پایگاه خبری فوتبالی - ماجرای مذاکره باشگاه استقلال در ترکیه با فردی که ریشههای صهیونیست و اسرائیلی دارد (خبر یک خبرگزاری فارس) میتوانست هرگز رخ ندهد و هیچگاه این حجم از انتقادها باشگاه استقلال و نحوه مدیریتش را فرا نگیرد و بهانه برای موعظه تازه ایجاد نشود اما تمایل بیش از حد مدیرعامل باشگاه استقلال برای مذاکره با بازیکنان خارجی، خارج از مرزهای ایران باعث شد تا ماجرای اخیر رخ دهد و خبری با این مضمون که مدیران و نمایندههای باشگاه استقلال رخ در رخ فردی نشسته و مذاکره کردهاند که ریشه اسرائیلی دارد و در باشگاه مکابی فعال بوده، در رسانهها دست به دست شود.
به گزارش فوتبالی و به نقل از ایرانورزشی، تردیدی نیست که امیرحسین فتحی نیز همواره خود را ملزم به اجرای قوانین داخلی میداند و ماجرای اخیر هرگز ارتباطی با نیات حقیقی او ندارد و یک اشتباه استراتژیک و نشأت گرفته از بیاطلاعی و سهلانگاری است اما مدیرعامل باشگاه استقلال اگر آن زمان که رسانهها دائم درباره سفرهای خارجیاش مینوشتند و از او میخواستند شأن و منزلت باشگاه استقلال را حفظ کند و برای انجام مذاکرات اینچنینی در دفتر خودش بنشیند تا گزینهها به ایران بیایند، این توصیهها را جدی میگرفت هرگز گافی به این عظمت در سوابق کاریاش به ثبت نمیرسید.
فن مذاکره در باشگاه استقلال سالها است زیر سؤال رفته و در زمان مدیریت سیدرضا افتخاری و پندار توفیقی بر امور باشگاه استقلال هم بارها شاهد سفرهای آنها برای انجام مذاکراتی اینچنینی بودیم در شرایطی که در همین باشگاه استقلال سابقه داشته که بازیکنی با نزدیک به 300 بازی در لیگ برتر انگلیس (جی لوید ساموئل) به ایران آمده و مذاکراتش را همین جا انجام داده و مدیران وقت هرگز برای مذاکرات راهی کشورهای دور و بر نشدند.
اصولاً این رفتار هم جایگاه مدیر را زیر سؤال میبرد و هم شأن باشگاهی که سالها قدمت دارد و هم دست گزینهها را باز میگذارد تا پیشنهادهای مالی بالاتری را ارائه کنند و وقتی مدیران باشگاه خواهان خود را تا این حد مشتاق میبینند که برای جذب آنها به خارج از مرزهای کشورش سفر میکنند طبیعی است که رقمهای بالاتری را هم طلب کنند، کما اینکه در سالهای اخیر اینگونه بوده و بارها دیدهایم بازیکنی با ارزش 50 هزار دلار در استقلال 250 هزار دلار دستمزد گرفته است! مثل نویمایر و گرو.
در اتفاقاتی که در سالهای اخیر رخ داده البته نقش دلالها و واسطهها بسیار پررنگ است و آنها هستند که از نرمش یا بیاطلاعی و سهلانگاری مدیران باشگاهها نهایت استفاده را میبرند و آنها را به مذاکرات و سفرهایی از این دست ترغیب میکنند. دلالها یا به اصطلاح مؤدبانهترش مدیران برنامهای (خارجیها میگویند ایجنت) که حضورشان در باشگاههای بزرگ بیش از هر زمان دیگری پررنگ شده و در همین باشگاه استقلال میبینیم که فردی به اندازه تعداد انگشتان دو دست بازیکن در ترکیب تیم دارد و به قول علی خطیر عنان کار را هم از دست مدیران ربودهاند و با این نفوذ چشمگیر گاهی تا حد مدیرعامل و حتی بالاتر نقش ایفا میکنند، اکنون به بازیگران اصلی باشگاهها بدل شدهاند و برخی جریانهای رسانهای نیز به آنها یاری میرسانند و برایشان تبلیغ میکنند تا آنها را به نیات خود برسانند.
چنبره دلالها در باشگاه استقلال باعث شده تا میل به جذب بازیکنان بیکیفیت خارجی هر روز فزونی بگیرد و مدیران باشگاه هم بیآنکه توجهی به مرتبه باشگاه خود داشته باشند برای جلب رضایت این بازیکنان بارها به سفرهای برون مرزی بروند که بار مالی چشمگیری هم به دوش باشگاه داشته است.
بدون شک اگر امیرحسین فتحی در همین دفتر کارش مینشست و از گری هوپر یا نمایندهاش میخواست برای مذاکره به ایران بیاید هرگز چنین خطایی شکل نمیگرفت به این دلیل روشن و واضح که طبق قوانین داخلی، اساساً افرادی که تابعیت اسرائیلی دارند نمیتوانند به ایران سفر کنند و شاید همان جا ماجرا مسکوت باقی میماند و هوپر نیز وقتی وضعیت را مشاهده میکرد یا قید حضور در ایران را میزد یا اینکه با یک مدیربرنامه دیگر اقدام به مذاکره میکرد اما ولع مدیران باشگاه استقلال برای سفرهای خارجی باعث شد تا چنین خطایی شکل بگیرد و بعد از شکست استقلال در پرونده سوپر جام که هزینههای مالی سنگینی روی دوش باشگاه استقلال نهاده، باخت دیگری این بار در عرصه مذاکره با بازیکنان در کارنامه مدیران ثبت شود.
اینکه چرا و به چه دلیل باشگاه استقلال در سالهای اخیر این حجم از تغییرات را رقم زده و فوج فوج بازیکنانش را از لیست کنار گذاشته و به جایشان بازیکنان جدیدی به خدمت گرفته هرگز نمیتواند با ماجرای اخیر و نقش انکار ناپذیر دلالها در تصمیمگیریها و خرید و فروشها و سفرهای سریالی بیارتباط باشد.
درباره یک ایجنت خاص که نامش بارها در رسانهها برده شده فردی با نام اختصاری (الف. ه. س) صفحات بسیاری سیاه شده است. این فرد را باید نقشآفرین بسیاری از ورودیها و خروجیهای سالهای اخیر در باشگاه استقلال دانست که سودهای کلانی از این راه به دست آورده است. درباره جذب هوپر نیز ردپای این فرد در مذاکرات دیده میشود و ظاهراً ترغیبکننده برای سفر فتحی و شخصی به نام سلطانی که چند ماهی است در باشگاه استقلال آفتابی شده، به کشور ترکیه همین شخص بوده است.
اینکه چرا چنین شخصی تا این حد در باشگاه استقلال صاحب نفوذ و نظر شده نیز خود از معماهای سالهای اخیر باشگاه استقلال است و روشن نیست چرا به این واسطه حدود اختیارات عظیم داده شده تا بخش اعظمی از خریدهای استقلال را سازماندهی کند. خریدهایی که اگر نتیجه میداد توجیه پذیر بود اما نتایج سالهای اخیر استقلال گواهی صادق بر عملکرد واقعی این فرد است.
باشگاه استقلال اکنون در موقعیتی است که باید درباره تاثیرگذاری این جریانها تصمیمی قاطعانه بگیرد و متولیان این باشگاه باید این موضوع را جدیتر از هر زمان دیگری دنبال کنند تا باشگاهی با این قدمت و سابقه بیش از این لطمه نبیند. بدون احتساب ورودیها و خروجیهای فصل نوزدهم، باشگاه استقلال در فصول شانزدهم، هفدهم و هجدهم لیگ برتر 32 خروجی داشته که رقم بسیار چشمگیری است. در این فصل هم که لااقل 15 بازیکن جدا شدند و مشخص نیست این همه رفت و آمد که استقلال را به محله برو بیا بدل ساخته چه توجیه فنی دارد؟!
شاید واسطهها بدانند... آنها که حتی از مدیران برنامه بازیکنان خارجی اطلاعات درستی به مدیران نمیدهند.
1984