پایگاه خبری فوتبالی-پیشکسوت فوتبال گفت: نیما نکیسا نه با پول در دروازه ایستاد نه پارتی داشت و نه اینکه کسی سفارش کرده بود.
به گزارش فوتبالی به نقل از برنا، نیما نکیسا، دروازه پیشین تیم ملی فوتبال در جام جهانی 98 فرانسه و پیشکسوت فوتبال، گفتگویی را با خبرنگار ما انجام داده که آن را در ادامه می خوانید.
نکیسا درخصوص دوران فوتبالی خود گفت: چند نکته را باید مردم خوبمان در نظر داشته باشند. نیما نکیسا نه با پول در دروازه ایستاد نه پارتی داشت و نه اینکه کسی سفارش کرده بود و نه اینکه دنبال زدن افراد دیگر بودم که به من میدان دادند. همان طور که شما میدانید دروازه تیم ملی را دست هر کسی نمیدهند و جای هیچ پارتی بازی و رانت در آن وجود ندارد و خیلی کار سختی است. ما آدمهای منفینگری شدیم یعنی دنبال این هستیم که ببینیم اگر یک نفر قابلیتهای فراوانی دارد دنبال آن یک شاخص منفی برویم که در او هست. پست دروازهبانی یک پست کاملا تخصصی است مثلا بارها از من درباره رحمتی، حسینی، بیرانوند و رشید مظاهری سوال میکنند که گلی که بیرانوند که در جام باشگاهها خورد و ... دروازه یک تیم در جامهای بینالمللی خیلی تفاوت دارد نوع نگرش به آن پست و نقد کردنش با یک بازی داخلی.
وی ادامه داد: در کشوری مثل فرانسه با بیش از 45 هزار نفر تماشاچی یک جوان 21 ساله تا چند ساعت قبل از اینکه وارد زمین شوی فکر میکردی که دروازهبان ذخیره هستی و به یک باره میگویند تو دروازهبانی و بعد از آن دروازهبان اصلی تیم ناراحت میشود و واکنش نشان میدهد و تو میترسی که چه وظیفه سنگینی روی دوشت است و واکنشهایی را در جلسه میبینی که مردم طور دیگری آنها را مطرح میکنند. من به عنوان کسی که همیشه کوچکتر بودم هیچوقت دنبال برملا کردن یک سری رازها نبودم و همیشه سعی کردم خودم را ارتقا دهم و بضاعتم را بالاتر ببرم و از موضع شاگرد حافظ منافع استادم باشم. اگر من الان حرفی میزنم دال بر این نیست که بگویم خوب بودم جاهایی هم بد بودم اما بضاعتم این بود و هر کجا توان داشتم همین بود. اما جاهایی حس میکنم در حقم اجحاف میشود. نیما نکیسا با یک بازی که از نظر کارشناسان جام جهانی میشود سیزدهمین دروازهبان جهان و دعوت میشود به تیم منتخب آسیا برای مسابقه مقابل تیم منتخب دنیا در هنگ کنگ دعوت نامه میآید و فدراسیون وقت نمیدانم چه میشود که به دست من نمیرسد و چیز دیگری میشود و آدمهای دیگری میروند.
نکیسا تصریح کرد: اصولا تربیت کردن و ترمیم کردن را خوب بلد نیستیم و معمولا آدمهای زندگیمان را تعویض میکنیم. ببینید کدام یک از دروازهبانهای ما تاکنون توانستند دو جام جهانی بروند که امیدوارم آقای بیرانوند، آقای حسینی و... بتوانند این کار را کنند اما تا به حال نداشتیم. آقای حجازی، آقای رشیدی، آقای عابدزاده، برومند، طالب لو و... همه یک جام جهانی را شرکت کردیم در صورتیکه که در کشورهای دیگر میبینید هر کسی دو سه جام جهانی یکی مثل کاسیاس یا دروازهبان مصر که با 44 سال سن برای سومین بار در دروازه تیمش قرار گرفت یا بوفون یا نویر و... اما ما اصولا دنبال این هستیم یک سری کم و کاستیهای برنامهریزی فدراسیونها را گردن یک نفر بیاندازیم یعنی بگوییم اگر نتوانستیم بازی تدارکاتی درستی برگزار کنیم و اردوی درستی برگزار کنیم و مربیمان را نزدیک جام جهانی عوض کردیم و یا یک سری مشکلات دیگری که به وجود آمد، فوروارد و هافبک که پشتشان خطی هست، دروازهبانی که هیچ ساپورتی غیر از تور دروازه ندارد و توپ به تور میخورد به تور دروازه میگویند چه کسی مقصر بود؟ نیما نکیسا.
وی افزود: 8 بار دیوار دفاعی بستم جلوی ضربه میهایلوویچ که خیلی خوب از فرصتها استفاده می کرد. در دوران مربیگری هم ضربات آزادی میزد به دروازهبانهایش که با چهل و چند سال سن که دروازهبانهای جوان هم نمیتوانستند بگیرند. زمانی که به من در بازی با یوگسلاوی ضربه میزد انگار یک آر پی جی 7 به سمت من شلیک میشد و طوری تاب برمی داشت که در لیگ داخلی این توپها را تجربه نکرده بودم و نمیدانستم چطور باید این توپ ها را گرفت. ما به جای اینکه ارتقا ببخشیم استعداد را مچالهاش می کنیم و دور میاندازیم و به سراغ کسی دیگر میرویم و میگوییم این میتواند ناجی ما باشد در صورتیکه ما فرایند فرهنگیمان در آن فضا ایراد دارد و ما دنبال مچاله کردن آدمها و در سطل آشغال انداختنشان هستیم و اینکه برویم کسی دیگر را پیدا کنیم که بتواند یک شرایط بسیار خوبی برای خودش به وجود بیاورد. زمان ما آخرین امکانات یک زمینی بود که جلوی دروازهاش کچلی زده بود و از بین رفته بود و به خاک رسیده بود و خاک هم انقدر آب داده بودند خیس شده بود و بغل لگن ما بی حس شده بود. انقدر زخم شده بود و خوب شده بود تا جایی که پودر پنی سیلین روی آن میریختیم تا زخمش بسته شود اما الان شرایط زمینها خیلی بهتر است و ما تمرین میکردیم در مجموعه انقلاب آن زمان که زمین گلف بود.
نکیسا تصریح کرد: خیلی چیزها فرق کرده است. امروز میخواهم از تریبون شما استفاده کنم و خودم را بعد از 21 سال تبرئه کنم. من و امثال من وقتی درون یک دروازه قرار میگیریم مطمئن باشید از تمام 80 میلیون ایرانی و شاید نزدیک به 110 میلیون ایرانی کل دنیا حواسمان جمع تر است که توپ وارد دروازه نشود. زمانی هست که توپ وارد دروازه میشود و سرنوشت یک نفر عوض میشود و زمانی این توپ مهار میشود و باز سرنوشت یک نفر عوض میشود. در فوتبال روز دنیا زمانی که دروازهبان لیورپول دو گل بد میخورد و زمانی که پیراهنش را روی صورتش میکشد و گریه کنان از زمین بیرون میرود تماشاچیان تشویقش میکنند و برایش شعار میسازند که برگرد و به تو اعتقاد داریم. چون آنها ترمیم کردن یک زندگی و جامعه را یاد گرفتند ما تعویض کردن آدمها را یاد گرفتیم.
او درباره لژیونر شدن بیرانوند نیز گفت: علیرضا طی سالهای اخیر عملکرد خوبی داشته و برای او آرزوی موفقیت دارم. در اروپا قبل از او هم علیرضا حقیقی هم بازی کرد و سوشا مکانی و امیر عابدزاده و... هم حاضر بودند. اولین دروازهبان لژیونر رسمی تاریخ فوتبال آسیا بنده بودم که رفتم لیگ یونان. ما کشوری هستیم که تحریمهای زیادی از سالهای قبل داشتیم و وقتی یک نفر مثل ایکس را میبرند در آن زمان، روی حساب زد و بندهای شرکتی و کمپانینیست ولی مثلا جاهایی مثل عمان و کویت و کره و... یک سری زد و بندهای کمپانیها هم هست که دارند با هم میکنند.
وی درباره اینکه در خانواده استقلالی بزرگ شدید و آیا از بچگی هوادار استقلال بودید درست است؟ گفت: پدرم قهرمان بوکس بوده و فوتبال را دوست ندارد. پسرخالههایم و شوهرخالههایم استقلالی دو آتیشه بودند. بعد که رفتم تیم ملی امید زمان آقای جباری تیم استقلال آمد دنبال من. آن زمان پاس بودم و هیچ سمپاتی نه به استقلال داشتم و نه به پرسپولیس. من نه تا آن زمان استقلالی بودم و نه پرسپولیسی و در پاس بازی میکردم و به تیم ملی امید دعوت شدم. از تیم ملی امید به استقلال رفتم که آقای جباری گفتند سر تمرین ما در شماره 2 آزادی بیا و آن زمان آقای بابازاده، غلامپور و پیروز جغتاپور دروازهبانهای استقلال بودند. یکی از دروازهبانها قرار بود از آن تیم جدا شود و من جوان را بگیرند و کم کم تعلیم دهند و بتوانند مرا با سلسله مراتب بالا بیاورند.
نکیسا گفت: همان موقع آقای عابدینی مرا دعوت کردند به باشگاه پرسپولیس و من رفتم به باشگاه پرسپولیس با عزت و احترام و قرارداد بستم و رفتم پرسپولیس. دوست ندارم این کلام را درباره ایشان بیان کنم مرحوم نادر باقری که همچین کلامی راجع به ایشان قابل باور نیست آقای محمود خوراکچی بودند و آقای احمدرضا عابدزاده و من تمام تلاشم را کردم برای اینکه بتوانم به موفقیت برسم و از روزی که آمدم پرسپولیس وفادار ماندم به پرسپولیس تا روزی که فوتبالم تمام شد. خیلی از هواداران استقلال، آقای قلعه نویی، خانواده آقای حجازی و آقای قریب و آقای فتحاللهزاده اینها کسانی هستند که در جریان هستند چقدر مربیانشان من را در مقاطع مختلف خواستند و با من جلسه گذاشتند و من حتی یک جلسه با ناصرخان حجازی در منزل ایشان داشتیم که زمانی که ایشان گفتند من دوست دارم بیایی پیش من، گفتم من اول آمدم استقلال و دوستان شما کاری کردند که من رفتم پرسپولیس اما از آن زمان آن قدر به من احترام گذاشتند و رفتارشان مناسب بود که توانستم پیشرفت کنم من الان میتوانم با هواداران بازی کنم و به شعور و احساساتشان توهین کنم.
او درباره اینکه آیا اتفاقی افتاد در زمانی که پرسپولیس بودید که بگوئید کاش به استقلال رفته بودم؟ نیز گفت: خیلی چیزها را هرگز عنوان نمیکنم اما من خیلی سختی کشیدم و خیلی اذیت شدم چون رقبای من رقبای بزرگی بودند و حتی جام جهانی حضور داشتند. من را خیلی از افراد و بعضی از آدمها میگفتند چرا این چرا دیگران نه در صورتیکه من همیشه سعی میکنم افراد دیگری که موازی وار بضاعتهایشان را افزایش میدهند را هم تشویق کنیم چه بسا اگر روزی غلامپور و عزیزیان و برومند اگر دچار مصدومیت شد دروازهبان مطمئنی کنار آن داشته باشیم کما اینکه این اتفاق برای تیم ملی امید ما امسال افتاد که معراج اسماعیلی در تایلند مصدوم شد و آن اتفاقات افتاد به همین خاطر دروازه بان شماره 1 را رویش سرمایهگذاری میکنیم و بها میدهیم ولی در نهایت میخواهم بگویم عابدزاده، حجازی، رشیدی، نادر باقری، بهرام مودت، فرامرز ظلی، پرویز برومند، مهدی رحمتی و بیرانوند همه بزرگان پست من هستند همهشان به مراتب از من بالاتر و بهتر بودند و هستند من تا حد توانم سعی کردم انجام وظیفه کنم اگر خوب بودم خیلی ممنون اگر بد بودم به بزرگی خودتان ببخشید.
نکیسا درباره اینکه ورودتان به دنیای بازیگری، آیا صحت دارد به وسیله یکی از بستگان آقای شریفی نیا وارد شدید؟ چون ایشان خیلی از بازیگران را معرفی کردند نه. یک کارگردانی به نام آقای عباس مرادیان که فکر کنم ایران نیستند و از ایشان بی خبرم فیلمی را در راستای بازیهای فوتبال کودکان برای جشنواره همدان خواستند درست کنند و بسازند و فکر کنم خواهرزاده آقای شریفینیا بودند که با من تماس گرفتند و به من گفتند آقای مرادیان با شما تماس گرفت. بچههایی که بازیگر و خواننده هستند و فوتبالی و ورزشی هستند به سبب اینکه انقدر مصاحبه در جاهای مختلف دارند میشناسیم. این ایراد نیست. امیر شجاعی پسر خواهر آقای شریفی نیا با من تماس گرفت چون امیر از دوستان هست و به من چنین چیزی را گفت که آقای مرادیان با تو تماس گرفت؟ گفتم بله. گفت از دوستان بسیار خوب من است و تو هم از دوستان خوب من هستید و امیدوارم همکاری خوبی داشته باشید که خدا را شکر همکاری بسیار خوبی هم داشت.
وی درباره اینکه آیا کلمه سلبریتی را قبول دارید و اینکه سلبریتیهای جامعه ما چقدر متمایز با سلبریتیهای خارجی هستند، نیز گفت: من نیم لبریتی هم نیستم چه برسد به سلبریتی. من مردم را خیلی دوست دارم و از اینکه مرا کنار خودشان میپذیرند و به من محبت میکنند خیلی خوشحالم. من قبل از اینکه بیمارستان مسیح بروم یک سری همکاری در دادسرای تهران ویژه قتل داشتم با بچههای دادسرای جنایی و به عنوان یکی از اعضا یا رئیس شورای حل اختلاف شورای تهران که خانم دکتری بودند و ما هم آنجا فعالیت جدی کردیم و در حوزه کودکان سرطانی با آقای دکتر نیما رضایی همکاریهای زیادی داشتیم با بیمارستان امام خمینی و مفید تهران یا محک همین طور. من خودم را سلبریتی نمیبینم یعنی به نظر من کسی میتواند من سلبریتی هستم که مقداری غرور داشته باشد یعنی نگاه از بالا داشته باشد. من از خود مردم بودم و الان در خود مردم هستم. هم میروم در صف نانوایی در صف پمپ بنزین و گوشت و مرغ و سبزی و میوه میخریم تا زمانی که خودم میروم در جامعه و عینک و کلاه نمیگذارم و ابایی ندارم کسی بگوید گل یوگسلاوی را بد خوردی یا کسی میگوید دستت درد نکند.
نکیسا خاطرنشان کرد: من موسیقی را خیلی دوست دارم و از بچگی دارم با آن بازی میکنم من موسیقیدان نیستم و این طور نیست که حرفهای یک سازی را بزنم در حد آماتور 38 سال است که پیانو میزنم و خیلی آماتور میخوانم. در زمانی که مچ پایم شکست در سال 86 روزهای بسیار بدی را گذارندم و فوتبال مرا فراموش کرد و هزینه بیمارستان را از جیب دادم و به جایی رسیدم که پولی نداشتم و بیمه نبودم و 62 میلیون در سال 86 هزینه دو عمل جراحی و بیمارستان و ویلچر و عصا و این داستانها شد که مرا از فوتبال دور کرد و در آن زمان به موسیقی به طور جدیتر پرداختم و اگر آن طور خودم را سرگرم نمیکردم و قلبم منفجر میشد یعنی افسرده کامل میشدم آدمی که همه دوستش داشتند و احترام میگذاشتند تبدیل میشد به کسی که شما چقدر قیافهتان آشناست اما روزی این را پذیرفتم و پیش خودم گفتم نیما نکیسا اگر بخواهی در گذشته زندگی کنی و روزی عکست را بیاوری و به دیگران نشان بدهی و بگویی من این بودم مردی از بین رفتی. الان برو کاری بکن که با الانت با مردم صحبت کنی. ادامه تحصیل دادم و رفتم سراغ موسیقی و چند کار بیرون دادم و همین مسئله باعث شد بتوانم به یک آرامش قلبی برسم و خودم را ریکاوری کنم که بتوانم بایستم چون روزهای سختی را گذراندم من مادرم 18 روز بالا سرم در بیمارستان نخوابید و وقتی در منزل خواست ویلچرم را جابجا کند سرپا افتاد و مجبور شدیم مادرم را به بیمارستان ببریم روزهای سختی را گذراندم اما خدا را شکر اگر امروز به عنوان مسئول در فدراسیون کار میکنم حافظ منافع مردم و کشورم هستم و نه اهل رانت هستم نه لابی و تنها دغدغه من مردم هستند.
7655