تاریخ‌سازی "سلطان پاس" در دربی‌های پایتخت/ وقتی معافیت "منشی‌زاده" را شاهینی نکرد!

تاریخ‌سازی "سلطان پاس" در دربی‌های پایتخت/ وقتی معافیت "منشی‌زاده" را شاهینی نکرد!

به گزارش فوتبالی و به نقل از ایسنا، در تاریخ، همیشه کلیدواژه‌ای بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد که سرآغاز اتفاقات بسیاری است. معمولا "اولین‌ها" در تاریخ بسیار در ذهن‌ها باقی مانده‌اند و هر کسی که سرآغاز یک رخداد تاریخی بوده است، توانسته موجب جریان‌سازی‌های متعددی در تاریخ شود. این مساله در تاریخ ایران و فوتبال ایران هم مستثنا نیست و شاهد حضور افراد تاثیرگذاری در فوتبال ایران بودیم که موفق شدند خود را در این تاریخ ماندگار کنند.

یکی از این اولین‌ها، اولین زننده گل‌ داربی است. در سال ۴۷ به صورت رسمی اولین بازی داربی پایتخت میان دو تیم استقلال و پرسپولیس برگزار شد اما گلی تا آن موقع رد و بدل نشد تا در سال ۴۸ و در دومین مصاف رسمی میان این دو تیم،  احمد منشی‌زاده موفق شد در دقیقه ۸ این بازی دروازه سرخ‌پوشان پایتخت را باز کند و خود را در تاریخ فوتبال ایران ماندگار کند.

این اتفاق تاریخی بهانه‌ای شد تا به سراغ احمد منشی‌زاده پیشکسوت قدیمی باشگاه استقلال برویم. او به علت بیماری مدتی است که درگیر کارهای بیمارستان است و او پیش از مصاحبه گفته بود که به بیمارستان چشم رفته است تا کارهای مربوط به چشمش را انجام دهد.

سال‌های سال نام شما به علت اولین گلزن داربی پایتخت در ذهن‌ها باقی مانده است. می‌خواستیم در ابتدای مصاحبه خودتان را معرفی کنید و اینکه شما چه زمانی فوتبال‌تان را آغاز کردید؟

من فوتبال را از سال ۱۳۳۸ از تیم نادر شروع کردم. آن زمان نادر لطیفی مربی تیم ما بود. ایشان یکی از پیشکسوت‌های بزرگ این مملکت بودند. در فوتبال من این مربی تاثیر زیادی گذاشت. من آن موقع ۱۵ سالم بود. در آن موقع رده‌بندی سنی وجود نداشت و من در تیم بزرگسالان بازی می‌کردم. من ۲ سال در تیم نادر بازی کردم. من در ابتدای بازی خود در بال چپ بازی می‌کردم اما در ادامه در پست هافبک بازی کردم. در آن موقع پولی هم در کار نبود و بازیکنان بیشتر باعشق بازی می‌کردند. زمین فوتبال ما در میدان مولوی بود. یک زمین خاکی وجود داشت و ما در آنجا بازی می‌کردیم. تیم نادر یکی از بهترین‌ تیم‌های باشگاه‌های تهران بود. من در آن دوره عملکرد خیلی خوبی داشتم.

پس از حضورتان در تیم نادر، چه تصمیمی برای آینده فوتبالی خود گرفتید؟

من در آن موقع از ۲ تیم باشگاه‌های تهران پیشنهاد داشتم و در نهایت به تیم تهران جوان پیوستم. در آن موقع حسین فکری مدیر باشگاه تهران جوان و مربی تیم ملی بودم. آقای فکری در آن موقع هزار تومان به من داد و ماهی ۱۰۰ تومان ماهیانه دریافت می‌کردیم. من بازیکن خیلی تکنیکی بودم. حدود ۳ سال در تیم تهران جوان بازی کردم تا اینکه از تیم‌های شاهین و تاج پیشنهاد داشتم. جعفر کاشانی که یکی از رفیق‌های صیمیمی من بود، به من گفت مدیر باشگاه تمایل دارد شما به تیم شاهین اضافه شوی. از آن طرف تیم تاج و آقای محمود بیاتی به من پیشنهاد دادند. من با برادرم مشورت کردم. او به من گفت با اینکه من شاهینی هستم، اما اگر در تیم تاج بتوانی معافی بگیری، به نظر من با تاجی‌ها قرارداد ببند. این درحالی بود که تیم شاهین در آن موقع ۸ هزار تومان قرارداد می‌بست. ۸ هزار تومان در آن موقع پول زیادی بود و شما با ۱۵ هزار تومان می‌توانستی خانه بخری.

ابتدای حضورتان در تیم تاج چگونه سپری شد؟

ما در ابتدای کار محمود بیاتی ما را پیش آقای خسروانی بردند. آقای خسروانی از بیاتی پرسیدند، تقاضای این بازیکن چیست و او گفت که منشی‌زاده معافی می‌خواهد. در آن موقع حرفی به ما نزدند و ما به باشگاه تاج رفتیم. در آنجا فردی بود به نام آقای قمری و در قزوین برای ما معافی گرفتند. پس از حضور در باشگاه تاج، من در چاپ‌خانه ژاندارمری در میدان انقلاب توسط آقای خسروانی استخدام شدم. در ادامه آقای خسروانی رئیس تربیت بدنی شد و ما استخدام آنجا شدیم. من تا سال ۵۰ در تیم تاج بودم. از سال ۵۰ تا ۵۱، تیم تاج، ۲ تیم دیگر به نام تیم‌های دیهیم و افسر داشت. آن موقع ماهی ۱۵۰ تومان باشگاه تاج به ما می‌داد و قرار بر این شد که من حقوقم را از باشگاه تاج بگیرم و برای تیم افسر بازی کنم. پس از آن من در سال ۱۳۵۱ من فوتبالم را کنار گذاشتم. من در آن موقع ۳۱ سالم بود و به خاطر مصدومیت بلندمدتی که داشتم، نتوانستم به فوتبالم ادامه دهم.

اگر در باشگاه تاج ماجرای معافیت نبود، انتخاب شما میان باشگاه تاج و شاهین چه بود؟

من چون به حرف‌های برادرم ایمان داشتم، ۱۰۰ درصد به تیم شاهین می‌رفتم اما برادرم گفت معافی خیلی مهم است و بهتر است که به باشگاه تاج بروی.

 من  پاسور بسیار خوبی بودم. یعنی از ۵۰ پاسی که من می‌دادم، غیرممکن بود که یک پاس من به خطا برود. در آن موقع می‌گفتند احمد منشی‌زاده "سلطان پاس" است.

شما هیچ‌وقت نتوانستید برای تیم ملی بازی کنید. علت این مساله چه بود؟

زمانی که من می‌خواستم به تیم تاج بروم، حسین فکری به من گفت که "من مربی تیم ملی ایران هستم و شما اگر در تیم تهران جوان بمانی، در تیم ملی هم هستی. در غیر این صورت جایی در تیم ملی نخواهی داشت." من با برادرم مشورت کردم و او گفت معافیت از همه چیز مهم‌تر است و بهتر است به باشگاه تاج بروی. من پاسور بسیار خوبی بودم. یعنی از ۵۰ پاسی که من می‌دادم، غیرممکن بود که یک پاس من به خطا برود. در آن موقع می‌گفتند احمد منشی‌زاده "سلطان پاس" است.

بعد از پایان دوران بازیگری خود، تمایلی برای مربی‌گری نداشتید؟

من چون هوش فوتبالی بالایی داشتم، رایکوف به من گفت من چند گزینه برای مربی‌گری در کادر فنی تیم مد نظر دارم. رایکوف به من گفت من از میان این گزینه‌ها فقط تو را انتخاب کردم. من به رایکوف گفتم به من ۲ روز مهلت بدهید. برادرم به من گفت "در زندگی ما کسی اداری کار نمی‌کند و همه کاسب هستند. الان وقتی فوتبالت تمام شده است، دیگر به سمت کسب و کار برو و مغازه‌های پدرم را اداره کن." پدرم در آن موقع وضعیت خوبی داشت. من  بعد از ۴۸ ساعت به رایکوف گفتم که من نمی‌خواهم به فوتبال ادامه دهم و می‌خواهم کاسبی کنم. رایکوف من را خیلی دوست داشت و میان هافبک‌های استقلال همیشه من اولویت اولش بودم.

تیم تاج در سال‌های حضور شما بردهای پرگلی داشت. نظر شما در این رابطه چیست؟

در آن موقع تیم‌هایی مثل دیهیم تهران وجود داشتند که آن تیم‌ها مال باشگاه تاج بودند و باشگاه هر چقدر دوست داشت می‌توانست به این تیم‌ها گل بزند! در آن موقع سرمربی تیم دیهیم پرویز ابوطالب بود.

وقتی ما با قدیمی‌های فوتبال صحبت می‌کنیم، بعضا می‌گویند باشگاه تاج و تیم‌های پرقدرت، روی داورها و تیم‌ها اعمال نفوذ می‌کردند؟ آیا چنین مساله‌ای صحت داشته است؟

بله. شما شک نکید چنین مساله‌ای وجود داشته است. آقای خسروانی در آن موقع نفوذ زیادی داشت. اگر من بگویم خسروانی در زمان انقلاب چگونه از ایران فرار کرد، شما بسیار شگفت‌زده خواهید شد. خسروانی در زمان انقلاب، در شهر تهران بود و خانه‌اش الهیه بود. خانه او ۳۰۰۰ متر بود و در خانه‌های او درخت‌های کاج زیادی وجود داشت. در آن موقع بلافاصله به خسروانی گفتند که قرار است به خانه شما حمله کنند. خسروانی در آن موقع بالای درخت کاج رفت و خود را با اسلحه‌اش پنهان کرد. آن‌ها در نهایت خسروانی را پیدا نکردند. او با باشگاه تاج ترکیه صحبت کرد تا بتواند از کشور خارج شود. او ۴۸ ساعت در یک تانکر ‌ماند و این تانکر تا مرز باکو رفت. در ادامه او را گریم کردند و با چهره یک چوپان و گله گوسفند، یک مسیری را طی کرد تا در نهایت باشگاه تاج ترکیه او را پیدا کرد. او از ترکیه به انگلیس رفت و آنجا پناهنده شد. هر موقع او به من تلفن می‌زد، می‌گفت ادامه بدهید، من خودم را می‌رسانم! آقای خسروانی امکانات زیادی برای باشگاه تاج به ثمر رساند. او یک رستورانی مخصوص باشگاه تاج تهیه کرده بود که تمام اعضای مجموعه باشگاه تاج پس از انجام تمرینات و بازی‌های خود به آنجا می‌رفتند و مجانی غذا می‌خوردند. می‌گفتند خسروانی پول خورده است. خب خورده باشد مگر مدیران دیگر این کار را نکردند؟ فقط موردی که خسروانی را با مدیران دیگر متفاوت می‌کند، ساخت مجموعه‌های ورزشی‌هایی مثل زمین تنیس استقلال است که وجه تمایز او را از دیگران مشخص می‌کند.

اگر بحث معافیت باشگاه تاج بود ۱۰۰ درصد به تیم شاهین می‌رفتم اما برادرم گفت معافیت خیلی مهم‌تر است و بهتر است که به باشگاه تاج بروی.

اگر بخواهید از ناگفته‌های فوتبال صحبت‌ کنید که فکر می‌کنید، هیچ جا درباره آن صحبت نشده است، چه چیزی به ذهن‌تان می‌رسد؟

تمام اتفاقاتی که رخ داده، حرف‌هایی است که باید مطرح شود. به عنوان مثال وضعیت الان استقلال خیلی خوب نیست. این‌ها نمی‌توانند مدیریت کنند چون راهکار را نمی‌دانند. الان می‌گویند آقای آجورلو مدیرعامل استقلال شده است. او دلش می‌خواهد یک سری کارهایی را انجام دهد اما وقتی پیش می‌رود، به بن‌بست می‌خورد. بازیکن نمی‌تواند ۴ تا روپایی بزند اما ۲۰ میلیارد پول می‌خواهد. آن وقت ما در زمین امجدیه به سختی تمرین می‌کردیم و بازی‌های باکیفیتی ارائه می‌دادیم. در آن موقع پول محوریت نداشت.

شاید بتوان گفت ساختار باشگاه‌ها در زمان شما با آن موقع مقداری متفاوت بوده است.

بله. در آن زمان خسروانی در کنار اسدالله علم هر کاری که خواست انجام داد. پسر شاه در آن موقع به حسن روشن علاقه زیادی داشت و با هلی‌کوپتر به استادیوم می‌آمد و بازی‌های این بازیکن را تماشا می‌کرد.

زمانی که من می‌خواستم به تیم تاج بروم، حسین فکری به من گفت که "من مربی تیم ملی ایران هستم و شما اگر در تیم تهران جوان بمانی، در تیم ملی هم هستی. در غیر اینصورت جایی در تیم ملی نخواهی داشت." من با برادرم مشورت کردم و او گفت معافیت از همه چیز مهم‌تر است و بهتر است به باشگاه تاج بروی.ماجرای انحلال باشگاه شاهین چه بود؟ اینکه می‌گویند خسروانی در این مساله نقش داشته، درست است؟

بله. پرویز خسروانی علاقه زیادی به باشگاه تاج داشت و برای این علاقه‌ای که داشت، نسبت‌ به تیم‌های دیگر نیز هر کاری که دوست داشت انجام داد. او از قدرتش استفاده کرد. در زمانی که خسروانی رئیس سازمان تربیت بدنی شد، کلنگ ساخت استادیوم آزادی را زدند. ۱۲۰۰ مهندس و کارگر برای ساخت این مجموعه، روزی ۳ شیفت کار کردند. سالی که من در تربیت بدنی کار می‌کردم، خسروانی حکمی تحت عنوان رئیس تنیس امجدیه در سال ۱۳۴۵ به من داد. در یکی از زمین‌های تنیس قرار بود جایگاهی برای شاه در نظر بگیرند. پیمانکارها یک جایگاه وسط زمین را برای شاه در نظر گرفته بودند اما خسروانی از این کار جلوگیری کرد و گفتند باید یک جایگاه بالایی مد نظر قرار بگیرد. دلیل این کار هم این بود که اگر جایگاه در وسط زمین باشد گردن شاه خسته می‌شود چون مدام باید توپ را پیگیری کند.

 شما در باشگاه تاج با چه کسانی خیلی رفیق بودید؟

منصور پورحیدری یکی از صمیمی‌ترین رفیق‌های من بود. من با منصور رفت و آمد خانوادگی داشتم. غیر از منصور که خدایش بیامرزد، من با مرتضی شرکاء خیلی رفیق هستم. ما ۶۵ سال است که باهم رفیق هستیم و تا به امروز اگر ۴۸ ساعت از هم خبر نداشته باشیم، تلفن را برمی‌داریم و باهم صحبت می‌کنیم.

نظرتان درباره دوره حضور رایکوف در فوتبال ایران چیست؟

سیستم ۳-۳-۴ برای اولین بار توسط رایکوف به فوتبال ایران آمد. او تاثیر خیلی زیادی در فوتبال ایران داشت. او روز به روز در فوتبال ایران اتفاقات خوبی را رقم زد.

آقای منشی‌زاده بهترین سال دوران فوتبالی شما چه سالی است؟

بهترین دوران فوتبالی من سال ۱۳۴۱ بود. یعنی قبل از اینکه وارد باشگاه تاج شوم. در آن سال به قدری فوتبال من خوب بود که اصلا باشگاه تاج معطل نکرد و من را جذب کرد. در زمان علی دانایی‌فر در باشگاه تاج هم من عملکرد خیلی خوبی داشتم. با اینکه در تیم تاج هافبک‌های زیادی وجود داشتند اما همیشه من و کارو حق‌وردیان همیشه جزو اولویت‌های تیم بودیم.

بهترین دوران فوتبالی من سال ۱۳۴۱ بود. یعنی قبل از اینکه وارد باشگاه تاج شوم. در آن سال به قدری فوتبال من خوب بود که اصلا باشگاه تاج معطل نکرد و من را جذب کرد. در زمان علی دانایی‌فر هم من عملکرد خیلی خوبی داشتم. با اینکه در تیم تاج هافبک‌های زیادی وجود داشتند اما همیشه من و کارو حق‌وردیان همیشه جزو اولویت‌های تیم بودیم.

نظرتان درباره حال و هوای این روزهای باشگاه استقلال چیست؟

 الان فرهاد مجیدی سرمربی استقلال است. او چه کار می‌تواند انجام دهد؟ ما باید کارایی بازیکنان را مد نظر قرار دهیم. به نظر من کادر فنی دانش لازم را ندارد. هیچکسی به نظر من هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد و تنها پول‌هایی است که رد و بدل می‌شود. به نظر من ترکیب بازیکنان قوی نیست. به نظر من یامگا تکنیک خوبی دارد اما شاید همین بازیکن هم چند وقت دیگر نتواند عملکرد خیلی خوبی داشته باشد. به نظر من کیفیت لیگ ما پایین است. الان همه پرادعا هستند. بازیکنی تا اینجای کار کمتر از ۱۰ میلیارد پول نمی‌گیرد. روی فوتبال حال حاضر ایران نمی‌شود صحبت کرد.

عملکرد تیم ملی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

تیم ملی به نظر من از زمان دوران کارلوس کی‌روش بهتر شده است. الان بازیکنان لژیونر کاملا در تیم ملی جا افتادند و شرایط برای ملی‌پوشان خیلی خوب شده است. به نظر من علی قلی‌زاده عملکرد خیلی خوبی داشته است. به طور مثال تیمی مثل تیم گواردیولا، در تیمش ۶ بازیکن چپ پا وجود دارد؛ این یعنی در حضور چپ‌ پاها خیلی در تیم مهم است و عملکرد بازیکن مثل قلی‌زاده بسیار تاثیرگذار است.

روز شنبه داربی پایتخت برگزار می‌شود. نظرتان درباره تقابل استقلال و پرسپولیس چیست؟

امیدواریم که استقلال پیروز داربی باشد. خودتان می‌دانید فوتبال ما طوری نیست که بشود پیش‌بینی دقیقی داشت. آرزوی من این است که آبی‌ها عملکرد موفقیت‌آمیزی داشته باشد.

 من پس از آن داربی‌ای که گل زدم رفتم خوابیدم و بعد از ۴۰ سال به ما گفتند که این گل اولین گل داربی پایتخت شده است!

برگردیم به سال ۴۸ و اولین گلی که در داربی توسط شما به ثبت رسید. آیا خودتان فکر می‌کردید چنین اتفاقی رقم بخورد؟

من اصلا چنین فکری نمی‌کردم. در آن بازی، زمین گلی بود. داریوش مصطفوی به من پاس داد و من از فاصله ۲۵ متری دروازه مهدی عسگرخانی را باز کردم.  ما پس از آن داربی رفتیم خوابیدیم و بعد از ۴۰ سال به ما گفتند که این گل اولین گل داربی پایتخت شده است. بعد از گلی که در داربی به ثمر رساندم، آقای خسروانی به من ۵۰۰۰ تومان پاداش داد. فقط او به من گفت کسی متوجه این پاداش نشود. با این پاداش باشگاه استقلال برای من یک پیکان به ارزش ۱۶ هزار تومان گرفت که پول آن را به صورت قسطی پرداخت کردیم. من وقتی این ماشین را گرفتم، مقداری دستکاری‌اش کردم و در مجموعه انقلاب، در مسابقات اتومبیل‌رانی بردم. در آن زمان ماشین من، داور مسابقات بود. این ماشین وقتی در خیابان ولیعصر حضور داشت، می‌گفتند عروس خیابان ولیعصر آمده است. من خودم به اتومبیل‌رانی علاقه‌مند بودم. یکی از اشتباهاتی که داشتم، این بود که در مسابقات اتومبیل‌رانی با این ماشین عکسی نداشتم.

می‌گویند داربی دیگری هم که تاکنون ثبت نشده بوده که آن بازی با تساوی یک بر یک به پایان رسید و اولین گل داربی در آنجا به ثمر رسیده است. آیا این مساله را قبول دارید؟

من از جزئیات این مسابقه باخبر نیستم و نمی‌دانم چه کسانی گل‌های این بازی را به ثمر رساندند اما می‌دانم که این بازی با نتیجه تساوی یک بر یک به پایان رسیده است. تا آنجایی که من می‌دانم این بازی غیررسمی بوده است و گل‌هایش در گل‌های داربی پایتخت حساب نمی‌شود.

از داربی‌هایی که بازی کردید، چه خاطرات خوب و بدی به ذهن‌تان باقی مانده است؟

در سال ۱۳۴۵، تیم تاج که توانست تیم شاهین را یک بر صفر شکست دهد، یک تیمی به نام تیم جعفری حضور داشت. در آن موقع تیم ما به یک رستوران رفت  و علی جباری، حسین فرزامی و هر یک بازیکنان می‌گفتند ما گل‌های زیادی به این تیم می‌زنیم. این بازی در امجدیه برگزار شد و در تیم حریف بازیکنی به نام جمشید رهگذر حضور داشت. او خداوند دریبل بود. زمانی که حریف به ما گل زد، ما ۸ نفر درون دروازه بودیم اما نتوانستیم از دروازه خود دفاع کنیم و گل خوردیم. بهترین خاطره من هم همان داربی‌ای است که من گل اول داربی را به ثمر رساندم. الان هر کسی به ما می‌رسد از ما تشکر می‌کند.

صحبت پایانی؟

من الان مریض حال هستم. همین الان که با شما صحبت می‌کنم، مریضی به سراغم آمده است. مریضی هم شامل همه چیز می‌شود و هرروز می‌بینید یک درد جدیدی اضافه می‌شود و باید قرص جدید بخوریم. من از خدا می‌خواهم هیچ بنده‌ای را گرفتار مریضی نکند. اگر قرار باشد فوت کنیم، شب بخوابیم و صبحش بیدار نشویم. من موقعی که همسرم سرطان داشت، دکتر او به من گفت که کارهای درمانی او ۳ سال طول می‌کشد و بعد از ۳ سال فوت می‌کند. همین اتفاق هم رخ داد و همسرم پس از ۳ سال از دنیا رفت. تنها باید شما به سلامتی فکر کنید و امیدوارم خداوند به همه شما سلامتی دهد.

۴۱۵۴