پایگاه خبری فوتبالی - امید نمازی همزمان با آغاز اردوی ازبکستان امیدهای کشور بهعنوان دستیار فرهاد مجیدی انتخاب و پس از مدت کوتاهی نیز بدون سروصدا از این تیم جدا شد. قطع همکاری او همزمان شد با حواشی زیاد امیدها و شائبههایی درباره دلایل جدایی نمازی با آنها به وجود آمد.
به گزارش فوتبالی و به نقل از روزنامه فرهیختگان، از سوی دیگر روز شنبه حمید استیلی بهعنوان سرمربی جدید امیدها معرفی شد و رضا شاهرودی، علیرضا امامیفر و شاید علیرضا مرزبان نیز بهعنوان دستیار در کنار او فعالیت خواهند کرد و دیگر خبری از نمازی نخواهد بود. گفتوگو با او را در ادامه میخوانید.
ابتدا درباره جدایی بیسروصدا از امیدها صحبت کنید، اتفاقی که شائبههایی را به وجود آورد.
واقعیت این است که از اول هم به صورت آزمایشی به تیم امید آمدم و قرار بود شرایط همکاری با فرهاد مجیدی را بسنجم. فارغ از هر نتیجهای که در ازبکستان به دست آمد، همکاری خوبی را با امیدها داشتم. از آنجایی که فعالیت من در آمریکا پابرجاست و از دو تیم پیشنهاد دارم، به فدراسیون فوتبال اعلام کردم که تنها در روزهای فیفادی میتوانم بهعنوان یار کمکی در کنار کادرفنی حضور داشته باشم. از روزی هم که به آمریکا بازگشتم تا روزی که استیلی هدایت تیم را برعهده بگیرد، منتظر تماس فدراسیون بودم که این اتفاق هم افتاد. به استیلی مجددا گفتم شرایط همکاری من مانند سابق است اما میدانم این وضع نه برای فدراسیون معقول است، نه ایدهآل از نظر هزینه.
با فرهاد مجیدی اختلاف داشتید؟
خیر. به هیچ وجه من با او اختلافی نداشتم.
اما فرشاد ماجدی دیروز صحبتهایی کرد که به شائبهها دامن میزند. او مدعی است مجیدی اصلا شما را نمیشناخته که پیشنهادی مبنیبر همکاری داشته باشد!
اتفاقا صحبتهای ماجدی برای من هم جالب بود. شاید منظور او این بوده که مجیدی از نظر فنی شناختی از من نداشته، چراکه زمان حضورم در کادرفنی تیم ملی بزرگسالان، در 2 دوره فرهاد مجیدی به تیم ملی کیروش دعوت شد و هیچ مساله شخصی هم نداشتیم. بنابراین از یکدیگر کاملا شناخت داشتیم و درباره ادعای ماجدی باید از خودش سوال شود.
اینطور که مشخص است در ازبکستان اختلافها میان مجیدی و مدیر فنی امیدها شدیدتر شده و گفته میشود بدون اطلاع سرمربی و با دستور استیلی تعویضها صورت گرفته است.
چیزی که من در ازبکستان دیدم، تعامل بود! البته فقط 2 روز در کنار تیم بودم، اما در جلساتی که برگزار میشد استیلی صحبتها را آغاز میکرد و مجیدی با نکات فنی ادامه میداد. شاید اختلاف سلیقه وجود داشت، اما اختلاف شخصی خیر. درباره تعویضها نیز پیشنهادهایی میدادند، اما تصمیمگیرنده فرهاد مجیدی بود.
حالا استیلی هدایت امیدها را برعهده گرفته و با توجه به اینکه زمان زیادی در جریان تغییر و تحولات از دست رفته، فکر میکنید او بتواند به همراه دستیارانش کاری را پیش ببرد؟
اگر کسی بتواند برای این تیم امید کاری کند، حمید استیلی است. او حدود 2 سال در کنار بازیکنان بوده و بیشترین شناخت را از آنها دارد. با توجه به اینکه به گروه سختی خورده، با برنامهریزی مناسب میتوانند از پس کار بر آیند. البته به نظر من ساختار تیمی امید مشکل دارد و تا جایی که در ازبکستان دیدم، هماهنگی زیادی میان بازیکنان وجود ندارد. با توجه به این نکات باید زمان به اندازه کافی در اختیار کادرفنی و تیم امید قرار بگیرد تا موفقیت حاصل شود.
در همین شرایط فکر میکنید اگر مجیدی بهعنوان سرمربی باقی میماند، آیا میتوانست توفیقی به دست آورد؟ با توجه به اینکه خیلی از کارشناسان او را برای هدایت تیم المپیک کوچک میدانستند.
در کل فرهاد مجیدی را خیلی دوست دارم، اما در امر مربیگری تجربه چندانی نداشت و اگر بگویم از پس مسئولیتی که به او محول شده بود، بر میآمد یا نه، قضاوت بیجایی است. درمقابل حمید استیلی تجربه زیادی در لیگ برتر و شانس بیشتری برای رسیدن به هدف دارد.
فدراسیون چطور؟ آنها دخالت مستقیمی در کار امیدها و کادرفنی داشتند؟
فدراسیون کمیته فنی دارد که کار آنها نظارت بر امیدهاست، اما واقعا در جریان دخالتهای آنها نیستم. به هر حال فدراسیون و کمیته فنی هر شخصی را بهعنوان سرمربی انتخاب میکند، باید دست او را باز بگذارد.
سالهاست که حسرت صعود به المپیک را داریم و هر دوره به شکسته شدن این طلسم امیدوار هستیم. فکر میکنید فدراسیون ارادهای برای این مهم دارد؟
متاسفانه در ایران در امر هدفگذاری و برنامهریزی خیلی ضعیف هستیم و به همین دلیل هم موفق نبودهایم. فدراسیون یا هر شخص دیگری اگر تصور کند به دلیل اینکه دو بار پیاپی به جامجهانی رفتهایم، فوتبال ما به جایی رسیده، کاملا غلط است. ایران فوتبال فرسودهای دارد، بهویژه در سطح باشگاهی و این مهم را میتوانیم از تعداد بازیکنانی که در لیگهای برتر اروپایی داریم، متوجه شویم. به هر حال اگر فدراسیون بخواهد تیم امید را براساس برنامههای قبلی پیش ببرد، هر اتفاقی رخ دهد، برعهده فدراسیون است، چراکه پیشتر همان کارها را انجام داده و به جایی نرسیده است.
1984