پایگاه خبری فوتبالی- رئیس جدید فدراسیون فوتبال یکی از برنامه های عملیاتی خود را شفاف سازی درآمدهای سازمان لیگ و تقسیم منظم آن بین باشگاهها اعلام داشته که قطعا اقدامی درست و قابل دفاع است اما اینکه پس از انتخابات و در دوره چهارساله مدیریت ایشان برنامه یادشده تا چه حد اجرا شود و دامنه و عمق شفافیت در سازمان لیگ چه اندازه ای پیدا کند به عوامل متعددی بستگی دارد.
همواره و در همه سازمان ها شفافیت مالی و پیاده سازی آن یکی از دشوارترین و چالشی ترین اقدامات است و باید از سوی مدیران ارشد و افکار عمومی مورد بیشترین میزان حمایت ها و پیگیریها قرار گیرد تا به ثمر بنشیند. بنابراین برای ایجاد شفافیت در درآمدهای سازمان لیگ و نظام توزیع آن مهمترین عامل، عزم و اراده شخص رئیس و هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال است و در وهله بعد آنچه بسیار اهمیت دارد باور و التزام مدیران ارشد سازمان لیگ به موازین شفافیت است و نهایتا مطالبه گری باشگاه ها و هیأت ها و اهالی فوتبال هم در این زمینه بسیار موثر و مهم است.
با توجه به تصمیم رئیس و هیات رئیسه فدراسیون فوتبال برای تشکیل کارگروه بهینه سازی سازمان لیگ، تا بدین جای کار می توان عزم و اراده هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال برای ایجاد شفافیت و کارآمدی در سازمان لیگ و تقسیم درآمدهای آن بین باشگاه ها و هیات های فوتبال را جدی دانست.
بعلاوه باید در نظر داشت که هیات رئیسه فدراسیون برای بهینهسازی و ایجاد شفافیت در سازمان لیگ و تقسیم منظم درآمدهای آن بین باشگاه ها و ذینفعان اصلی فوتبال از حمایت قاطع مجمع عمومی فدراسیون، باشگاه ها، هیات های فوتبال و جامعه فوتبال ایران برخوردار است.
اما معتقدم تا زمانی که مدیریت کنونی سازمان لیگ تغییر نکند یا در شیوه مدیریت آقایان حیدر بهاروند و محمدرضا کشوری فرد تغییر عمده و سریع ایجاد نشود دستیابی سریع و موثر به شفافیت مالی در سازمان لیگ فوتبال ایران بدلایل زیر با مشکلاتی مواجه خواهد بود:
۱- زوج مدیریتی حیدر بهاروند (با بیش از چهار سال تصدی بعنوان رئیس سازمان لیگ) و محمدرضا کشوری فرد (که بیش از سه سال پیش در بهمن ماه ۱۳۹۶ از سوی بهاروند بعنوان دبیر سازمان لیگ منصوب شده) عملکرد و نتایج مطلوب و قابل قبولی در زمینه پیاده سازی موازین شفافیت و روشن شدن میزان درآمدها و هزینه های سازمان لیگ و تقسیم درآمدها بین باشگاه ها و هیأت های فوتبال نداشته اند.
حیدر بهاروند که از تاریخ ۸ آبان ۱۳۹۵ با حکم مهدی تاج به عنوان سرپرست سازمان لیگ فوتبال ایران منصوب و سپس در تاریخ ۲۵ اسفندماه ۱۳۹۵ با رای قاطع ۵۶ رای از مجموع ۵۸ رای ماخوذه به عنوان رئیس سازمان لیگ انتخاب شده و نزدیک به چهار سال و نیم است که در این سمت حضور قدرتمند دارد (و از افراد موثر در انتخابات اسفندماه ۱۳۹۹ فدراسیون فوتبال نیز بوده است) درباره شفاف سازی درآمدهای سازمان لیگ طی مدت تصدی خود اقدام چندان قابل توجهی انجام نداده است که اگر چنین اقدامی در سطح قابل قبولی انجام شده بود آقای عزیزی خادم نیازی به بیان چنین رویکردی در برنامه خود حداقل به شکل کنونی نمی دید.
هنگامی که یک مدیر، طی حدود چهار سال تصدی قدرتمند خود در رأس یک سازمان به همراه دبیر منتخب خود (محمدرضا کشوری فرد) درباره شفافیت مالی و آگاه سازی ذینفعان از میزان درآمدها و هزینه های لیگ، اقدام قابل توجهی نکرده باشند انتظار تغییر رویکردشان در زمینه شفافیت مالی را حداقل در کوتاه مدت نباید داشت.
تغییر رویکردهای یک سازمان مستلزم جایگزین کردن افراد دیگر بجای مدیران کنونی یا مستلزم تغییر در باورها و بایسته های مدیران کنونی است و مسلما تغییر باورها و بایسته های مدیران کنونی به سرعت اتفاق نمی افتد (مگر آنکه پای الزامات و نظارت های قدرتمند سازمانی یا قضایی یا مالیاتی در میان باشد) بنابراین در فرضی که هیات رئیسه فدراسیون فوتبال نخواهد مدیریت سازمان لیگ فوتبال را تغییر بدهد باید بطور جدی و موثر در صدد تغییر در شیوه مدیریت حیدر بهاروند بر سازمان لیگ باشد و او را قانع و ملزم به پیاده سازی موازین شفافیت از جمله شفاف سازی میزان درآمدها و تقسیم آن بین باشگاه ها کند.
مقاومت در برابر تغییرات مدنظر رئیس و هیأت رئیسه جدید فدراسیون فوتبال اگر از سوی مخالفان ایشان باشد طبیعی است اما اگر حیدر بهاروند که حامی و همراه رئیس و هیات رئیسه جدید فدراسیون بوده است بخواهد در مقام رئیس سازمان لیگ در برابر تغییرات از پیش اعلام شده رئیس جدید فدراسیون فوتبال راجع به سازمان لیگ ، مقاومت کند با دو پرسش و چالش جدی مواجه خواهد شد:
نخست آنکه اگر با برنامه از پیش اعلام شده و تغییرات مورد نظر رئیس جدید از جمله درباره شفافیت مالی و بهینه سازی سازمان لیگ موافق نبوده پس چرا از نامزدی و انتخاب وی حمایت کرده است؟
و دوم آنکه اگر ایشان می خواهد به مقاومت در برابر لزوم بهینه سازی و شفاف سازی و تقسیم درآمدهای سازمان لیگ بپردازد آیا حاضر به قبول تبعات گسترده اجتماعی و اقتصادی و رسانهای آن برای خودش و رئیس و هیات رئیسه جدید فدراسیون فوتبال می باشد؟
۲- وضعیت حقوقی سازمان لیگ فوتبال ایران طی حدود چهار سال مدیریت آقایان بهاروند و کشوری فرد در جهت رفع اشکالاتی که در شکل حقوقی و پرونده ثبتی آن وجود دارد اصلاح و بهینه نشده است و این می تواند برنامه هیات رئیسه کنونی جهت بهینه سازی و شفاف سازی در سازمان لیگ را بدلیل تاثیری که در صورت های مالی و حساب ها و عملیات بانکی سازمان لیگ بجای می گذارد با اختلال و تاخیر زیاد روبرو سازد.
مستندات و اطلاعات موجود نشان می دهد از دیدگاه ثبتی، موسسه لیگ برتر فوتبال (شکل حقوقی موجود سازمان لیگ) بصورت موسسه در اداره ثبت شرکتها به ثبت رسیده و اسناد رسمی و ثبت شده موجود بیانگر تعلق رسمی این موسسه به فدراسیون فوتبال و باشگاه ها نیست بلکه نشان می دهد که مالکیت این موسسه بنام چند نفر دیگر است و تغییرات ثبتی لازم در اساسنامه و مالکیت و مدیریت آن بدلیل عدم پیگیری موثر جهت رفع اختلافات موجود بین اشخاص و مشکلات مالیاتی و....انجام نشده است. طی چهار سال مدیریت آقای بهاروند بر سازمان لیگ نیز این مشکلات برطرف نشده و یا راهکار جایگزین مناسب نیز مطرح و دنبال نشده است.
با وجود چنین وضعیتی که آقای بهاروند حداقل درباره دلیل عدم رفع مشکلات موصوف باید توضیحات قابل قبولی مطرح کند و پاسخگو باشد.
چه بسا گزینه ایجاد یک شرکت جدید برای سازمان لیگ بهتر از ادامه حیات موسسهای باشد که با مسایل عدیده ثبتی و مالیاتی و مالی و بانکی درگیر و زمین گیر شده است.
بدیهی است اگر هیات رئیسه فدراسیون فوتبال بخواهد از طریق تأسیس یک شرکت به سازماندهی مجدد سازمان لیگ فوتبال ایران بپردازد آقای بهاروند بعنوان شخصی که بهینه سازی ساختار و شفاف سازی سازمان لیگ موجود را طی چهار سال گذشته در سطح قابل قبولی انجام نداده است نخواهد توانست نقش مدعی را داشته باشد زیرا وضعیت موجود به ایشان چنین موقعیتی را نمی دهد.
۳- وضعیت مالیاتی موسسه لیگ برتر فوتبال نیز بهینه و بروز نشده و در این زمینه نیز شفاف سازی لازم بعمل نیامده است و باشگاه ها و هیأت های فوتبال بعنوان ذینفعان اصلی درآمدهای سازمان لیگ از وضعیت و میزان دیون مالیاتی سازمان لیگ فوتبال آگاه نیستند. بعضا گفته شده که حتی اظهارنامه مالیاتی مربوط به سازمان لیگ فوتبال به موقع تسلیم نشده و در جهت رسیدگی به وضعیت پرونده مالیاتی آن و رفع تعرض مالیاتی یا تسویه حساب مالیاتی و از همه مهمتر برای رفع اشکالاتی که این وضعیت در تنظیم صورت های مالی و ترازنامه ایجاد می کند اقدامات موثری صورت نگرفته است. این بدان معنی است که از یک سو ، دست سازمان امور مالیاتی برای بازداشت نقدینگی، توقیف اموال، مسدود کردن حساب های بانکی، ممنوع الخروج کردن مدیران سازمان لیگ و برخی اقدامات دیگر باز است و از سوی دیگر باشگاه ها و هیات های فوتبال با این دغدغه روبرو هستند که درآمدهای آنان نزد سازمان لیگ بدلیل رفتارها و عملکرد نادرست یا غیرشفاف سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال، در معرض توقیف است. با این حساب کدام باشگاه ورزشی حاضر می شود متمرکز بودن درآمدهای فوتبالی خود را نزد سازمانی که خودش در معرض ریسک های شدید حقوقی و مالیاتی است بپذیرد؟
آیا سازمان لیگ می تواند در مقام امین درآمدها و اموال و حقوق باشگاه ها و هیات های فوتبال خود را در این موارد مسئول نداند؟
آیا با این اوصاف، مدیریت سازمان لیگ فوتبال ایران می تواند لزوم تسریع در بهینه سازی و شفاف سازی در سازمان لیگ فوتبال را انکار کند یا آن را نادیده بگیرد و معطل سازد؟
۴- از ایجاد شفافیت در ابعاد مالی که بگذریم حتی از جنبه انتشار اطلاعات قانونی ناظر بر ماهیت و فعالیت سازمان لیگ نیز شاهد پیادهسازی شفافیت بوسیله زوج بهاروند و کشوری فرد در چهار سال گذشته نبوده ایم. سازمان لیگ فوتبال ایران یک سازمان اجتماعی است که ذینفعان عام آن همه دوستداران فوتبال و ذینفعان خاص آن نیز مشتمل بر همه باشگاه ها و هیات های فوتبال و همه اعضای فدراسیون فوتبال ایران است. گستردگی دامنه ذینفعان فوتبال این اقتضا را داشته و دارد که حداقل از باب رعایت مسئولیت های اجتماعی، مدیران ارشد سازمان لیگ فوتبال از جمله آقایان بهاروند و کشوری فرد، موازین حداقلی شفافیت اطلاعاتی را در سازمان لیگ فوتبال رعایت و پیادهسازی کنند.
با وجود مطالباتی که برای شفافیت اطلاعاتی در سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال مطرح شده همچنان نیز شاهد آن هستیم که اساسنامه و آخرین مقررات حاکم بر فعالیت این سازمان و مصوبات کمیته ها و هیات امنا و هیات رئیسه این سازمان (حتی در مواردی که جنبه عمومی دارد) بر روی سایت سازمان لیگ در دسترس نیست.
به این دلایل است که تاکید می کنم تغییر در فدراسیون فوتبال باید از تغییرات جدی و موثر در مدیریت سازمان لیگ آغاز شود.
بهینه سازی و شفاف سازی سازمان لیگ فوتبال، یک ضرورت است و تاخیر یا مقاومت در برابر آن هزینه های بسیار سنگین و جبران ناپذیر خواهد داشت.
یادداشت از صادق رئیسی کیا
بیست و چهارم فروردین ماه ۱۴۰۰/ عضو کارگروه تخصصی امکان سنجی حقوق، اجرایی و فرایند برون سازمانی سازمان لیگ حرفه ای فوتبال