پایگاه خبری فوتبالی – پپه، بازیکن سابق رئال مادرید خاطرات جالبی از دوران حضورش در رئال مادرید دارد.
به گزارش فوتبالی، رسانه مارکا در گزارشی، مهمترین حرفهای پپه درباره دوران حضورش در رئال مادرید را منتشر کرده که خواندند آنها خالی از لطف نیست.
*همه چیز خیلی سریع پیش رفت. نمیتوانستم زودتر پورتو را ترک کنم. نه به سمت رئال مادرید. به قصد حضور در لاکرونیا. میخواستم آنجا بروم. در انتهای اولین فصل حضور در پورتو رئیس باشگاه به من گفت باید در باشگاه بیشتر بمانی اما مطبوعات و خورخه مندز چیز دیگری میگفتند. هر چه بیشتر بازی میکردم باشگاههای بیشتری به جذب من علاقه نشان میدادند. در سومین فصل حضورم در پورتو قراردادم را تمدید کرده بودم که پیشنهاد رئال مادرید رسید. واقعا میخواستم به این تیم بروم. همه فکر میکردند باید دیوانه باشم که به آن جا بروم زیرا شرایط سخت است و آنجا حیات خلوت مدافعان حساب میشود.
*در تمرینات پیش فصل صحبت نمیکردم. فقط نگاه میکردم سپس در سفر به اتریش کاناوارو در صندلی رو به روی من نشست. داشت مجله میخواند. فکر کردم زمانی که هواپیما پرواز کند او خواندنش را متوقف میکند. به او شجاعانه گفتم: کاناوارو! مجله را به من میدهی؟ کاناوارو به من نگاه کرد و گفت: کاناوارو؟ نام من فابیو است! و پشتش را به من کرد. نمیدانستم چه کار کنم. شاید چند ثانیه یا دقیقه بعد او مجله را به من داد که برایم یک ابدیت بود.
* اولین دیدار من مقابل اتلتیکو بود. از یک باشگاه تاکتیکی و سازمان یافته میآمدم. اگر توپ به چپ میرفت باید آنجا را پرس میکردم و در سمت راست هم همین طور. در رئال اما هرج و مرج بود. پس از ۳۰ دقیقه خط حمله ما در هم شکست و حریف به سمت ما آمد. به فابیو نگاه کردم و گفتم: فابیو! پوشش بده، پوشش! او به من گفت نه. نه. ما این کار را نمیکنیم و هر کس در جای خود قرار میگیرد و من گفتم اینگونه است؟ لعنت به من! نگاه کردم و دیدم مدافعین کنار بالا بازی میکنند. پیش خودم میگفتم ۵۰ متر پشت سر من فضا است و من باید مصاف یک در مقابل یک را پیروز شوم؟
*حضور در رختکن راحت نبود. فشار فراوانی وجود داشت. اگر برنده بودید در ترکیب قرار میگرفتید در غیر این صورت یک نفر جای شما در ترکیب قرار میگرفت.
*مورینیو به رئال مادرید آمد تا لادسیما ببریم زیرا باشگاه فقط قهرمانی در لیگ قهرمانان را میخواست و لالیگا در اولویت دوم بود مورینیو هیجان زیادی به باشاه تزریق کرد زیرا به همراه اینتر قهرمان شده بود. قهرمان لیگ و حذفی شدیم اما لیگ قهرمانان نه.
* قبل از فینال لادسیما مصدومیت داشتم و در لیسبون به آنچلوتی گفتم رئيس هنوز درد دارم. او انسان صبوری. روز بعد از آن حس کردم فینال را از دست میدهم و به رئيس گفتم من را بازی نده. او گفت حتی نمیخواهی در عکس تیم باشی؟ تو شایسته حضور هستی! گفتم رئيس تصور کن که برای من مجبور شوی یک تعویض را خرج کنی. نیاز ندارم برای اینکه حس قهرمانی داشته باشم، در بازی حضور پیدا کنم.
*۳ قهرمانی؟ من، یک پسر که تا ۱۸ سالگی همراه مادرش زندگی میکرد ۳ بار قهرمان لیگ قهرمانان شدم؟ هرگز تصورش را نمیکردم. فکر میکردم میتوانم پیشرفت کنم اما ۳ قهرمانی؟ هرگز. انسانی نیستم که به آینده فکر کنم. در واقع فکر میکنم هرچقدر به آینده فکر کنید حال را از دست خواهید داد.
1101