پایگاه خبری فوتبالی- وقتی آرام آرام از زمین بیرون می آمد مطمئن بودی که ذرهای نا در بدنش نمانده و هر آنچه داشته در زمین رو کرده. صحبت از حمید استیلی است بازیکن محجوب و دوست داشتنی که تبدیل به یک پیشکسوت قدرتطلب و زیرک شده.
به گزارش فوتبالی، حمید استیلی به عنوان سرمربی تیم امید ایران انتخاب شد. انتخابی که کمتر شوقی در بین اهالی فوتبال برانگیخت و بار دیگر امیدها را به تیم امید به حداقل رسانده است.
میان حمید استیلی بازیکن و حمید استیلی پیشکسوت فاصله زمین تا آسمان است. بازیکن بیادعا، دونده و فداکار که هیچگاه برای خودش بازی نکرد، در عالم مربیگری جاهطلب، قدرت طلب و تکرو شد. مردی که پس از پایان فوتبالش بیشتر به خودش و منافعش فکر کرد و یک بار پرسپولیس را فدا کرد و حالا سکان تیم کم امید المپیک ایران را در دست گرفته است.
استیلی با هر متر و معیاری که در نظر گرفته شود مربی موفقی نیست و پس از دوری چندساله از عالم مربیگری عهدهدار هدایت تیمی میشود که قرار است رویای صعود به المپیک را برای فوتبال ایران محقق کند.
نحوه مدیریت و هدایت تیم امید ایران در یک سال اخیر، درست مثل دورهای گذشته مدیریت فدراسیون فوتبال ایران است. امیدهای ایران یک بار چهار سال قبل با همین فرمول امروز در رسیدن به المپیک ناکام ماندند اما فدراسیون فوتبال بار دیگر همان راه رفته و به مقصد نرسیده را برای یکی از نشدنیترین ماموریتهای فوتبال ایران برگزید. چهار سال قبل مدیریت سنتی حبیب کاشانی و محمد مایلیکهن موجب تباه شدن یکی از باشخصیتترین چهرههای فوتبالی ایران یعنی محمد خاکپور شد و امسال نیز فدراسیون فوتبال دوباره با انتخاب یکی از چهرههای جامانده در فوتبال سنتی را سردمدار و همه کاره تیم امید کرد. حمید استیلی با آن کارنامه ضعیفش در مربیگری از همان ابتدا گزینه مناسبی برای مدیریت فنی تیم امید نبود اما وقتی همه چیز به شانس و اقبال سپرده میشود امروز به نقطهای می رسیم که پس از دو بار تغییر مربی، خود استیلی هدایت تیم امید ایران را در یک گروه سخت و دشوار بر عهده بگیرد.
احتمالا حمید استیلی که روزگاری زحمتکش ترین بازیکن تیم ملی بود، این روزها در تنهایی خود به صعود معجزه وار با تیم امید به المپیک فکر میکند و با تصویرسازی موفقیت در المپیک، خود را در فرداهای فوتبال ایران در قامت یک مربی موفق میبیند. اما در فوتبال امروز چند درصد میتوان برای شانس جا باز کرد؟ چقدر احتمال دارد تیمی که خوب آماده نشده، حریفانش را خوب آنالیز نکرده و خوب استعدادیابی نشده بتواند در مقابل غولهای آسیایی شانسی برای صعود داشته باشد. حمید استیلی فداکار که روزی مزد بازیهای بیمنت خود را با گلزنی در جامجهانی گرفت در قامت مربی چقدر خودخواه شده که پس از آزمونها و خطاهای بسیاری که بر سر تیم آورد حالا خود بر مسند سرمربیگری تیم امید نشسته؟ آن همه تیمهای امیدی که قبل از مسابقات انتخابی المپیک، امید زیادی برای صعود برانگیخته بودند در نهایت به کجا رسیدند که این تیم امید پرحاشیه بخواهد برسد؟ واضح است که با اتفاقات رخ داده و در نهایت انتخاب استیلی به سرمربیگری تیم امید، زیاد امیدی به المپیکی شدن فوتبال ایران نمیرود اما با این حال میتوان آرزو کرد که بخت و اقبال بر شانههای استیلی و شاگردانش بنشیند و بلاخره از دل مدیریت سنتی و مربیگری سنتی یک صعود به المپیک هم برای فوتبال ایران بیرون آید.
یادداشت از حجت شفیعی
1984