پایگاه خبری فوتبالی- مربی تیم فوتبال امید گفت: هیچکس حاضر به قبول مسئولیت تیم امید نبود و از آنجا که استیلی چند ماه کنار تیم بود سرمربیگری را پذیرفت.
به گزارش فوتبالی، تیم فوتبال امید ایران در مرحله گروهی مسابقات انتخابی المپیک 2020 توکیو، با تساوی مقابل ازبکستان، شکست برابر کره جنوبی و پیروزی بر چین از صعود به مرحله بعد باز ماند تا حسرت المپیکی شدن فوتبال ایران 48 ساله شود. در همین زمینه گفتوگویی با علیرضا امامیفر، مربی تیم امید انجام دادیم که در زیر میخوانید:
کار در تیم امید چطور بود؟
از همان روزی که حمید استیلی از من دعوت کرد تا به کادر تیم امید اضافه شوم، متوجه این شدم که بعد از جدایی مجیدی و با وجود تلاشها و رایزنیهایی که کمیته فنی و فدراسیون داشته است هیچکس حاضر به قبول مسئولیت تیم نشده و از آنجا که استیلی چند ماه کنار تیم بود سرمربیگری را پذیرفت. ضمن اینکه به لحاظ مشکلات مالی که فدراسیون دارد، امکان جذب مربی خارجی وجود نداشت. من هم یک قرارداد چهار ماهه با فدراسیون امضا کردم.
چند اردو هم کنار تیم بودید و تقریباً برنامهریزی خوبی برای این تیم شد.
از روز اول با توجه به مسابقات لیگ، جام حذفی و تیم ملی برنامههایمان را ارائه و در نهایت اردوهایی را در اندونزی و قطر برگزار کردیم. ما دو بار به قطر رفتیم، چون امکاناتی که برای ما در نظر گرفته بودند و همینطور سبک بازی و تفکر مربی آنها به حریفان ما بسیار نزدیک بود. در ادامه هم استیلی و کادر فنی نفرات را انتخاب کردند. بعد از اردوی اندونزی با توجه به آنالیزهایی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که به دلیل اشتباهات متعدد فردی باید تیم قویتر شود. در این راستا از تجربه امیرحسین پیروانی به واسطه حضورش در تیم جوانان و امید استفاده کردیم. در روزهایی هم که باید روی ارنج اصلیمان کار میکردیم دوباره به قطر رفتیم.
یعنی زمان کم داشتید؟
ما در این مدت کوتاه دو کار مهم انجام دادیم. برای ما شکل تیم در فاز حمله و دفاع بسیار اهمیت داشت. مسابقاتی مثل انتخابی المپیک مانند لیگ نیست که شما زمان کافی در اختیار داشته باشید. پس میدانستیم که در جریان مسابقات نمیتوان خیلی کار فنی انجام داد و باید یک باکس تعریف میکردیم. یک مربع 40 در 40 را در نظر بگیرید که فاصله آخرین مدافع با اولین مهاجمش باید 40 متر باشد. در تیمهای لیگی ما این اتفاق کمتر میافتد، چون مدیران ما نتیجهگرا هستند و به ندرت تیمهایی هستند که از انتهای زمین فوتبال بازی کنند. از طرفی بعضی از بازیکنان ما در تیمهای خود خیلی بازی نمیکردند، چون به امر آموزش توجهی نمیشود.
آیا در فاز حمله نیز مشکل کمبود زمان و تمرین داشتیم؟
در مبحث بعدی باید موضوع «شیفت» در فوتبال را هم برای بازیکنان تعریف میکردیم، اینکه در چه لحظاتی شکل قرار گرفتن بازیکنان در زمین با توجه به موقعیت توپ چطور باید باشد. البته بچهها به خوبی مباحث آموزشی را متوجه میشدند و در زمین پیاده میکردند. موضوع بعدی مهاجمان بودند که باید در کار دفاع تیمی هم شرکت میکردند، چون برای ما قبل از هر چیز گل نخوردن اهمیت داشت.کاری که کی روش هم در ابتدای ورودش انجام داد.
ما در فاز حمله روی سرعت، خلاقیت، سبک بازی و توانایی بازیکنان و استراتژی خودمان در آن مسابقه خاص حساب باز کرده بودیم. در بازیهای تدارکاتی متوجه اشتباهات فردی زیادی شدیم که جذب یک روانشناس زبده (دکتر حمزه) خیلی به تیم کمک کرد. به این نتیجه رسیدیم که باید زمان انتقال توپ خیلی سریعتر شود. حالا یا از طریق بازی مستقیم، ضدحمله یا بازی سریع.
انتقادهای زیادی از تغییر پست بازیکنان شد. مثلاً نورافکن در دو بازی اول در پست اصلی خود بازی نکرد.
مشکلاتی برای ما به وجود آمد. مثل مصدومیت آقاجانپور که ما خط دفاعیمان را تغییر دادیم. امید نورافکن هم از زمان کرانچار و با قبول خودش در دفاع میانی بازی میکرد که به جز او تغییر دیگری به وجود نیاوردیم، اما در بازی سوم چون نیاز به گلهای زیادی داشتیم این ریسک را کردیم. محمد محبی هم با مصدومیت به تیم اضافه شد و صیادمنش هم که طبق قانون نمیتوانست در تمام اردوهای ما شرکت داشته باشد. در خط میانی نیاز به بازیکنان دونده و جنگنده داشتیم که مهدیخانی و دهقانی همه تلاششان را کردند و بسیار مؤثر بودند. البته ما دهقانی را در حمله یک مقدار آزادتر گذاشته بودیم. رضا شکاری هم پشت مهاجم بازی میکرد و با توجه به قدرت مالکیت و بازیسازیاش به تیم کمک میکرد. شجاعی و محبی هم در کنارهها از قدرت بدنی خوب و قدرت شوت زنی برخوردار بودند. قائدی و حسینزاده هم هر وقت که به بازی آمدند تاثیرگذار بودند.
پس چرا تیم امید نتیجه نگرفت؟
سؤال بسیار خوبی است. طبق آمار و آنالیز AFC تیم امید ایران در بسیاری از فاکتورها مثل شوتزنی و ... از حریفانش بهتر بود. تمام آمار موجود است. من سه دلیل را برای پاسخ سؤال شما مطرح میکنم. اول اینکه نداشتن برنامهریزی کوتاه و بلند مدت، تعیین اهداف و عدم ثبات در تفکرات گذشته و اینکه چطور به تیم امید نگاه میشود. دوم عدم آموزشهای تکنیکی و تاکتیکی در سنین پایینتر، همین دلیلی است که باعث میشود باشگاهها سراغ بازیکن خارجی بروند. بهعنوان مثال ضربه به توپ زدن ازبکها خیلی به استانداردها نزدیک بود. مورد سوم فیزیک بازیکنان است که در این رابطه سه حریف ما به شرایط استاندارد نزدیکتر بودند.
انتظارم این است که نگاه منطقی داشته باشیم. اینکه چه داشتیم و چه چیزی برداشت کردیم. باید برنامهریزی مدونی توسط مسئولان فوتبال انجام شود. ما نباید مسیری را که 50 سال رفتیم، دوباره برویم. کادر فنی ما پرسپولیسی بودند، اما شما از بازیکنان استقلال بپرسید که برخورد ما با آنها چطور بود. من کمتر مربی مثل استیلی دیدهام که وقتی نام ایران میآید رگ گردنش متورم شود و تعصب داشته نشان دهد. این را هم باید بگویم که بازیکنان تمام تلاششان را کردند. آنهایی که به علم فوتبال اعتقاد دارند به آمارهای AFC توجه کنند. البته برخی از منتقدان وقتی با سؤالی مواجه میشوند باید پاسخ بدهند، اما وقتی اطلاعی از درون تیم ندارند باید سؤال کنند، اما چرا تماس نمیگرفتند. این انصاف نیست که فقط در جهت تخریب یک نفر حرف بزنیم. این مدل حرف زدن کارشناسی نیست. باز هم میگویم عدهای که ندانسته کارشناسی میکردند کارشناس نیستند.
* به نظرت بازی تدارکاتی تیم امید کم بود؟
دقیقاً ما بیشتر کارمان را روی کارهای دفاعی گذاشتیم و شاید اگر بازیهای تدارکاتی بیشتری داشتیم شناختمان بیشتر میشد. مثلاً از طاهرخانی در پست دفاع آخر استفاده میکردیم و نورافکن هم اضافه میشد. در کنار تمام این مسائل کادر فنی هم قرار دارد و ما باید عملکرد خودمان را هم تجزیه و تحلیل کنیم، چون ما هم در این نتایجی که به دست آمده مثل فدراسیون و بازیکنان سهیم هستیم.
* و صحبت پایانی...
به جرات می گویم از بودن در کنار کادر فنی نکات فنی و اخلاقی بسیاری آموختم و امیدوارم با انتخاب هر چه سریعتر رئیس فدراسیون این بازیکنان و آینده سازان فوتبال هم رها نشوند.
9697