گزارش روزنامه جام جم درباره جادوگری در فوتبال ایران

گزارش روزنامه جام جم درباره جادوگری در فوتبال ایران

پایگاه خبری فوتبالی- انتخاب مجتبی خورشیدی به عنوان سرپرست تیم‌ملی فوتبال بزرگسالان و یک شایعه عجیب و کر کننده که به سرعت نور در فضای مجازی پخش شد. هنوز خیلی‌ها در شوک این انتخاب بودند و داشتند اسم او را درکنار سایر اسامی انتخاب شده مثل شهره موسوی و محمود رضایی می‌گذاشتند که شایعه پخش شد؛ رد پای جادوگر در انتخابات فدراسیون فوتبال. 

به گزارش فوتبالی و به نقل از روزنامه جام جم، خیلی زود ذهن همه کسانی که با فوتبال سر و کله می‌زنند به سمت جادوگر معروف فوتبال ایران رفت. «الف – الف» که سال‌های سال قبل حسابی در فوتبال ایران سر و صدا کرد و تا مدت‌های زیادی خبر زیادی از او نبود. اما این انتخاب‌ها و شایعاتی که به گوش می‌رسید باعث شده تا دوباره شاخک‌ها تیز شوند، همه حساس شوند و از اتفاقاتی که پیرامون تیم‌ملی کشورشان و فدراسیون آن می‌افتد انگشت به دهان بمانند. داستان رمالی و جادوگری در فوتبال ما نه حلقه گم شده است و نه پدیده عجیب و غریبی که به تازگی پایش به لیگ باز شده باشد اما نکته مهمی که وجود دارد این است که هر از گاهی مثل شبحی سر و کله‌اش پیدا می‌شود و ردی از خود در این فوتبال بحران‌زده به‌جا می‌گذارد، حالا فرقی برایش نمی‌کند اتاق رئیس فدراسیون باشد یا پشت دروازه تیمی نگون‌بخت که ناگهان سر از بالای جدول درمی‌آورد.

کنایه جادوگر به آقای جادوگر

انتخاب مجتبی خورشیدی به عنوان سرپرست جدید تیم‌ملی واکنش‌های زیادی را به دنبال داشت. دیروز علی کریمی هم نتوانست سکوت کند و در واکنش به انتخاب او، دو پیام منتشر کرد. او ابتدا تصویری از خورشیدی منتشر کرد و خطاب به عزیزی‌خادم نوشت: «آقای رئیس، یه تعداد از این نخبه‌هارو هم برای باشگاه‌ها بذارید کنار!» او در ادامه کنایه سنگین خود را زد: « جای جادوگر سایپا هنوز خالی است!» کریمی در پایان نوشت: «باشگاه‌ها که نباید پاسوز نخبه‌گرایی شما بشن.» او همچنین تصویری از محمد خاکپور منتشر کرد و برای او نوشت که حتما نخبه نبوده که سرپرست تیم ملی فوتبال شود.

کنایه کریمی به ماجرای عجیبی است. در گذشته فردی با نام اسکندری با مدیر و سرمربی  سایپا کار می‌کرد که از نظر دیگر فوتبالی‌ها «جادوگر» بود. این مدیر سایپا صالحی نام داشت. او بعدها در مصاحبه‌ای گفت اسکندری جادوگر نیست بلکه انرژی مثبت دارد و کمک زیادی به او و تیمش می‌کند. از نظر کریمی اما اسکندری جادوگر است و به همین دلیل پیام دیروزش را منتشر کرد. این فرد با تعدادی از مدیران و مربیان فوتبال ایران هم ارتباط بسیار نزدیکی دارد و با آنها در رفت و آمد است. این فرد با یکی از نزدیکان عزیزی‌خادم که پست مهمی در فدراسیون دارد و سابقه ریاست یکی از فدراسیون‌های ورزشی را هم دارد، از قدیم دوست بوده و در خیلی از تصمیمات به او مشاوره می‌دهد. خبرهای رسیده حکایت از آن دارد اسکندری به این مقام مسؤول اعلام کرده در صورتی که مجتبی خورشیدی را به عنوان سرپرست تیم‌ملی انتخاب کنند شانس تیم‌ملی برای موفقیت بیشتر خواهد بود!

قاب عکس ماندگار

انرژی مثبت! این همان چیزیست که رفت و آمد برخی چهره‌های سرشناس از جمله ورزشی‌ها را در این سال‌ها به باغی در کرج زیاد کرده است. باغی با یک کوه از شمع‌های آب شده در وسط آن. عکس صاحب باغ را خیلی از مدیران و قهرمانانان همیشه همراه خود دارند. در واقع به او و انرژی‌هایش باور دارند. یکی‌ از این نفرات رئیس نام آشنای یکی از فدراسیون‌های ورزشی بود. او از همان روزی که به عنوان سرپرست ریاست فدراسیون انتخاب شد، قاب عکسی کنار دستش گذاشت که برای خیلی‌ها ناشناس بود. با این حال در اتاق آقای رئیس در دوران ۵ ساله ریاستش، تنها چیزی که از جایش تکان نخورد همان قاب عکس بود.

ظهور رسمی نخستین جادوگر

سال ۱۳۸۲ در دومین دوره لیگ‌برتر برای اولین‌بار بحث جادوگر در فوتبال ایران رواج یافت. بازیکنان باشگاه سایپا که آن روزها تحت‌نظر «م - ت» تمرین می‌کردند از رفت و آمد مردی با ردایی سفید به تمرینات تیم‌شان سخن می‌گفتند که همه‌کاره تیم است، مردی که اسمش امیر الف بود، درویش مسلکی ساکن مهرشهر کرج که کارش جادونویسی بود. او با سحر و جادو باعث شده بود سایپا هفته‌های متوالی بازی‌هایش را از حریفان ببرد البته همه اینها حرف‌هایی بود که بازیکنان سایپا درباره آن روزها می‌گفتند. خاطراتی اعجاب‌انگیز که باورش حتی در ذهن نمی‌گنجید؛ «پایش آسیب دیده بود و وقتی آقای مربی فهرست ۱۸ نفره تیم را خواند نامی از او در فهرست دیده نمی‌شد. همان موقع درویش به رختکن آمد. مدام بچه‌ها را نگاه می‌کرد و آخر سر گفت، نیست. آن بازیکنی که خواب دیدم گل می‌زند، بین‌شان نیست. با گفته‌هایش فهمیدیم منظورش کیست. او که اسمش در فهرست نبود ساکش را جمع کرده بود و داشت بازمی‌گشت. به اصرار جادوگر زنگ زدند و به ورزشگاه بازگرداندنش. او در آن مسابقه ۳۰ دقیقه با پای بانداژ شده بازی کرد و یک گل زد و بعد تعویض شد. ما آن بازی را با همین تک‌گل بردیم.» این خاطره یکی از بازیکنان سابق سایپاست!

1984