منتقد سنتی بوبان به سیم آخر زد:یکی باید به کواچ آب‌قند بدهد

منتقد سنتی بوبان به سیم آخر زد:یکی باید به کواچ آب‌قند بدهد

ورزش > والیبال - محمدعلی اینانلو می‌گوید یکی از بترین اتفاقات در تاریخ والیبال ایران این بوده که بعد از رفتن ولاسکو، کواچ به ایران آمد. او معتقد است در مدت زمان حضور او گوجه فرنگی‌هم نمی‌شد پرورش داد، چه برسد به والیبالیست!

علی کربلایی - خبرگزاری خبرآنلاین؛ بعد از رفت و آمد کواچ به ایران و مذاکره با مسئولان و مدیران والیبالی، در مورد عملکرد این مربی با یکی از جدی‌ترین منتقدانش مصاحبه‌ای انجام دادیم. محمدعلی اینانلو در مورد اسلوبودان کواچ نظرات جالبی دارد. معتقد است باید یک نفر به کادر فنی اضافه شود تا در ست چهارم به کواچ آب قند بدهد و مدت زمانی که او به موفقیت رسیده است، گوجه فرنگی هم نمی‌شد پرورش داد، چه برسد به والیبالبیست.

- نظرتان راجع به وضعیت فعلی والیبال ایران چیست؟ چطور به این‌جا رسیدیم؟

من بعد از 30 سال، در این دوره والیبال شروع کردم به نوشتن در مورد این ورزش . اولین یادداشتم دو سال پیش بود، بعد از بازی‌های جهانی. من سال‌ها از والیبال دور بودم. به دلیل کارهایی که در بیابان داشتم وقت نمی کردم. این نسل والیبال معلول زحمات مدیران قبلیا است. از زمان یزدانی خرم آمدند که استعدادیابی کردند، این همان چیزی بود که ما همیشه پش از انقلاب زمانی ک من در کار ورزش بودم تبلیغ می‌کردیم و تشویق می‌کردیم. در خارج وضعیت را می‌دیدیم و در ایران هم می‌دیدیم. من چون رشته‌م والیببال بود بیشتر زوم می‌کردم روی این رشته. به خصوص در سفرهای داخلی می‌دیدم چه استعدادهای نابی داریم. تشویق می‌کردیم که استعددیابی کنن. واقعیتش اینه که موفق نشدیم قبل از نقلاب مسئولان را به این امر وا داریم. زمانی که یزدانی خرم آمد کار اصولی کرد. اولین کارش کمک گرفتن از پیشکسوتان بود. آقای محمود عدل و آقای سیاوش فرخی. محمود عدل یکی از استثناها بود، هم عضو تیم ملی والیبال بود و هم بسکتبال و یک موجود فوق‌العاده‌ای بود. آقای فرخی هم والیاللیست بود و نقره آسیا رو گرفت، اولین کوتاه زن آسیا بود قبل از ژاپنی‌ها. ما در ایران سیاوش فرخی داشتیم که پاس‌های کوتاه می‌زد. در نتجیه وقتی از این افراد کمک گرفتند، این ها پیشنهاد دادند استعدادیابی شود و در ایران کار ریشه‌ای انجام شد. همین کار در بسکتبال هم انجام شد. آمدند پیدا جوان‌هایی که بالای 190 قد داشتند را پیدا کردند. موضوع بسیار ظریفی که هست، دقت کردید که ما ایرانی‌ها خیلی قدبلند نیستیم و بچه‌های قد بلندمان،  معمولاخیلی خجالتی می‌شوند. خیلی اجتماعی نیستن، خودشون را خیلی باور ندارن. به همین دلیل اولین کاری که کردند بهشان قبولاندند که غیرعادی نیستند و می‌توانند قهرمان باشند و ازشان تست آی کیو گرفتند. این تست بسیار مهم است. می‌بینید که فوتبایست‌هایی داریم که توپ را تا دروازه می‌برند و می‌زنند به اوت.

به عنوان مثال غفور، دانش‌اموزی بود در کاشان قائمی در ترکمن صحرا و موسوی هم در شهرستان و بقیه هم به همین‌صورت. برگزیدگان این‌ها شدند جوان های 16 ساله بالای یک و 95 که به خودباوری رسیده‌اند. اتفاق خیلی خوبی که افتاد، این ها نیاز به مدیریت داشتند. ولاسکو را آوردند که یک مدیر واقعی است. یک تئوریسین و یک شطرنج‌باز. در نتیجه این جا همه چیز با هم جمع شد. یک رییس مدیر، یک سری پیشکسوت درجه یک، یک سری استعدادیاب درجه یک و استعدادهای ناب. مربیان ایرانی مثل کارخانه و عطایی هم نقش بزرگی داشتند. بعد از این‌ها کار خوبی که کردند لیگ را قوی کردند. ما لیگ قوی داشته باشیم، تیم ملی قوی هم داریم. کاربه جایی رسید که  ما شگفتی ساز جهان شدیم. حتی ما والیبالی‌ها هم باور نمی‌کردیم. ما در فکر بردن ژاپن بودیم و دیدیم که آمریکا و روسیه را هم شکست می‌دهیم.  توجه‌ها به سمت والیبال جلب شد. به پارامترهایی که گفتم، نیروی مردمی هم اضافه شد. به این ترتیب تبدیل شدیم به یک تیمی که رویش حساب می‌شود.

و در ادامه چه اتفاقاتی افتاد؟

در بدترین موقع ما مدیرمان را عوض کردیم. ولاسکو رفت و ما به عنوان ایرانی دلخور شدیم که چرا تیم ملی را ول کرد. البته نمی‌شود ایرادی گرفت، کار وطن‌پرستانه‌ای کرد. اتفاق بدی که افتاد کواچ را آوردند.

چرا اتفاق بد؟

 کواچ را ما نمی‌شناخیتم. بازیکن خوبی بود. اما فقط مربی یک تیم باشگاهی بود. من هم به عنوان مفسر قدیمی، توجهم به والیبال جمع شد. تا این که در بازی برابر روسیه، زمانی که دو ست ما برده بودیم، دو ست آن‌ها، ست پنجم شد. شما می‌دانید زمانی که بازی 15 تایی بازی می‌کنی، و 6 - 1 جلو بودیم، بازی را برده داریم. اگر می‌بردیم، می‌رفتیم برای کسب مدال. یک مرتبه دیدیم شدیم 1 - 2 - 3 و ... 15. ما بازی را به همین مفتی ادست دادیم. 15 - 7 باختیم. در طول تمام مدت، که تیم حریف می‌آمد بالا، مربی ما نگاه می‌کرد. تایم اوت که برای ذخیره آخرت نیست. کواچ بهتش زده بود.

کواچ باید در چنین موقعی چه کاری انجام می‌داد؟

در گذشته، دو پارامتر داشتیم برای وقفه در بازی؛ تویض و تایم اوت. البته تعویض یک تیغ دو لبه است. همانطور که می‌تواند رقیب را خراب کند، خودمان را خراب می‌کند. الان  با ویدیو چک پارامترها شده 3 تا. یک مربی می‌تواند زمانی که حریف تند تند امتیاز می‌گیرد، یا دو تا تعویض انجام بدهد،  یا تایم اوت بگیرد یا نداشته باشه یک ویدیو چک بگیرد. حتی بیخودی هم شده.  سعید معروف یک بار این کار را کرد و با اعتراض بازی را نگه داشت. آقای کواچ همینطوری قفل کرده بود و نه تعویض، نه تایم اوت و نه ویدیو چک.

این یک بازی نشان می‌دهد مربی ضعیفی داریم؟

من آمدم بعد از 30 سال مطلب نوشتم با عنوان «کواچ مدال ما را گرفت.» من خودم یک بار در این دام گیر کردم. کسانی که بازینان خوبی بودند، اگر مربی بشند در جوانی،  محو بازی می‌شوند. خودم هم همین اتفاق برایم افتاد. من محو بازی می‌شدم و خودم تشخیص دادم که به درد مربی‌گری نمی‌خورم. کواچ هم محو بازی می‌شد. چرا کواچ قفل می‌کرد؟ من به نحوه ایستادن کواچ  ایراد می‌گرفتم. که داورزنی به شوخی گفت حتی به ایستادن مربی هم ایراد می‌گیرند.

این یعنی دلیلی است برای این که کواچ مربی بدی است؟ هر کس سبکی دارد...

شمازمانی که می‌ایستی مثل مربی آمریکا، کل زمین را می‌بینی. زمانی که مثل کواچ ژست توپ گیری می‌گیری یک نقطه را می‌بینی. البته یک نکته ظریف پزشکی هم هست. هورمونی ترشح می‌شود در بدن به نام آدرنالین. هورمون جنگ و دفاع، شما زمانی که به یک حرکت ناگهانی احتیاج داری، این هورمون ترشح می‌شود، یک مرتبه قند بدن رو می‌سوزاند که یا حمله کنی یا دفاع. شما در فیلم‌هایی خبری می‌بییند که یک مادر 45 کیلویی یک مرتبه می‌زند در آتش و بچه هم وزن خودش رو میاورد بیرون از آتش.  حالا آدرنالین که ترشح می‌شود خرج هم دارد. قند بدن شما رامی‌سوزاند. زمانی که قند بدن می‌سوزد، تفکر شما می‌آید پایین. یک مربی می‌باسست مثل یک دونده استقامت، نیروی خودش را برای 5 ست تقسیم کند. حالا اگر مثل بازیکن باشد، آن قند سوخته می‌شود و در ست چهارم و پنجم قفل می‌کند. کواچ مانند بازیکن بود و دائم آدرنالین داشت و این قندش را می‌سوزاند. به همین دلیل تمام بازی‌ها کواچ قفل می‌کرد.

اما نظر مردم در مورد کواچ این نیست...

کواچ یک قهرمان ملی شده بود. مردم فکر می‌کردن کواچ قهرمان ملی شده است. من از همان موقع پیشبینی می‌کردم که آینده خوبی نداریم. آخرین جلسه مطبوعاتی که داشت، در همین خبرآنلاین خواندم که به اشتباهات خودش اعتراف کرد وقول داد که اشتباه نکند. کواچ اشتباه نکرد، تمام توانش همین بود. هیچ قولی نمی‌تواند تیم ما را ببرد بالا. در بازی‌های رقابتی‌، یک تیمی می‌شود که تیم طلایی، مثل تیم حشمت مهاجرانی. این تیم هم تیم طلایی والیبال بود. شما دیگر چنین بازیکن هایی پیدا نمی‌کند. شمادیگر بازیکن هایی مثل این ها پیدا نمی‌کنید.  بنابراین اگر کواچ هزاری هم قول بدهد، بیش از این نمی‌تواند. تمام فهم و توانایی‌هایش این بود. کواچ بر بال بچه های ایران شد بهترین های جهان آیا کواچ ایران را آورد بالا؟ ‌یا  ایران کواچ را؟ شما همین الان باشگاه های جهان را ببینید. غفور و قائمی چه کار می‌کردند؟ این آقا آمده بود غفور و قائمی را نیمکت نشین کرده بود.

غفور در زمان مصدومتیش نیمکت نشین و عملکرد شهرام آن‌قدر خوب بود که نمی‌شد دوباره نمیکت نشینش کرد، مجتبی میرزاجانپور هم جوان با انگیزه‌ای است...

یک چپ دست می تواند  تیم رقیب را گیچ کند. فرق غفور و محمودی، غفور نمایشی بازی می‌کند و  شهرام تنوع ضربه‌هایش زیاد است. ولی نوع کار غفور می‌تواند به تیم انرژی بدهد. 

بالاخره الان هم شانس زیادی برای صعود در بازی‌های جهانی اردیبهشت ماه داریم...

به عنوان ایرانی دلم می‌گوید می‌رویم. سخت است. ما با ژاپن، کره و چین مشکل داریم. دلم می‌گوید می‌رویم.

الان باید چه کاری انجام بدهیم؟ آیا رد کردن کواچ در این برهه زمانی کار درستی است؟

الان وقت رد کردن کواچ نیست. می‌بایست بدون تنش، کادر فنی را قوی کرد. دو نفر را اضافه کنیم. سیچلا قبول کند بیاید خیلی خوب است. یا یک مربی داخلی خودمان. ما البته به کسی نیاز داریم که باشد و یک لیوان آب قند به کواچ بدهد.

آقای کواچ گفتند دستیارانش خاری در چشمان منتقدان بودند. از حسین معدنی تا رحمان محمدی راد...

معدنی را باید جدا کنیم. معدنی خودش یک تئوریسین بود. اگر معدنی نمی‌رفت با کواچ نتایج بهتری می‌گرفتیم. بچه ها کواچ را قبول ندارند. او دو مشخصه مهم داشت. 1- بچه ها قبولش داشتند. 2- کواچ هم حرف شنوی داشت از ایشان.

مربیان فعلی مگر چه مشکلی دارند؟

هر موقع که دوربین نیمکت ما را نشان داد، من ندیدم کمک هایش نظری بدهند. من خودم در سالن نبودم، اما ندیدم کمک های کواچ نظری بدهند.

نظر شما برای تقویت این است که چه کسانی اضافه شوند؟

اگر  ایرانی قرار است باشد، عطایی و کارخانه ولی اگر سیچلو باشد خیلی بهتر است. کواچ نیاز به دو کمک باهوش و با تجربه دارد که در ست چهارم به بعد بهش کمک کنند. و البته آب قند به او بدهند تا بخورد. شما دقت کنید، زمانی که شاراپوا می‌رود نصفه موز می‌خورد یعنی چی؟  قند می رساند و پتاسیم.این مساله خیلی مهم است. این نصفه موز علیه اسید لاکتیک مبارزه می‌کند.

خیلی‌ها معتقدند شما در زمان مناسبی انتقاد نمی کردید، در بهبهه رقابت‌های لیگ جهانی...

من هیچ گاه از بچه‌های خودمان انتقاد نکردم.  تصور نمی‌کنم نوشته‌های ما تاثیری داشته باشد.

این نوشته‌ها شاید باعث این شود تا مربی در نظر بازیکنان بیاید پایین...

بچه ها اگر این کار را می‌کنند غیرحرفه‌ای است. الان مردم هم جوری نیست که حرف منتقدان را قبول کنند. هر چند  کواچ هر چه دارد از والیبالیسست‌های ما دارد. 

چرا در زمان ولاسکو ما نمی‌دیدیم بازیکنان خودمختاری داشته باشند؟

ولاسکو سیطره‌ای دداشت که بچه‌های ما جرات نداشتند حرف بزنند. ولاسکو اگر می‌مانند دوم سوم جهان می‌شدیم.

بالاخره ولاسکو هم مدت کمی در ایران نبود و موفق نشد تا به دستاوردهای فعلی کواچ برسد...

 ما آن نتایج را نباید باعث عدم تواناوایی ولاسکو بدانیم. الان لهستان روی ما حساب نمی کند، آمریکا حساب نمی کند. ایتالیا با وجود این که بردیمش، حساب نمی‌کند. شما نگاه کن در زمان ولاسکو چه هماهنگی‌ای بود بین سعید معروف و اسپک زن‌ها. کواچ در دعوت از بازیکن‌ها هم اشتباهاتی دارد. مثلا کنار گذاشتن ظریف کار اشتباهی بود.

بالاخره هر مربی‌ بازیکن‌هایی را برای کار خودش می‌خواهد و اتفاقاتی باعث می‌شود بعضی‌ها دعوت نشوند...

  بهره هوشی‌ای که ظریف داشت، کسی نداشت. رد کردن ظریف اشتباه بزرگی بود. حضور ظریف خودش 5-6 امتیاز بود. شما ببینید سعید معروف کمترین اشتباه را دارد.میرزاچانور و عبادی پور کسانی‌ هستند که می تونه ضریب اشتباهاتش برود بالا.

خب این دو بازیکن خیلی‌جاها به درد ما خوردند و باید این نسل جوان به تیم اضافه شود...

بخواهیم از خوبی‌های کواچ بگوییم، اضافه کردن نیروی جوان به تیم بود. این 2 و چند نفر دیگر خیلی خوب بودند.

کواچ هم بالاخره به موفقیت‌هایی رسید، نرسید؟ قهرمانی آسیا و چهارمی لیگ جهانی و در مسیر صعود به المپیک بودن...

شما روزهایی که آقای کواچ آمد  و والیبال ما را به دست گرفت، تا زمانی که تیم ما به موفقیت رسید، حساب بکنید. در این تعداد روزها شما نمی‌توانید گوجه فرنگی هم پرورش بدهید. چه برسد به والیبالیست. شما برای تربیت یک والیبالیست، در صورتی که جوان مستعدی هم باشد؛ نیاز به 5 الی 7 سال زمان دارید. در نتیجه آقای کواچ  از میوه درختانی که دیگران کاشته بودند، استفاده کرد و بخ موفقیت‌هایی رسید.

مگر وظیفه مربی تیم ملی تربیت بازیکن است؟

ما آن موفقیت‌ها را باید به حساب پرورش دهندگان بگذاریم.

نظر فنی شما در مورد صعود به المپیک چیست؟ جدای از این که مثل هر ایرانی‌ای امیدوارید...

همه‌مون امیدواریم. امیدواریم به تیمی که ایده‌آل والیبال است برسیم. در این راه هر کمکی از دستمان بربیاید باید انجام  بدهیم. اگر این تیم برود المپیک، می‌رود روی سکو. اگر بریم المپیک شگفتی ساز می شویم. نه به خاطر حضورمان، به خاطر نتایجی که به دست می‌آوریم.

به نظر شما، کواچ چه زمانی موفق است؟ به چه رتبه‌ای برسد؟ قهرمان آسیا؟ قهرمان جهان؟

زمانی که قفل نکند! (با خنده) یک مربی خوب در هر رشته‌ای،  تیمش باید بالا و پایین نداشته باشد. باید بردهایش امتداد داشته باشد. والیبال شده بازی اشتباهات. تیمی مثل روسیه را می‌بریم،  و در بازی بعدی به امتیاز 16 می‌بازیم یک باره.  این یک تیم است از سرمربی تا تدارکات‌چی. اگر ما یک تیم درجه باشیم. باید به همه این‌ها توجه کنیم. ممکن است یک عده منافعی از انتقاد داشته باشن، اما من از آن ها نیستم. من دنیال هیچ چیز نیستم. من به عنوان سخن پایانی می‌گویم. همه باید یک دست، در خدمت این تیم باشیم. از رییس فدراسیون تا رسانه‌ها و تدارکات دلمان  باید یک رنگ باشد.

258 43