پایگاه خبری فوتبالی- گفت و گوی طولانی و چند قسمتی چیا فوادی، سردبیر پایگاه خبری فوتبالی با جهانگیر کوثری مجری، گزارشگر سابق فوتبال و مجری و تهیه کننده سابق برنامه ورزش از نگاه دو بازتابهایی داشت که البته کمابیش در فضای مجازی دیده اید.
به گزارش فوتبالی، پس از انتشار نسخه کامل این گفت و گو چند نفر از کسانی که نامشان در این گفت و گو مطرح شد خواسته اند تا درباره صحبتها و ادعاهایی که مطرح شده واکنش داشته باشند. یکی از کسانی که در گفت و گوی چیا فوادی با جهانگیر کوثری، نامش مطرح شد، کیومرث صالح نیا، گزارشگر معروف تلویزیون در دهه 60 و اوایل دهه 70 که در حال حاضر در خارج از کشور و فعلا به خاطر کارش در امارات به سر می برد، بود.
کيومرث صالح نيا، گزارشگری که شبکه دو او را از سال63 رو کرد، مردی است که بارها ادعا مي کند که عبارت «توی دروازه» را به جای واژه «گل» وارد ادبيات گزارشگری فوتبال ایران کرده است. از صالح نیا گزارشهایش با صدای گرم و البته شیرین و تو دماغی ویژه و شنیدنی را به یاد می آوریم. گفت و گوی فوتبالی با تهیه کننده و سازنده برنامه های زیادی مثل ورزش و مردم، ورزش از نگاه دو، ورزش از نگاه پنج، تهران ساعت 20، ساعت خوش، لبخند سوم، جنگ ورزش، نود در نود و دیدنی ها به بهانه مصاحبه جهانگیر کوثری را بخوانید. البته نام شناسنامه ای صالح نیا هادی است اما همه کیومرث صدایش می کنند.
چیا فوادی: آقای صالح نیا، با توجه به اینکه در مصاحبه اخیر آقای کوثری، نام شما هم مطرح شده بود و یک سری ادعاها و ماجراهایی درباره شما آمده و اینکه شما خواستید دراین باره صحبت کنید با شما گفت و گو می کنیم. البته اصل مصاحبه با مجله آنگاه انجام شده و چون امکان انتشار کامل گفت و گو در مجله آنگاه میسر نشد، در فوتبالی آن را کامل منتشر کردیم.
صالح نیا: من هم حس کرده بودم که آن مصاحبه کامل نیست و شما هم کار خوبی کردی مصاحبه را کامل در خبرگزاری فوتبالی منتشر کردی. من جملاتی خواندم که واقعا برایم سخت و باور نکردنی بود.
چیا فوادی: الان چون مجله آنگاه کاغذی است و مشخص نیست شماره جدیدش چه زمانی منتشر می شود، گفتیم واکنش شما را منعکس کنیم. چون در فوتبالی هم کامل مصاحبه را منتشر کرده بودیم.
صالح نیا: من در فوتبالی گفت و گوی شما را با آقای کوثری خواندم و واقعا متعجب شدم. همه کسانی که اسمشان در این گفت و گو برده شده متعجب شده اند. هم مجید وارث، هم بنده و مطمئن هستم عادل فردوسی پور هم متعجب شده و امیدوارم دیگر دوستان هم نسبت به این مصاحبه واکنش نشان دهند.
چیا فوادی: در چند بخش از مصاحبه نام شما برده شد. یکی درباره نحوه ورود شما به سازمان و کار گزارشگری بود.
صالح نیا: من که می دانم چه گفته، کل مصاحبه شما را حفظم. همه آن ماجراها را هم به یاد دارم. شما یک جا پرسیدی، در دهه 60 در جام باشگاههای تهران و لیگ قدس و بعدا در اوایل دهه 70 در لیگ آزادگان چه کسانی بودند آن موقع گزارش می کردند؟ صالح نیا بود و شفیع که کوثری جواب داده:" نه، صالحنیا بعدا آمد." من بعدا آمدم؟ من کجا بعدا آمدم؟ آن همه گزارش من در دهه 60 کشک بود؟ بعد کوثری گفته:" صالحنیا قصه و داستانش یک کتاب و داستان عجیب و غریبی دارد که خیلی جالب است برایتان بگویم، چون خیلی آدم عجیب و غریبی است." بعد ایشان یا داستان عجیب و غریبش را نگفته یا سانسور کرده اید.
چیا فوادی: نه فکر نمی کنم سانسور شده باشد. چون من بعدا درباره شما گفتم که در پروفایلتان نوشته اید که تهیه کننده برنامه های مهمی در سازمان بوده اید به یک گفت و گو اشاره کردم درسال 93 که شما در آن زمان که من در هفته نامه چلچراغ دبیر گروه ورزش بودم، مصاحبه کردید و گفتید که قبل از برنامه نود، ایده برنامه ای مثل نود را به سازمان داده است که سازمان قبول نکرده است.
صالح نیا: اصلا همه حرفهای شما درست، اما ایشان در ادامه گفت و گویش داستان عجیب و غریب را گفته صالح نیا با یک زوری آمد در تلویزیون. من با چه زوری آمدم؟ مگر ورود به سازمان زور می خواهد؟بعد گفته الان خارج از کشور است و برنامه هایش را که می بینید.ماجرای زور را چرا درست تعریف نکرده است؟ مگر نمی گویید مصاحبه سانسور نشده؟ بعد شما پرسیده اید که میانه من و کوثری خوب نبوده؟ بعد به ماجرای دو تایی گزارش کردن ما اشاره کرده اید که مثلا 15 دقیقه من گزارش کرده ام و 15 دقیقه کوثری. بعد ایشان جواب داده میانه ما چندان خوب نبوده.
چیا فوادی: الان سوال من مشکل دارد؟
صالح نیا: سوال شما مشکل ندارد. شما فکر می کنید حالا دو نفر که در یک قاب تلویزیونی کنار می نشینند یا با هم گزارش می کنند با هم خوب هستند؟ می خواهید مثال بیاورم؟
چیا فوادی: نه چنین فکری نمی کنم ولی شاید افکار عمومی چنین فکری بکند.
صالح نیا: در این سالها دیده اید من درباره همکارانم چیزی به بدی بگویم؟ جز اینکه به نیکی یاد کرده ام از همکارانم؟
چیا فوادی: من درباره همکاران و مجریان به خاطر نمی آورم.
صالح نیا: شما پرسیده ای شما میانه تان با صالح نیا چطور بود؟ چطور با هم گزارش می کردید؟ خب به ما می گفتند که دو نفری گزارش کنیم. من نمی کردم آقای بهروان می کرد، بهروان و مرحوم شفیع، من و مرحوم شفیع، من و بهروان، کوثری و شفیع ...
چیا فوادی: بعدش که اسکندر کوتی آمد...
صالح نیا: بله، ایشان هم آمد و تعداد زوجها بیشتر کمک کرد. حتی خیابانی و عادل و دیگران هم تجربه گزارش های دو نفره را دارند. بعد آقای کوثری می آید و می گوید متکی به خودش بوده و به دانشش. همینطوری که الان هست. بعد به مرحوم خدابخشیان یک فلش بک می زند. به آدمهای زنده فلش بک بزن. یکی اش خودم.
چیا فوادی: کوثری از شما تعریف هم کرد، گفته بود که از نظر گزارشگری خیلی بلد هستید...
صالح نیا: بله، اما در ادامه گفته آقای صالح نیا همه را می زد. من زده ام؟ کجا زده ام؟ از خبره بودن و بلد بودن و خوش بیان بودن و کارگردانی ر ادیو و تلویزیون خواندن و فوتبالیست بودن و نویسنده بودن و اینها گفته و اشاره هیچ نقطه ضعفی نداشته بعد می گوید کاری که من می کرده ام را او نمی کرده و زیرآبی زنی من برایش سنگین بوده. من از خودم دفاع می کنم چیا جان. من نمی گذارم ایشان بگوید و در برود. گفته است که من از جای دیگری معرفی شده ام و رفته بودم جای متقی را بگیرم. ماجرای من را با ماجرای آقامجید وارث مقایسه می کند.
چیا فوادی: آقای کوثری در مصاحبه اش به عینه گفت که شما می خواستید کوثری را حذف کنید.حتی برایش چیزهایی نوشته اید که به نظر خودش صحت ندارد. کجا چیزهایی نوشته بودید؟
صالح نیا: الان من باید چه بگویم؟ منی که از این اخلاق ها ندارم...
چیا فوادی: اتفاقا من هم از آقای کوثری پرسیدم اگر شما نوشته اید، چه نوشته اید؟ بعد گفت که نمی تواند بگوید چه چیزهایی شما گفته اید و نوشته اید...
صالح نیا: ایشان آمده گفته من رفته ام و شبکه دو را گرفته ام، ولی نتوانستم جهانگیر کوثری را حذف کنم و بعد مدیر شبکه به من گفته همه گزارشها را دوتایی با آقای کوثری باید انجام بدهیم و ایشان گفته نه و برنامه نمی خواهد و بعد مدیر گفته باید صالح نیا و همه گزارش ورزشی ها را باید با صالح نیا باشی و اگر نمی خواهد باید برود.
چیا فوادی: اینها درست نیست؟ حقیقت نیست؟
صالح نیا: شما هم سوال پرسیدی که دلیل این همه گزارش کردن صالح نیا در آن زمان به خاطر حکم مدیر گروهیاش بود یا اینکه من از جایی حمایت می شدم...
چیا فوادی: این صحبتها البته ادعاهای آقای کوثری بود.من دوباره پرسیدم چون آقای کوثری گفت که شما با حمایت از بیرون آمده بودید که جای متقی را بگیرید که نتوانستید و بعد زور شما به کوثری رسید و بعد از آقای متقی تعریف کرده که آدم بزرگی بوده و تحصیل کرده و قهرمان شنای ایران که بعدا دبیر کمیته ملی المپیک شد. الان شما می گویید حرفهای آقای کوثری درست نیست؟
صالح نیا: من حرفهایم را اینجا می زنم. شما خودت در این گفت و گو صلاح می دانی منعکس کن. کامل کردی که چه خوب نکردی هم که من خودم جمعه شب یک لایو در صفحه ام می گذارم و همه چیز را درباره هر کس که لازم باشد می گویم.
چیا فوادی: تا جایی که بشود و امکان انتشار باشد و از نظر حقوقی مشکل زا نباشد، منتشر می کنیم. ما اهل سانسور نیستیم...
صالح نیا: چیا جان، من از اعتبار خودم گذشتم و جهانگیر کوثری را آوردم. آقای کوثری، ناصر عنصری و مهدی ارگانی را می شناسی؟ حتما یادت هست، اینها نمی خواستند تو را ببینید. از شکل و قیافه تو بدشان می آمد. همه تو را می شناسند آقای کوثری که در چه روزنامه و با چه تمایلات حزبی و گروهی و سیاسی کار می کردی. بعد هم که از آن گروه سیاسی جدا شدی همه می دانند که بعدش چه کردی. من سالها در تورنتو بودم. مجید پهلوان به من در تورنتو گفت از جهانگیر خبر داری؟ به من گفته من را بیار کانادا.بعد هم که نمی خواهم ادامه اش را بگویم.
چیا فوادی: الان شما ...
صالح نیا: بگذار من ادامه بدهم. آقای کوثری من همینی بودم که الان هستم. تغییر نکرده ام. گاهی ریش می گذارم و گاهی نمی گذارم. کروات هم می زنم چون در خارج از کشور زندگی می کنم اما همیشه به ایرانی بودنم افتخار کرده ام. من در حال حاضر مدیر یک شرکت آلمانی فروش ماشین های سنگین هستم و نمی تونم بی کراوات سر کار بیایم اما من ۵ بار جبهه رفته ام و خط مقدم بوده ام و با دشمن متجاوز جنگیده ام. توی جهانگیر کوثری تا دزفول هم رفته ای؟
چیا فوادی: الان ناراحتی شما به خاطر ماجرای زیرآب زنی است؟
صالح نیا: ایشان به من می گوید من زیرآب زن بوده ام و همه را زده ام و او را هم زده ام. اما بهتر است بگویم که همین ایشان به آقای مهدی فرجی چسبید. من سوال می پرسم چرا پرونده گزینش من در سازمان گم شد؟ آقای مهدی صلواتی شاهد است. مهدی صلواتی مدیر کل سیما که ناصر عنصری و ابوالفضل آقا بابا در انزلی از من گزینش گرفتند شاهد هستند. اما من صالح نیا گفتم جهانگیر کوثری فوتبالیست بوده و باید برگردد اما تو رفتی و در مجله هدف علیه من مطلب نوشتی. بازی پاس و پرسپولیس بود خدا رحمت کند. حسین معتمدی آمد در زمین و به من گفت چرا این را می اوری گزارش کند؟ گفتم چطور؟ گفت همه هجمه های کیهان ورزشی و هدف از سمت همین آقاست. من داشتم تست صدا می دادم و جمعیت کیپ تا کیپ پر بود. کوثری آمد و گفت برویم گزارش کنیم. گفتم برو بالا اگر یک ثانیه دیگه اینجا بمانی به حراست می گویم و راهش ندادم. من از عادل فردوسی پور حمایت می کنم. می دانید چرا؟ چون عادل فردوسی پور عاشق بود. غصه فوتبال را می خورد. کاسب نبود. شما هم چیا جان غصه فوتبال را می خوری. من شما را می شناسم. عادل فردوسی پور را می شناسم. دیگر همکاران و خبرنگاران و گزارشگران فوتبال مملکت را می شناسم. شما کاسب نیستید. شما غصه فوتبال را می خورید. کارهایی می کنید که قصدتان اصلاح فوتبال است و به فکر جیبتان نیستید. البته دارید همکارانی که مثل شما نیستند و دنبال تیم بستن و دلالی و بازیکن به این و آن چپاندن هستند. اتفاقی برایشان نمی افتد. اما شما هستید که هزینه می دهید. عادل فردوسی پور برنامه اش را به ناحق از او گرفتند.شما با فساد فوتبال مبارزه کردید و..
چیا فوادی: آقای صالح نیا، البته آقای کوثری در خلال مصاحبه از عادل فردوسی پور به شیوه خودش حمایت کرد. البته در مجموع واقعیاتی گفت که شاید از نظر خواننده مصاحبه اینطور به نظر نمی رسید...
صالح نیا: چیا جان، من نه می خواهم به ایران برگردم و نه می خواهم گزارش کنم و نه در سازمان مدیر شوم. آقای کوثری از در جلویش را می گیرند و از پنچره تو می آید. آخر شبکه ایران کالا رفتن دارد؟ ما وقتی ندانیم کی هستیم و ندانیم چه نقشی داریم، اینطور می شود. یک بار مرحوم دهداری من را دید و مسایلی را گفت که بهتر است باز نشود.
چیا فوادی: درباره چه کسی؟
صالح نیا: نمی خواهم بیشتر باز کنم. شاید در لایو درباره ام گفتم. اما آقای کوثری در گفت و گو با شما گفت که نمی داند چرا ممنوع الکار است. من می دانم همه می دانند بعد تو می گویی نمی دانی؟
چیا فوادی: شما می دانید خب بگویید.
صالح نیا: من مطمئن هستم شما هم می دانید اما به خاطر محدودیت ها نمی گویید. سندش را هم می دانم و دارم. حتی اگر هم نشود گفت ولی همه می دانند چه کسی چکاره است. همه می دانند من چکاره بودم، عادل چکاره بود و بقیه چه کار می کنند و من برای همه همکاران سابق آرزوی سلامت و موفقیت دارم. سلامت آدمهای فوتبال و ورزش خیلی زود مشخص می شود. من بخواهم از ماجراهایی که می دانم و شما هم می دانید بگویم که دیگر هیچی.
چیا فوادی: آخر تا سند نباشد نمی شود اسم آورد. تبعاتی دارد، بالاخره آبروی آدمها مهم است...
صالح نیا: من که گفتم شما محدودیت دارید. من هم به خاطر شما اسمی نمی آورم ولی شما از ماجراهای عجیبی که می شنوید خبر ندارید؟
چیا فوادی: من می گویم طوری تعبیر نشود که فکر کنند منظور شما شخص خاصی است...
صالح نیا: اصلا من نام نمی برم.
چیا فوادی: حالا چون شما به بهانه گفت و گوی آقای کوثری با ما مصاحبه می کنید، بهتر است بدون سند وارد مصداق نشویم...
صالح نیا: من در لایو اینستاگرام جمعه شبم همه چیز را می گویم. اما من آقای کوثری من از شما می پرسم، صالح نیا را چه کسی آورد؟ صالح نیا عین تراکتور کار کرد و از مباشر تهیه کننده کارش رو شروع کرد. وقتی گزارش ورزشی را به من دادند من از یک روز کردم چهار روز پخش در هفته. تو انگلیسی بلدی آقای کوثری؟ راجع به مانوک خدابخشیان می گویی گوشی می زد؟ هرچیزی حد دارد. ما کارنامه داریم. چیا جان شما برو از علی پروین، برادران فنونی زاده، برادران بیانی، زرینچه، پیوس، نامجومطلق و بقیه ستاره های دهه های 60 و 70 فوتبال ایران، بپرس من یک ناهار با اینها خورده ام؟ من هم مثل شما از شهرستان آمدم. زحمت کشیدم شما هم زحمت کشیدید. من شهرستانی بودم و به کسی باج ندادم و تلاش کردم. مدیر سازمان تربیت بدنی استان گیلان که آن زمان نامش آقای درگاهی بود به من گفت بیا و پست بگیر و روابط عمومی شو، مدیر شو و هر پستی می خواهی بگیر. من آن زمان معلم ورزش بودم و قبول نکردم در گیلان سمت بگیرم. گفتم باید بزرگترها بیایند. آقای فرهنگ بادکوبه فوت کرد می خواستند من را جایش بگذارند که من قبول نکردم.
چیا فوادی: شما یک جا اشاره کردید که جهانگیر کوثری را شما به تلویزیون برگرداندید...
صالح نیا: بله، متاسفانه کار من بود. من نباید جهانگیر کوثری را برمی گرداندم.اعتراف می کنم که اشتباه کردم. از کوپن خودم جلوی حراست سازمان خرج کردم که حالا این آقا بیاید به من بگوید زیرآب زن. چیا جان من از کنار خانواده ام نان نخوردم.
چیا فوادی: خب شما را چه کسی به سازمان معرفی کرد؟ این را نگفتید چون آقای کوثری هم دقیق نگفت و بعد به ماجرای زدن کشید...
صالح نیا: من را شهید سید احمدی معرفی کرد چون من مربی تیم فوتبال دانشکده صدا و سیما بودم. من هم درس این کار را خوانده ام فکر کردی فقط خودت خوانده ای آقای کوثری؟
چیا فوادی: شما در دانشکده صدا و سیما هم بازی می کردید، این را شنیده ام. در انزلی هم که بازی می کردید...
می دانی که من برادرزاده صالح نیای بزرگ انزلی هستم. همان که با سرمربیگری اش ملوان پرسپولیس و استقلال را در جام حذفی برد و قهرمان شد.
چیا فوادی: اتفاقا دیدار فینال استقلال – ملوان را در سال 69 شما گزارش کردید...
صالح نیا: چه خوب یادت هست. چند ساله بودی؟
چیا فوادی: من 8 -9 ساله بودم. حتی یادم هست که آخر بازی با عمویتان مصاحبه کردید و حسابی صالح نیا در صالح نیا شد...
صالح نیا: ملوان برد و قهرمان شد و اتفاقا آن مصاحبه برای من دردسر شد و گفتند برای عمویش نوشابه باز کرده است.
چیا فوادی: از اصل مطلب دور نشوید. داشتید می گفتید که در دانشکده صدا و سیما بوده اید...
صالح نیا: بله، من همانجا که مربی تیم فوتبال دانشکده بودم آقای خوردبین و صالح نیا و ذوالفقارنسب را آنجا گذاشتم. من مدیر تربیت بدنی فرزندان شاهد شدم. ما گذشته داریم. بی آبرو نیستیم. آقای کوثری یادت رفته وقتی می خواستی من را ببینی باید وقت می گرفتی؟ تو برای جواد متقی خودشیرینی می کردی و تعریفش می کردی اما حالا راجع به او حرف می زنی؟ تو خودت را در حد مجید وارث می دانی؟ سواد وارث را داری؟ انگشت کوچک امثال مجید وارث نمی شوی...
چیا فوادی: آقای صالح نیا، کمی آرام باشید...
صالح نیا: نمی توانم آرام باشم. از من پرسیدند کدام گزارشگر را قبول داری؟ گفتم بدون شک مجید وارث. دلیل هم دارم. بازی های آسیایی را به وارث دادند و بازی های بوکس را به مانوک. آخر آقای کوثری گزارشگری چه دارد که خودت را می چسبانی به گزارشگری؟ تازه خودش را هم می چسباند به مانوکی که از دنیا رفته است.
چیا فوادی: شما چطور شد که از گزارشگری رفتید؟
صالح نیا: من خودم کنار کشیدم. کسی به من نگفت گزارش نکن. کسی نگفت ممنوع الکاری. کسی نگفت فلان کار را کرده ای و پرونده داری و روی آنتن زنده دلالی می کنی و بازیکن جابجا می کنی و کارهای مشکوک می کنی. کسی به من نگفت بالای چشمت ابرو است. من سالم کار کردم. ولی واقعا خسته شده بودم. رفتم سراغ فیلدهای دیگر برنامه سازی. حوزه ورزش حوزه ای نیست که به سود برنامه ساز باشد. از نظر مالی می گویم. چه در تلویزیون و چه در رادیو. الان را نمی دانم ولی می دانم که هنوز هم قابل مقایسه با حوزه سریال سازی و برنامه های سرگرمی و طنز ساختن نیست. خودت کار کرده ای و می کنی و می دانی من چه می گویم.
چیا فوادی: یعنی حوزه ورزش برای مدیران سازمان مهم نیست؟ یا اینکه پول زیادی نمی دهند؟
صالح نیا: چه در رادیو و چه در تلویزیون به نسبت سریال ها و برنامه های دیگر پول زیادی نمی دهند. الان من می دانم شما یک برنامه در رادیوایران داری که پرشنونده است. قول می دهم جزو پرشنونده های شبکه است حتی اگر پرشنونده ترین نباشد اما می دانم رویت نمی شود بگویی ماهیانه یا برنامه ای چقدر می گیری.
چیا فوادی: نگویم بهتر است. شما برنامه وقت اضافه رادیو ایران را گوش می دهید؟
صالح نیا: من همه برنامه های خوب و به درد بخور رادیو وتلویزیون مخصوصا ورزشی ها را گوش می دهم و می بینم. حتی اگر خارج از کشور باشم. من برنامه سازم. سالها زندگی ام را روی این کار گذاشتم. همانطور که دیگران گذاشتند. عادل و پیمان و مزدک و بقیه. من سال ۷۴ ماهی ۲۵ میلیون به علی سمنانی برای برنامه سازی پول می دادم.
چیا فوادی: برنامه ورزشی نبود؟
صالح نیا:نه، چه برنامه ورزشی اینقدر پول می دهند؟ خالص برای خودش بود. آن پول آن زمان یعنی خریدن 5 دستگاه آپارتمان در نارمک. برنامه ورزشی نبود و برنامه سرگرمی بود. الان یک تهیه کننده اگر وجدانی کار کند و پول بچه هایش را درست بدهد، ماهی 25 میلیون تومان برایش می ماند؟
چیا فوادی: البته داریم برنامه هایی که مثلا برنامه ای نزدیک به 90 میلیون تومان و حتی بالاتر هم می گیرند. برنامه 45 میلیون تومانی هم داریم. برنامه 15 میلیون تومانی هم داریم. همه هم در حوزه ورزش و فوتبال هستند. بستگی به ماجراهای دیگری هم دارد...
صالح نیا: اگر بخواهی سالم کار کنی، یک کار می کنند بگویی گور بابای فوتبال و تهش بگویی کار را من می کنم و پول را یک نفر دیگر می گیرد. من چیزهایی می دانم که اگر بگویم آبرو برای خیلی ها نمی ماند. بگذار یک خاطره بگویم. من شدم مدیر گروه ورزش شبکه دو یک هفته قبل از اتمام جام جهانی ۸۶. سال شصت و پنج بود فکر کنم. مرحوم بهرام شفیع من را صدا کرد و گفت عنصری شده مدیر شبکه. گفتند نمی گذاریم کوثری کار کند. من هم کارم تمام شده بود و انتخاب شده بودم اما گفتیم کوثری هم کار کند. نگذاشتیم او را بزنند. زنده یاد بهرام شفیع باحال و دوست داشتنی و خنده رو واهل شوخی بود دوستش داشتم اما ازنظر حرفه ای تهیه کننده نبود. گزارشگر خوبی بود اما تهیه کننده خوبی نبود. بعدها مجری خوبی هم شد. یک جای مصاحبه تو با کوثری درباره ماجرای ریختن داخل خانه وارث سوال شد. وارث منتقد سازمان تربیت بدنی وقت بود. خواستند حذفش کنند. اتفاقا آن زمان غلامحسین کرباسچی که استاندار اصفهان بود فکر می کنم و البته مطمئن نیستم که در سازمان صدا و سیما هم پستی داشت یا نه ولی کرباسچی آقای وارث را به خاطر گزارشها وبرنامه های خوبش دوست داشت. ماجرا را شنیده بود و به آقای محمد هاشمی رییس وقت سازمان صدا و سیما گفته بود من نمی دانم در خانه وارث چه بوده که آنجا ریخته اند اما حق نداشتند داخل خانه یک مسلمان بریزند به این خاطر که از رییس سازمان ورزش مملکت انتقاد کرده است.
چیا فوادی: ماجرا از چه قرار بود کلا؟
صالح نیا: رییس وقت سازمان نامش مصطفی داوودی بود که به برنامه ورزش و مردم می گفت شوی مجید و جواد. منظورش مجید وارث و جواد متقی بود. آن زمان یادم هست که داوودی به رییس سازمان صدا و سیما گفته بود کشتی پخش نکنید و از سازمان انتقاد نکنید و اینها. مجید وارث هم زبان تند و تیزی داشت و البته درست می زد به هدف. ما هم انتقاد می کردیم اما آقای کوثری تو اصلا آن موقع بودی که انتقاد کنی؟ اصلا انتقاد می کردی؟ یک بار شد مثل عادل فردوسی پور باشی و انتقاد کنی و پرونده افشاگرانه بروی؟
چیا فوادی: کلا برنامه نود انتقاد و افشاگری های مستند و بی نقص را در برنامه های ورزشی را دوباره زنده کرد...
صالح نیا: هدف اصلاح فوتبال بود. هدف وارث هم اصلاح ورزش بود. اینها مگر بد است؟ مگر در دنیا رسانه ها چه می کنند؟ رپورتاژ می روند؟ به خدا اگر بروند. مدیر هر شبکه ای که برنامه ورزشی اش رپورتاژ برود، دمار از روزگارش درآورده است. فوتبال مملکت به عادل فردوسی پور مدیون است. همین مدیریت نیم بند و حضور مربیان خارجی خوب و ارتقای داوران و اینها مدیون برنامه هایی مثل نود و گزارشگران و خبرنگارانی است که در رسانه هایشان روابط عمومی فلان رییس فدراسیون و فلان باشگاه نیستند.
چیا فوادی: زنده یاد بهرام شفیع هم اهل چالش و جنجال و افشاگری نبود...
صالح نیا: کلا ساختار برنامه ورزش و مردم بعد از رفتن وارث عوض شد. ما در سازمان بودیم گفتند بهرام پسرخاله یکی از مقامات است و دهان گرمی دارد و خوش قیافه و فتوژنیک است و کارمند اداره قند و شکر است. بهرام شفیع واقعا آمد تست بدهد و در تست صدا و اجرا هم قبول شد. کلا هم وقتی مجری شد رویه دیگری پیش گرفت. رویه ای که البته مثل رویه وارث نبود. حالا پیمان یوسفی در این دو سه ساله، روند خوبی پیش گرفته و برنامه ورزش و مردم دارد برند خودش می شود. برند خود پیمان. همین هفته پیش رییس جدید فدراسیون فوتبال را آورده بود و به نظرم همین که رییس جدید فدراسیون بدون اینکه پیمان زیاد چالش کند، واکنش های هیستریک داشت نشان می داد پیمان به گفت و گو کردنش مسلط است. در هر حال برنامه های ورزشی بدون چالش به درد نمی خورند. سفره خانه نیست که. باید کارشناسی کنی، ممکن هوادارهای قرمز و آبی سرت بریزند و هزار فحش بخوری ولی باید رسالتت را انجام بدهی.
چیا فوادی: بهرام شفیع بیشتر به فکر ماندگاری برنامه نبود؟
صالح نیا: چرا، بود ولی فراز و نشیب داشت. همه بالاخره به فکر ماندگاری برنامه شان هستند. کلا برنامه های ورزشی سازمان دو دهه ای از چالش دور بودند. بعد از وارث هم کسی وارد این فاز نشد. مردم هم تشنه موفقیت ورزشکاران و تیم ها در رقابتهای قاره ای و جهانی بودند. شرایط عجیبی بود. به هر وقتی دهه سوم شروع شد کمی فضا باز شده بود که من دیگر فیلد عوض کرده بودم. عادل فردوسی پور از دل همین باز شدن فضا درآمد. کاری هم به حرفهای کوثری درباره عادل ندارم. فقط به او می گویم فوتبال برای تو چه دارد آقای کوثری؟ می دانید من قرار بود مدیر شبکه سه سیما بشوم؟ آقای صافی رو برداشتند و با من صحبت کردند که من مدیر بشوم من ۸۴ درصد برنامه های شبکه جهانی جام جم را من تامین می کردم. من ۵۸ دانشگاه قبول شدم فوتبال را ول کردم ۵۹ باز انزلی بازی کردم.آخر تو سواد انگلیسی داری آقای کوثری؟ تو کجا و عادل کجا؟ واقعا چطور وجدانت به درد نمی آید آن حرفها را درباره عادل زدی؟ عادل از همه طرف فحش خورد. از هواداران استقلال که گفتند بچگی پرسپولیسی بوده، از هواداران پرسپولیس سر ماجرای طارمی و ریزه اسپور. از هواداران سپاهان سر ماجرای سرباز احمدی، از طرفداران برانکو سر ماجرای حمایتش از کی روش. از کارشناسی های داوری فحش خورد. مگر شما خودت آقای چیا فوادی کم فحش می خوری؟ این کار الان این شده، یک افشاگری بکنی، یک کارشناسی بکنی، هواداران در فضای مجازی متهمت می کنند به انواع و اقسام چیزها. یک بار دیگر هم گفتم شما یا باید کارشناسی کنی یا کارشناسی نکنی. اینها چقدر قیمت دارد؟ یعنی چه پولی باید به شما یا هر کس بدهند که خودش و خانواده اش فحش بخورد اما در این فضای بد فوتبال کار کند؟ طرف در خانه نشسته می گوید فلان گزارشگر یا فلان خبرنگار علیه فلان باشگاه، این کار را کرده، نه سند دارد و نه مدرک. اصلا خیلی فضای بدی است. واقعا خدا صبرتان بدهد.
چیا فوادی: من آن موقع بچه بودم ولی یادم هست طرفداران ملوان سر اینکه شما متولد انزلی هستید، می گفتند شما طرف ملوان را در بازیهای مقابل استقلال و پرسپولیس نمی گیرید. شما هم مگر فحش می خوردید؟
صالح نیا: در انزلی به من فحش میدادند و می گفتند تو پرسپولیسی هستی. اتفاقا در همان بازی که ملوان قهرمان شد و استقلال را در فینال حذفی برد، من عمویم را پس از قهرمانی پشت میکروفون آوردم. در خلال مصاحبه اشاره کرده بودی. عموی من بهمن خان من را هی ضایع کرد. به او گفته بودم به من نگوید صالح نیا، هی من می گفتم آقای صالح نیا ایشان هم می گفت آقای صالح نیا. از شبکه به من گفتند بهتر شبکه را به نام صالح نیاها بزنیم. به من هم می گفتند پرسپولیسی هستم ولی همیشه به انصاف گزارش کردم. استقلال می برد می گفتند استقلالی هستم، پرسپولیس می برد می گفتند پرسپولیسی هستم. اینها جزو همین ماجرای کار رسانه ای در فوتبال ایران است. بی طرف هم باشی یک جا برچسب می زنند. خوب شد یادم آمد، آقای کوثری وقتی من مدیر گروه شدم صحبت کرده بود علیه من. پشت من گفته بود صالح نیا بیاید اینجا من با او برخورد فیزیکی می کنم. بعد به گوش من رسید. رسیدم داخل گروه و گفتم کوثری بیاید. فکر می کردم بزن بهادر شده. به معاون و اینها هم گفتم که به کوثری نگویند که من شنیده ام این جمله را گفته است. کوثری داخل اتاق آمد و سرش را پایین انداخته بود. گفتم با من چه مشکلی داری؟ گفت هیچی. گفتم گفته ای که من بیایم گروه من را می زنی. گفت من حرفی نزدم. به معاونم خادم گفتم بیاید تو و روبرو کردم با او. گفتم خادم پس تو دروغ گفتی؟ گفت نه خود جهانگیر گفت. سرش را انداخته بود پایین. من هم به او گفتم سازمان ساعت 4 تعطیل می شود من 5 فلان جا منتظرت هستم. مرد نیستی اگر نیایی. 5 رفتم. فکر کنم یکی از تپه های جردن بود. رو به سازمان. ایستادم و نیامد.
چیا فوادی: من فکر کردم در دفتر شما آشتی کنان برپا شده...
صالح نیا: آخر تعارف که نداریم. من سالهاست حرف نزده ام چیا جان. به هوای بی خوابی های الانم و قلب داغانم. قلب من مشکل پیدا کرده. کلی مریضی در بدنم است. من فکر آبروی این آقایان را کرده ام که حرف نمی زنم. حالا که دیگر صالح نیا رفته و نیست. چرا حالا که ما رفتیم به داخل سازمان راهت نمی دهند؟ خودت را درست کن ۶۷ سال سن داری. به من پیغام می دهند گزارشگر نسل مایی. اینها برایم مهم است. دلچسب است. به تو چه می گویند؟ همان ماجرای فابیو بالا کافی است که تو را بشناسند. بگذار یک ماجرای دیگر را تعریف کنم.
چیا فوادی: بفرمایید، آخرهای مصاحبه هم هست...
صالح نیا: من رفتم برای مصاحبه که در سازمان در گروه ورزش استخدام شوم و شروع به کار کنم. یک اتاقی بود خیلی دراز. آقای عنصری نامی بود که من با او صحبت کردم. گفتم شما را دوست دارم. دانشجوی صدا و سیما هستم. نماز خوان هم نیستم. به یکباره با صدای نازک یکهویی گفت همین خوبه. برای ورزش خوبه.گفت بیشتر از خودت بگو. گفتم من شیطانم و ورزش می کنم و فوتبالیست بوده ام و ریشم بور است و با بازیکنها و فوتبالیستها رفیق هستم. گفتند بسم الله. آقای کوثری می گوید متقی، بهرام را گذاشت مجری که مدیر نشود. اصلا اینطور نیست. آقای متقی با تمام وجود می خواست بهرام شفیع مجری باشد با صدای گرمش و چهره جذابش. من از کجا آمدم؟ من برادرزاده بهمن صالح نیا سرمربی ملوان هستم. خانواده من در انزلی معروف هستند. همه خحط و ربط ما را می دانند. من بی خوابی کشیدم. جبهه رفتم. خط مقدم، هویزه و شلمچه رفتم. 5 بار جبهه، 2 بار خط مقدم. بهرام بهم می خندید می گفت تو می روی جبهه مدیران خوششان می آید می خواهند شبکه شهید داشته باشد. شوخی می کرد خدا بیامرز. بعد هم بهرام را فرستادند می گفتند حالا می خواهند شهدای ورزش سازمان را دو برابر کنند. آن موقع که ورزش سازمان دست من و بهرام بود آقای کوثری تو هدف مطلب بی نام علیه ما می نوشتی. برای باشگاهها مطلب تعریفی بیخود می نوشتی اسمت را نمی نوشتی زیرسش. خدا رحمت کند آقای پورحیدری را در فرودگاه دیدم. داشتم از ایران می رفتم. گفت تورا به خدا از ایران نرو. تو زحمت کشیدی. چیا جان من نمی خواهم بگویم چقدر اینجا می گیرم و چقدر پس انداز دارم ولی وضعم از خیلی از همکارهای هم سن و سالم بهتر است.
چیا فوادی: شما یکی دوباری ایران آمدید که بمانید، چه شد که نماندید و برگشتید؟
صالح نیا: آقای پورمحمدی به من گفت بیا. آدم و دو سال و نیم خانه نشین شدم. تهران یک هفته نون و پنیر خوردم. رویم نمی شد از کسی پول بگیرم. در انزلی زمین زنم را فروختم و بی پول رفتم تورنتو.اما همانجا ویژه برنامه جام جهانی روی آنتن بردم و ۵۵ هزار دلار از جام جهانی پول درآوردم. پشتش قلبم را عمل کردم و ماجراهای دیگر که لازم نیست بگویم.
چیا فوادی: ماجرای جام جهانی رفتن شما برای گزارش کردن در ایتالیا چه بود؟ چرا گزارش ها با تاخیر بود و چه شد کلا که بازیها زنده پخش نشد؟
صالح نیا: سال 1369 به ما ۵۵ دلار روزانه داده بودند. ما جایی بودیم که همه گزارشگران و تلویزیون ها آنجا بودند. اتاقی داشتیم در هتل که یخچال نداشت. بازی سوئد - برزیل بود که زلزله آمد. من صبح زود پا شدم تلویزیون اتاق را روشن کردم دیدم دنیا دارد زلزله رودبار و منجیل را پوشش می دهد. با چه بدبختی رفتیم ایران ایر بلیت بگیریم که گیرمان نیامد. فردا یا پس فردای زلزله بود باید گزارش می کردیم. تلفن که زدند ما رابدون اینکه بگویند بردند روی ایر. گفتم آقای متقی بخاطر وجهه مملکتم و وضع مالی که داریم صلاح نمی بینم در ایتالیا بمانیم. من که اینها را می گفتم پشت تلفن نگو صدای من داشت مستقیم پخش می شد. آقای محمد هاشمی رییس وقت سازمان حرفهای من را شنید برای متقی نوشت سریعا به ایران برگردند. متقی با بهرام شفیع دعوا کرد که چرا چنین تصمیمی گرفته اید و زلزله آمده اما شما بمانید. بهرام هم با من هم عقیده بود اما چون اصرار کرد ممنوع الصدا شد. من هم به احترام بهرام دیگر گزارش نکردم. این شد که ما برگشتیم. من اگر مثل خیلی ها زندگی می کردم حالا این نبودم. ما با شرف زندگی کردیم. دروغ نمی گوییم. الان واقعا عادل فردوسی پور در این وضعیت باید توسط آقای کوثری برود توی فشار؟ تو خودت از عادل می خواستی که تصویرت را نشان بدهد. من که خبر دارم. الان تو عادل را خرد کنی به تو چه می رسد؟ ما باید از هم به نیکی یاد کنیم. می توانیم از هم انتقاد کنیم اما آن حرفها انتقاد نبود. باز تو از عادل دفاع کردی اما زیر بار حرفهای منطقی تو هم نمی رفت. آخر کجا برای برنامه تو میلیون میلیون اس ام اس رفته؟ به کدام سامانه؟ به کجا؟
چیا فوادی: کیومرث خان، هر چه می گویید تهش به به آقای کوثری می رسید...
صالح نیا: من جمعه شب در لایو حرفهایم را می زنم. اما اسنادی دارم که همه چیز را ثابت می کند. شما به عنوان سردبیر یک رسانه معتبر برو از پرویز مظلومی و دیگر بازیکنان دهه 50 و 60 بپرس که صالح نیا کیست. تو کارمند من بودی آقای کوثری. من زیرآب تو را بزنم؟ من از اعتبار خودم خرج کردم تو را نگه داشتم. من نوکر آن سرباز وطن هستم که در لب مرز می خوابد و جانش را دست می گیرد تا وفادار باشد. من وفادارم به مملکت و وطنم. یک کلمه علیه وطنم حرف نزده ام. آن روز با مجید وارث حرف می زدم سه عمل وحشتناک کرده، جای احوالپرسی از او به او می تازی. خیلی ناراحت بود از دست کوثری. بعد از ۳۷ سال مردم به من محبت دارند. حالا یک نفر هم درباره من حرف نادرست زده اما مردم می دانند صالح نیا کیست و چیست.
گفت و گو از چیا فوادی/ پایگاه خبری فوتبالی