدهد با اين پول می شود فقط 5 تا بز خريد. يعنی تا آن موقع قيمت بز بالا می رود. الان جواد نكونام يك مقدار طلب دارد با امير قلعه نويی. من هم هستم. تازه من يك درصدم نگرفته ام و باشگاه به من 100 درصد بدهكار است! اواسط سال قبل توافق كردم. 50 درصد بخشيدم ولی ندادند و دوباره بايد پول كاملم را بدهند.
4344