پایگاه خبری فوتبالی- در پاییز سال 1398 به سفارش مجله "آنگاه" چیا فوادی، سردبیر پایگاه خبری فوتبالی با جهانگیر کوثری، مجری تلویزیون و گزارشگر اسبق فوتبال، گفت و گویی چالشی انجام داد. قرار بود این گفت و گو در ویژه نامه نوروزی "آنگاه" منتشر شود اما به دلیل مشکلات مالی و نبود اسپانسر برای چاپ مجله، انتشار این گفت و گوی پر از تیتر به تاخیر افتاد.
به گزارش فوتبالی، البته اصل گفت و گو حدود 16000 کلمه است که امکان انتشار آن در ویژه نامه فوتبال مجله آنگاه میسر نشد و فقط بخش هایی از گفت و گو در اسفند 99 به چاپ رسید که بازتابهای زیادی داشت. فوتبالی در چند بخش، این گفت و گو را منتشر می کند. در هر حال گفت و گو با جهانگیر کوثری که هم تهیهکننده بوده هم کارگردان هم مجری، هم فوتبالیست بوده و هم گزارشگر فوتبال و هم روزنامه نگار، می تواند آنقدر جذاب باشد که پس از دو ساعت و نیم گفت و گو، نه مصاحبه کننده خسته شود و نه مصاحبه شونده! در گفت و گویی که کوثری سعی شد درباره همه چیز سوال پرسیده شود و گزارشگر سابق فوتبال تلویزیون ایران بدون تعارف درباره همه چیز صحبت کرد.
از ورزش تلویزیون قبل از انقلاب تا اتفاقهایی که این روزها برای عادل فردوسی پور و برنامه نود افتاد. از حضورش در تیم راه آهن تا بازی کردن در تیم تاج و بعد ورودش به عرصه برنامه سازی در تلویزیون و تاسیس برنامه ورزش از نگاه دو، از درگیری هایش با مدیران تلویزیون در دهه های مختلف تا ممنوع الکاری و ممنوع التصویری و خیلی مسایل دیگر که گفت و گو را حسابی جذاب و خواندنی کرده است. جهانگیر کوثری عاشق گزارش کردن فوتبال است. او هنوز هم از اینکه گزارش نمی کند عمیقا ناراحت است و این نکته را بارها در گفت و گویش تکرار می کند. گفت و گو را در چند بخش بخوانید، با اینکه طولانی است اما حوصله تان را سر نمی برد. نکته دیگر اینکه این گفت و گو قبل از مهاجرت مزدک میرزایی به خارج از کشور گرفته شده است.در بخش پایانی گفت و گوی چیا فوادی با جهانگیر کوثری را بخوانید:
چیا فوادی: ظاهرا ممنوعالورود هم هستید به سازمان صدا و سیما؛ دلیلش چیست؟
جهانگیر کوثری: من قبل از اینکه باران به دنیا بیاید ممنوع الکار شده بودم. واقعا نمی دانم، خیلی دوست دارم یکی از مسئولین جواب دهد.
چیا فوادی: پس ماجرا چیست؟ به خاطر اتفاق های قدیمی است؟ یک زمان به شما اجازه داده می شود برنامه داشته باشید و یک زمان اجازه نمی دهند. دلیلی به شما اعلام نشده؟
جهانگیر کوثری: این نکته خیلی مهم است که الان اشاره کردید. به هر جهت آنقدر در حرفهام تخصص دارم که برای برخی کارها مجبور هستند من را بگذارند یک جاهایی، اما دوست ندارند، اگر هم جایی من رفتم، با اکراه من را گذاشتند، بعد هم زود نگذاشتند، برایم محدودیت ایجاد کردند. مثلا من از سال 59 تلویزیون هستم، هیچ موقع استخدامم نکردند.
چیا فوادی: چرا هیچ وقت اقدامی نکردید؟ اصلا اقدامی کردید برای استخدام؟ پرونده دارید؟
جهانگیر کوثری: بله؛ حسابی، تا آخر خط هم رفتم.
چیا فوادی: هیچ وقت به فکر این نبودید که آکادمی گزارشگری برای جوانهایی که الان در آی پی وی تی ها هستند، بزنید؟ گزارشها زیاد شده آقای کوثری، در اینستاگرام را که باز میکنید، صداهای مختلف میشنوید. این استعدادها واقعا حیف هستند. یک برنامه آقای گزارشگر ساختند، از آن چیزی درنیامد به این صورت...
جهانگیر کوثری: نه، آنها فایده نداشت. اینها که میگویید، میتواند باشد، خیلی خوب است.
چیا فوادی: یعنی حاضر هستید الان یک آکادمی باشد، بیایید آنجا و آموزش دهید؟
جهانگیر کوثری: بله، میشود، خیلی هم خوب است.
چیا فوادی: الان ناراحت هستید که گزارش نمیکنید؟
جهانگیر کوثری: طبیعی است ناراحت باشم. به دلیل اهمیتی که برای تلویزیون قائل هستم، یعنی تریبون. خیلی از نظر فرهنگی میتوانیم به جامعهمان کمک کنیم، حتی در فرهنگ ورزشی. خیلی میتوانیم با واژههایمان، با گفتارمان و با هر چیز دیگری ببریم؛ ولی به نظر من در این 15-14 سال اخیر یک مقدار سطحی شده این قضیه، همه عام مردم همه چیز را میدانند، همه میدانند. الان بچه 15-14 ساله راحت همه چیز را میداند، یعنی همان چیزی را میدانند که خیابانی میگوید، یوسفی میگوید و اینها میگویند، در حالی که گزارشگر مثل یک روشنفکر میماند، یک گام باید جلوتر باشد. ما باید شعور مردم را در این قضایا ببریم بالا، برای همین این اتفاقها در ورزشگاهها میافتد و فحاشی و درگیری زیاد است، باید یک چیزهای تازه تری بدهیم به اینها.
چیا فوادی: مثلا گزارشگران می توانند چه بدهند؟
جهانگیر کوثری: ما 90 دقیقه فرصت داریم، 90 دقیقه میتوانیم حتی تاثیر یک دقیقهای بگذاریم در گزارشمان، حتی با استفاده از واژهها.
چیا فوادی: مثلا شما گزارش که میکردید، چه میگفتید؟
جهانگیر کوثری: من الان مثلا اگر داشتم راجع به بولیوی صحبت میکردم، اتفاقات تاریخی بولیوی را هم در حد بیست ثانیه هم که شده، یکبار میگفتم، با اینکه آن موقع خبری از اینترنت نبود که بخواهم درباره بولیوی جستجو کنم اما به خاطر داشتن مطالعه در این زمینه، به بینندگان اطلاعات میدادم
چیا فوادی: در بازیهای زنده هم به این نکات اشاره داشتید یا فقط مربوط به گزارشهای ضبطی بود؟
جهانگیر کوثری: بله، ضبطی بود. بگذارید برایتان مثالی بزنم. در برنامه جام جهانی 1978 که دیکتاتورها و ژنرال ها در امریکای جنوبی کشتار کرده بودند، جوانها و دانشجوها را کشته بودند و مادرها را داغدار کرده بودند، ولی تیم ملی آرژانتین میآید و قهرمان میشود، اما قهرمانیاش تحت تاثیر وقایع سیاسی قرار میگیرد یعنی میخواهم به شما بگویم پس از قهرمانی آرژانتین، هر روز مادرها با عکس بچههایشان میآمدند و ورزشگاه اصلی بوینس آیرس را دور میزدند.
چیا فوادی: یادم هست درباره تیم ملی شیلی هم یک بار گزارش کرده بودید و همه چیز را درباره ژنرال آلنده و ویکتور خارا گفتید...
جهانگیر کوثری: بله؛ آمریکای جنوبی خیلی پتانسیل این کار را دارد. خود آرژانتین، خود برزیل، خود اکوادور، خود کلمبیا من راجع به آن چه مقالههایی نوشتم در روزنامه همشهری، همان قضیهای که مارکز گفته بود راجع به تیم فوتبال. خیلی راجع به اینها من صحبت کردم.
چیا فوادی: در فضای مجازی هستید؟ صفحه اینستاگرام دارید؟
جهانگیر کوثری: دارم، ولی نمیآیم در آن.
چیا فوادی: خیلی قوی شده فضای مجازی، یعنی گزارشگری یک سوتی بدهد، نابود میشود.
جهانگیر کوثری: بله.
چیا فوادی: دوره شما فضا اینطوری نبود...
جهانگیر کوثری: برای من هم شده که انتقاد بشود، مطلب نوشته شود درباره من و برنامه ام. خودت هم بد جوری به من تاخته ای!
چیا فوادی: شما سوتی هم دادهاید در گزارشهایتان؟
جهانگیر کوثری: نه، داشتم جام جهانی 94 را گزارش میکردم، برزیل قهرمان شد. این آقای متقی خیلی آقای محافظهکاری بود و خیلی احتیاط میکرد. من در آنجا بودم و آنجا شیشه است، آقای لاریجانی که قبل از ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما بود و چند نفر دیگر آمده بودند پشت شیشه که فوتبال را ببینند، آمدند ببینند که گزارشگری چگونه است و صدای ما را هم میشنیدند. برزیل قهرمان شد، من شروع کردم لکچر دادن راجع به موقعیت سیاسی برزیل و گفتم الان چه فضایی در برزیل ایجاد میشود و این یک غرور ملی است. متقی گفت تمامش کن که برود. یکدفعه لاریجانی گفت بگذار بگوید، خیلی خوب است اینها، بگذار بگوید. و بعد گفت برو، متقی گفت دوباره برو. ما 10 دقیقه عقده خالی کردیم، یعنی راجع به برزیل و اینها و موقعیت این فوتبال چه تاثیری میگذارد الان روی مردم، روی احساسات مردم، روی جریانات اقتصادی و... راجع به اینها داشتم صحبت میکردم. وقتی که تمام شد، ما آمدیم بیرون، لاریجانی رئیس صدا و سیما بود، ما را دعوت کرد. من رفتم دفترش و دیدیم پنج تا کتاب و پنج تا سکه هدیه داد. خیلی به ما محبت کرد. گفت خیلی خوب صحبت میکردی دیشب، خیلی خوشم آمد. خلاصه ما را تشویق کرد. بقیه را هم.
چیا فوادی: این گرایشات رنگی گزارشگرها در دنیا چطور است؟ الان یک گزارشگر انگلیس که طرفدار چلسی است، در گزارشش این علاقه را نشان میدهد یا نه؟
جهانگیر کوثری: نباید گزارشگر اصلا نشان دهد این قضیه را، یعنی آن جایگاهی که مجری و گوینده دارد، از بین میرود.
چیا فوادی: در نهایت می فهمند هواداران که چه کسی طرفدار چی تیمی است.در ایران که ماشالله همه دنبال این قضیه هستند.
جهانگیر کوثری: اصلا بحث فهمیدن نیست. من ندارم، من در تاج بازی کردم اما شما یک گزارش بیاور که من در آن طرفداری استقلال را کرده باشم.
چیا فوادی: آخر از گزارش آقای صالح نیا هم میشود فهمید که پرسپولیسی است، یا از گزارش آقای بهروان میشود فهمید طرفدار سپاهان است یا حتی مرحوم شفیع که پرسپولیسی دو آتشه بود. در کل به نظر شما گزارشگران باید بیطرفیشان را نشان دهند؟ کلا روزنامه نگاران ورزشی این روزها اگر رنگشان مشخص شود برای هواداران تیم های مقابل، در فضای مجازی حمله می کنند و آنها را نابود می کنند با کامنت هایشان...
جهانگیر کوثری: یک چیز خودخواهانه بگویم. یک روزی من در امجدیه نشسته بودم، بازی را نگاه میکردم، فردی آمد و به من گفت شما طرفدار کدام تیم هستی از این تیمهایی که دارند بازی میکنند؟ تیم گسترش و سعدآباد بازی میکردند. گفتم شما بروید و از آنها بپرسید کدام طرفدار من هستند!(با خنده) .من زندگی کردم در تیم استقلال اما در گزارشهایم اصلا تمایل رنگی نشان نمی دادم و نخواهم داد. من گزارشگرم نه هوادار.
چیا فوادی: شما در دربی های زیادی بازی کردهاید. در دربی شش برصفر که حضور نداشتید. دربی شش - هیچ هم فدای کشتی شد؟ آقای بهمنش گفت باید کشتی پخش شود؟
جهانگیر کوثری: نه، دوربین نبود آن موقع به تعداد لازم و به همین دلیل کشتی هم ورزش اول مملکت بود بازیهای جهانی را در ورزشگاه 12 هزار نفری پوشش دادند. دوربین 16 میگذاشتند و یک تکه را میگرفتند. اصلا قرار نبود آن بازی پخش شود. فوتبال به این اندازه فراگیر نبود.
چیا فوادی: می گویند شاپورقریب کارگردان فیلم ممل آمریکایی که صحنه های قالپاقدزدی بهروز وثوقی را در پارکینگ ورزشگاه آزادی گرفت، روز بازی هم دوربین را به داخل ورزشگاه برد و مثل اینکه 4 گل را هم فیلمبرداری کردند اما در ظهور نگاتیوها خوب درنیامده بود.
جهانگیر کوثری: نه، بیرون گرفتند، حق نداشتند بیایند داخل بگیرند. دوربین ها داخل ورزشگاه 12 هزار نفری برای پوشش کشتی بودند. اصلا چنین چیزی صحت ندارد.
چیا فوادی: اما مرحوم مرتضی احمدی می گوید فیلمها را تیمسار خسروانی سوزانده است.
جهانگیر کوثری: نه چنین چیزی نبود، اصلا فیلمی نبود که بخواهد خسروانی بسوزاند.
چیا فوادی:حالا از بحث دربی شش تایی بگذریم شما عقیده دارید که رنگ گزارشگر نباید معلوم شود؟
جهانگیر کوثری: نه، اصلا غلط است. آن وقت دیگر شما موقعیت گزارشگری و مجریبودن خودت را از دست میدهی.
چیا فوادی:این رنگها الان خیلی تاثیر گذار است. مردم هم دنبال این هستند بدانند فلان گزارشگر، مجری یا بازیگر آبی است یا قرمز. این دوگانه خیلی پررنگ تر شده با ظهور فضای مجازی. اصلا می روند سابقه آدم را درمی آورند که در فلان روزنامه کار می کرده طرفدار کدام تیم بوده و کدام صفحه دستش بوده و درباره چه تیمی ستون و صفحه داشته...
جهانگیر کوثری: مثلا یکی از همین گزارشگران میگفت من طرفدار پرسپولیس هستم، طرفدار بارسلونا هم هستم، هرچه میخواهد بشود، بشود. بعد من به او گفتم تو اشتباه کردی. الان مردم فحشهایی به او میدهند. اصلا نباید بگوید طرفدار چه تیمی است.
چیا فوادی: داورها همین هستند. مثلا از فلان داور که داور دربی شده یک صدایی ضبط شده از او درآمده که مثلا در فلان شهر شمال برای استقلال کری خوانده است... این دوگانگی خیلی پررنگ شده است
جهانگیر کوثری: داور در مقامی است که اصلا نباید باشد. من واقعا این را نمیفهمم. داور که نمی آید به خاطر تمایل رنگی گند بزند به آبروی کار حرفه ای خودش. مدام به من میگویند تو تاج بازی کردی، چرا طرفدار تاج نیستی؟
چیا فوادی: چیزی از گزارشهایتان در خانه دارید؟
جهانگیر کوثری: نه، هیچی. من از دوره فوتبالم هم عکس جمع نکردم، حیف شد. یک بازی من و آقای بهروان گزارش میکردیم دوتایی. من عباس را خیلی دوست داشتم. خلاصه یک توپی داشت میرفت که نوبت این بود که گزارش کند. سر یک صحنه که توپ به بغل تور خورد، گفت یک - هیچ برزیل، چه گلی بود. گاف تاریخی هم شد. نگاه هم نمیکرد. یک دقیقه بعد نوبت من شد. من گفتم بازی صفر - صفر مساویه. مدام زد در پهلوی من، به او اشاره کردم که چیزی نگو. یکدفعه آنجا نوشت صفر - صفر و فلان. گفتم آن صحنهای که آقای بهروان گفتند گل شد، حواسشان نبود، توپ بغل دروازه خورده بود. از دست من دلخور شده بود که چرا گفتی؟ گفتم باید راستش را میگفتیم آخرش. یک گافهایی است که مردم نمیدانند، من فوتبال بازی کردم میدانم. مثلا یک فوروارد و دفاع کورس میگذارند، یکی از آنها میخورد زمین. بعد میگوید نمیدانم چرا خورد زمین. خب معلوم است، تنه فنی زدند، به ما یاد دادند چه موقع تنه بزنید. وقتی کورس به کورس میشویم، وقتی که میرود روی این پا، ما باید بزنیم. وقتی این پایش بالا باشد، نمیافتد. این اینها را که نمیداند. یا مثلا میگوید این دفاع وسطها که خسته نمیشوند. نمیداند که طبق شرایط علمی فوتبال، هر سرزدنهایی که بلند میشوند، به اندازه 100 متر انرژی مصرف میشود. بازی نکرده و نمیداند.
چیا فوادی: الان در این استانداردهایی که هست، در گزارشگرهایی که هستند، چه کسی از همه بهتر است؟
جهانگیر کوثری: هیچ کس. کمی استانداردها را پایین بیاورم عادل را بهترین می دانم بازهم. الان عادل بهترین گزارشگر شده و نمیشود کاریاش کرد. چون مردم دنبال یک دنبال یک شورشی میگردند. گزارش مزدک را هم دوست دارم.
چیا فوادی: نرخ آگهیهای سازمان هنگام بازیهایی که عادل گزارش کرده، خیلی فرق دارد.
جهانگیر کوثری: عادل روی همه چیز خیلی تاثیر داشت، اما روی او هم سرمایهگذاری شده، بچه خوبی هم است. صدایش چندان خوب نیست. خودش هم می گوید اما باز از همه بهتر است.
چیا فوادی: شما گزارشگرهای خارجی را هم گوش میکردید؟ مثل جان اندرسون و دیگران...
جهانگیر کوثری: خیلی. برای انگلیس دو، سه تا بودند که اسمشان یادم نیست. اما خوب شد شما اسم آوردی، جان اندرسون خیلی خوب بود و الان پیر شده است. برنامه گری لینهکر را هم دوست دارم. برنامه مچ آف د دی که در ایران هم دیده ام سایتها زیرنویس می کنند و همه می بینند. گزارشگران برزیلی هم خیلی خاص بودند.فکر کنم آدمیرانو یکی از معروف ترین هایشان است.
چیا فوادی: از بین همه گزارشگران تاریخ ایران چه کسی را می پسندید؟
جهانگیر کوثری: مانوک خدابخشیان هم خیلی خوب بود. هم سواد داشت، هم انگلیسی بلد بود، بعد زرنگیای داشت این بود که گوشی میزد، من گوشی نمیزنم. گوشی را میزد و وصل میکرد به گزارشگری که در انگلیس بود. گزارشگر در استادیوم است، وقتی در استادیوم است، الان میفهمد ایشان بلند شده گرم کند به جای رونی. چون انگلیسی خوب بلد بود، زود میگفت و میگفت به نظر من الان باید رونی را بیاورند بیرون. بعد میگفتند چقدر بلد است. آقای روشنزاده که خیلی با مانوک بد بود، چون حسودی میکرد به او، یک مصاحبه کرد با یکی از روزنامههای آن موقع، گفت ایشان گوشی میزند، گوش میکند و او را لو داد.
چیا فوادی: فوتبال و سینما با هم شباهت دارند؟
جهانگیر کوثری: دانشگاه شریف یک میزگرد گذاشت که صدر و گلمکانی و من، همه دانشجوها هم بودند. محورش همین بود که فوتبال و سینما چقدر به هم نزدیک هستند؟ من مخالف صددرصد هستم، اصلا هیچ شباهتی به هم ندارند. تو میتوانی راگبی و چیزهای دیگر مثل بیسبال را هم مقایسه کنی؟
چیا فوادی: از چه نظر؟
جهانگیر کوثری: آخر هیچی ندارد، با هم فرق میکنند.
چیا فوادی: المانهایش چی؟
جهانگیر کوثری: المانهایش به هم نمیخورد.
چیا فوادی: لحظات فوتبال و سینما در ذهن می ماند. مثلا سکانس خاص یک فیلم به یاد ماندنی، مثل گلهای ایران در جام جهانی، هیچ وقت از ذهن پاک نمیشود.آیا این ها را نمیشود با هم مقایسه کرد؟
جهانگیر کوثری: من میگویم قیصر اینطوری، بسکتبال فلان، مایکل جردن اینطوری توپ را زده، عین قیصر میشود؟ هزار تا رشتههای دیگر را من برایت میآورم. پایهاش این است که صدر و گلمکانی چون سینمایی هستند و فوتبال را هم دوست دارند، اینطور فکر میکنند. هوشنگ گلمکانی را هم میدانی که از آیندگان با هم بودیم، بعد من میرفتم تاج بازی میکردم، بعد این میآمد با دوربین تله عکس میگرفت و عکسهایش هم است. هوشنگ با تله از من عکس میگرفت. هوشنگ هم چون عاشق فوتبال بوده، سینمایی هم بوده، صدر هم چون فوتبال دوست دارد و سینمایی بوده، دوست دارند فوتبال و سینما را به هم نزدیک کنند، اما جای دیگری هیچ منتقد دیگری این حرف را نمیزند.
چیا فوادی: در دنیا چی؟ نمیگویند شباهت دارد؟
جهانگیر کوثری: اصلا. مثلا یک آمریکایی است که اینها را به هم نزدیک میکند، اما عموم نه. سینما هنر ماندگاری است. من در امجدیه نشسته بودم، فرشاد پیوس کنار من نشسته بود. به پسر بغل دستیام گفتم فرشاد پیوس را میشناختی، آقای گل بود؟ گفت نه. فوتبال از یادها میرود. مگر یک چیزهایی استثنا مثل مارادونا و مسی، اما شما آثار 100 سال پیش سینما را الان دوباره میگذارند، میبینی. همشهری کین را الان بگذارند، میبینی. سینما فرق میکند با فوتبال و من اصلا نزدیکی نمیبینم.
چیا فوادی: البته این تکرارش هم مهم است. منظورم تکرار صحنههای دراماتیک و تراژیک یک مسابقه فوتبال است. مثلا این بازی ایران و استرالیا چون خیلی تکرار شد، چیزی است که با هیچ بازی دیگری نمیشود مقایسهاش کرد. هر سال باز آن تاریخ میشود، باز مردم در شبکههای مجازی و حتی تلویزیون، صحنههای مربوط به آن بازی را میبینند.
جهانگیر کوثری: چون فوتبال یک پدیده عجیب و غریبی است. نسبت به بقیه پدیدهها که هنوز هم به نظر من راز فوتبال کشف نشده؛ فوتبال خیلی پیچیده است . شما با فوتبال میتوانی خیلی چیزها را در بیاوری، به راحتی میتوانی کارهای بزرگی انجام دهی
چیا فوادی: اگر در جنگ ایران و عراق بیش از 100 هزار نفر میرفتند و در ورزشگاه آزادی دربی میدیدند، خیلی عجیب بود در آن وضعیت که کشور درگیر جنگ بود اما فوتبال جایگاه خودش را داشت و حتی رزمندهها و سربازهایی که در آن دوران در تهران بودند و فوتبالی بودند، برای دیدن بازی به ورزشگاه رفتند.
جهانگیر کوثری: معلوم است که این پدیده عجیبی است، اما اینکه به سینما نزدیکش کنیم، این به نظر من، علاقه شخصی حمید صدر و هوشنگ گلمکانی است، کسی هم تا حالا ندیدم که بگوید.
چیا فوادی: حالا که بحث آن بازی 110 هزار نفری در مهر 62 شد، میخواستم از شما درباره دیداری در امجدیه که منجر به درگیری شد سوال کنم. میگویند بعد از آن بازی بود که نگاهها فرق کرد و بازیها کم کم به ورزشگاه آزادی و تختی منتقل شد. آیا این انتقال به دلیل درگیریهای آن زمان بود یا نه؟ فکر کنم در روزنامهها هم چیز زیادی در موردش ننوشتند.
جهانگیر کوثری: سوال خوبی بود. به شما میگویم ابتدا اینطوری شروع شد که یک گروه سیاسی، در سال 58 در ورزشگاه امجدیه سخنرانی داشت. مخالفان آن گروه سیاسی هم داخل ورزشگاه بودند هم بیرون آن و زمانی که سخنرانی تمام شد، بیرون از ورزشگاه، این دو دسته با هم درگیر شدند. بعد طرفداران کسی که سخنرانی میکرد، شروع کردند به تخریب بانکها و شکستن شیشه مغازهها و از ورزشگاه امجدیه تا شعاع چند صدمتری میدان هفت تیر. بعد به سمت سفارت امریکا رفتند و حتی میخواستند از دیوار سفارت هم بروند بالا که البته موفق نشدند. این شد یک زمینه برای فکر کردن درباره انتقال بازیها از امجدیه به ورزشگاههای دیگر. البته تا پایان دهه 60، بازیها با نظم و ترتیب در امجدیه برگزار شد و شاید جز یکی دو مورد، مشکل خاصی به وجود نیامد
چیا فوادی: یک بازی را هم لغو میکنند که مردم در ورزشگاه امجدیه بودند و تماشاگران عصبانی شدند و یکبار دیگر توسط تماشاگران فوتبال، تخریب انجام شد
جهانگیر کوثری: نه، اصلا دیگر همه بازیها را در امجدیه در دهه 70 لغو کردند. من خودم در جریان بودم. اما چیزی نشد.
چیا فوادی: آن طور که من یادم میآید، در دهه 70 کم کم بازیهای استقلال به ورزشگاه آزادی منتقل شد و در اواخر دهه 70 و به دلیل خراب بودن چمن ورزشگاه آزادی و تعمیر آن، بازیها به ورزشگاه شیرودی یا ورزشگاه تختی منتقل شد. بعد هم که افتضاح بازی استقلال و آنیانگ پیش آمد، آقای صفایی فراهانی دستور داد که چمن ورزشگاه به صورت زیرساختی و جدی تعمیر شود و اگر یادتان باشد، حدود یکسال هیچ مسابقهای در ورزشگاه آزادی برگزار نشد و بازیها به ورزشگاه تختی رفت.
جهانگیر کوثری: این جزئیات را شما به خوبی به خاطر داری. من هم یک چیزهایی به یاد دارم اما برای برگزاری بازی، نیروی انتظامی و نهادهای برگزار کننده و مسئولین برقراری نظم، جلسات ویژهای دارند چون من به عنوان نماینده صدا و سیما در این جلسات حضور داشتم. اطلاعات، فرمانداری و پلیس با هم میآیند و هماهنگ میکنند. در خارج از شهر مثل آزادی پلیس یک طرحهایی دارد برای خودش و میگوید مثلا طرح خنجری، طرح درهای و میتواند جمعیت را به خاطر موقعیت بیابانی ورزشگاه آزادی، کنترل کند اما در شهر میزنند و میشکنند و میروند پایین و نمیشود جمعیت را کنترل کرد. در ایران اینطوری است وگرنه تمام ورزشگاههای دنیا در مرکز شهر است. امجدیه را با پلیسهای اسبسوار کنترل میکردند. یادم هست وقتی بچه بودم جلوی درب جلویی با اسب میایستادند و ما میخواستیم قاچاقی هم برویم، نمیشد. میخواستیم از میلهها بپریم، دستمان را با بقیه بچهها قلاب میکردیم یکدفعه حمله میکردند. این اسبها که میرفتند، ما از اینور میرفتیم. بعد شلوارها میرفتند لای میلهها، باتومهایی که میزدند اما نهایتا وارد ورزشگاه میشدیم
چیا فوادی: بازی ایران – اسراییل در فینال جام ملتهای آسیا را در ورزشگاه بودید؟ بازی استقلال و هاپوئل در فینال جام باشگاهای آسیا چطور؟
جهانگیر کوثری: بله، بودم، خیلی دوست داشتم. یادم است یک شعاری را همینطوری محمد بوقی داد، بقیه هم دادند، ولی حسابشده بود. میگفتند ایرانی تنت سلامت، تیم ما پیروز درآمد.
چیا فوادی: راست میگویند بلیتها را یهودیها خریده بودند تا تماشاگران طرفداران ایرانی نتوانند به راحتی سکوها را پر کنند. بعد طرفداران ایران در را شکستند و به زور وارد ورزشگاه شدند؟ این روایت حاج آقا تهرانی مشاور فرهنگی اسبق فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ است که در گفت و گو با مجله همشهری تماشاگر، سالها پیش مطرح کرده بود
جهانگیر کوثری: دقیقا نمی دانم. آنها قوی بودند، من فکر کردم در فینال جام ملتهای آسیا ما را میبرند. بازیکنهای خوبی داشتند، خیلی خوب بودند و واقعا بهتر از ما بودند، ولی ما بردیم. بازیکنانی اروپایی داشتند. اما فوتبال ایران هم در حال رشد و پیشرفت بود. به نظرم انگیزه تیم ما برای برد قویتر بود و بچههای تیم ملی و باشگاه تاج همت کردند و در فاصله دو سال، دو قهرمانی برای فوتبال ایران در رده باشگاهی و ملی در آسیا ثبت کردند.
پایان
گفت و گو از چیا فوادی/ پایگاه خبری فوتبالی