پایگاه خبری فوتبالی- گابریل پین از اعضای کادر فنی تیم استقلال گفتگوی مفصلی با روزنامه گاتزتا دی پارما انجام داده بود.
به گزارش فوتبالی، روزنامه گاتزتا دی پارما بعد از اينكه قهرمانی استقلال در ليگ برتر ايران قطعی شد، مصاحبه ای را با گابريله پين، مربی ايتاليايی استقلال انجام داد. پين اهل شهر پارماست و به همين دليل اولين مصاحبه اش را با روزنامه اين شهر انجام داد.
این روزنامه در ابتدا نوشته است:
ماورای تعارفات لازم برای شجاعت و حرفه ای بودن گابريله پين كه برايش شادی قهرمانی در فوتبال ايران را آورد، مصاحبه با او پرده ای از حسرت را برايمان دارد. او نقش تعيين كننده ای در قهرمانی استقلال داشت و در حقيقت معلم سرمربی جوان استقلال، فرهاد مجيدی بود. پس بايد پين را نگاه و تحسين كرد.
گابریله پین در گفتگوی تلفنی با این رسانه ایتالیایی گفت:
اين يک معجزه بود، برای اينكه جزو مدعيان نبوديم. استقلال ٩ سال جامی را نبرده و تيم در حال جوانگرايی بود و فرهاد مجیدی، سرمربی تیم يكی از بازيكنان سابق محسوب می شد كه آخرين جام را بالای سر برده بود و قبل از آن هدایت تیم ملی امید را برعهده داشت. به این شکل بود که باشگاه استقلال مرا انتخاب كرد تا در كادرفنی باشم
قهرمانی همانقدر كه زيباست، در هر شرايط سخت هم هست!
مسلما. عده كمی واقعيت های فوتبال ايران را می شناسند. جمعبت ايران ٩٠ ميليون نفر است و نيمی از آنها زير سی سال سن دارند. تهران به تنهايی بيست ميليون جمعيت دارد. تصور كنيد ما وقتی فهميديم قهرمان شده ايم در آسمان و به سمت تهران در پرواز بوديم و رقيب سنتی ما پرسپوليس يک ساعت بعد از ما بازی داشت و شكست خورد. شادی ما در هواپيما به نقطه انفجار خود رسيد كه يک ساعت در پرواز بوديم. طرفداران بسياری برای استقبال از ما به فرودگاه آمدند تا همراه ما جشن بگيرند. باشگاه در حال آماده سازی يک جشن بزرگ در آخرين بازی فصل است. ما آخرين بازی را در ورزشگاه صد هزار نفری انجام خواهيم داد.
اين بخش خيلی زيباست ولی مشكلاتی هم وجود داشته است…
نمی توانم مخفی كنم وقتی اين پيشنهاد كاری را به من دادند مدت زيادی به آن فكر كردم. خيلی ها فكر می كردند ديوانه شده ام كه برای كار به اينجا بيايم، جايي كه استراماچونی سال ٢٠١٩ رفته بود و خاطره خوبی از خودش به جا گذاشته بود. بايد از خانواده ام و خصوصا از همسرم دوناتلا تشكر كنم كه به خوبی حمايتم كرد. به تنهايی به تهران آمدم، در هتل زندگی می كنم و همسرم چند ماه در تهران كنارم بود. تهران يک ابرشهر است، شهر پر ترافيک و البته در حال جنب و جوش فعاليت های اقتصادی، ورزشی و فرهنگی. البته ايجنت ايرانی ام محسن ابراهیمی هم كمک های بزرگی به من كرد كه دوست ارزشمندی است.
كار چطور پيش رفت؟
وقتی به نتايج نگاه كنيد می گويم عالی بوده و حتی از نظر تجربه زندگی از نقطه نظر انسانی، در دوره كاری ام رضايت بخش و خوشحال كننده بوده است. انسان های استثنايی را پيدا كردم، چه در رختكن چه خارج از آن. ما پيش قضاوت هايی را در مورد اين كشور داريم. ايران زير تحريم غربی هاست اما اگر ذهنمان را باز كنيم، می توانيم به درک های استثنايی برسيم. برای من كه اينطور اتفاق افتاده است. می توانم اين را بگويم ايران از نظر فوتبالی مرا ياد چند سال قبل خودمان (ايتاليايی ها) می اندازد. پر از جوانهای مستعد كه تشنه يادگيری هستند و كنار فوتبال سعی دارند شرايط اقتصادی خودشان و خانواده اشان را هم بالا ببرند و اين برايشان خيلی مهم است. به سبک خاص خودشان بازی می كنند؛ دوندگی زياد، با قدرت و خشن. تيم ملی ايران از گروه خود در مقدماتی جام جهانی صعود كرد، گرچه گروه سختی بود ولی در جام جهانی قطر در حالی بازی خواهد كرد كه ده نفر از تركيب اصلی خارج از ايران بازی می كنند.
كجا بيشتر تامل كرديد؟
براي دو ماه می خواستم شناخت بيشتری از محيط اطرافم و تک تک بازيكنان پيدا كنم، سازماندهی خوب در باشگاه وجود داشت. گروه فنی خوب، تيم آنالیز و همه آنچه كه لازم بود را در اختیار داريم. متدولوژی (روش شناسی) متفاوتی را با خودم آوردم و سعی كردم به بازيكنانمان آگاهی و دانش بيشتری از تاكتيک را نسبت به مهارت های فردی بدهم. هفته اول به تريبون رفتم (اشاره به هفته اول ليگ و نداشتن مجوز كار) و بعد از آن مجيدی از من خواست به نيمكت اصافه بشوم و در ماه های اخير درخواست کرد من قبل از هر بازی و حتی بين دو نيمه صحبت های اصلی را انجام بدهم. اينجا همه احترام می گذارند و خوب هستند. برای يادگيری منعطف و نجيب هستند.
مشكل زبان و ارتباط وجود داشت؟
در كادر فنی اصلی به انگليسی صحبت می كنيم و در باقی موارد هم يک كمک خوب داريم كه ترجمه می كند. فارسی يک زبان كاملا متفاوت است و سعی می كنم چند كلمه را ياد بگيرم ولی هيچ وقت اين حس را نداشتم كه كلماتم در ترجمه گم شده يا از قلم افتاده باشد.
و ماه رمضان؟
يک ماه كاملا متفاوت كه بدون شک برای تمام تيم ها اينطور است. اينجا قانون ليگ اينطور است كه سه خارجی به اصافه يک بازيكن آسيايی در هر تيم حضور دارند. تمرينات و مسابقات بعد از غروب افتاب شروع می شد و رژيم غذايی متفاوتی برای جبران و روزه طولانی داشتيم. البته ما دكتر های خوبی در تيم داريم و همانطور كه قبلا گفتم همه چيز برای يک كار خوب آماده است.
آيا واقعا ايران همانطور كه می گويند زيباست؟
مكان های استثنايی، شواهد زيادی از تمدن بزرگ، معماری های شگفت انگيز و شهرهای حيرت انگيز. در يک شرايط معمولی ايران توانايی يک منطقه توريستی غير قابل باور را دارد. در حال حاضر ارتباط های پرواز كم هستند و پروسه گرفتن ويزا خيلی طولانی است.
دو سال است كه پارما نتابج خوبی نمی گيرد و برای طرفداران پارما گرفتن نتيجه تبديل به يک نوستالژی شده است.
قابل درک است. با اين فصل، من ٥ سال بيرون ايتاليا بودم و فهميدم در ايتاليا ما فكر می کنيم مركز فوتبال هستيم در حالی كه واقعيت جای ديگری است. دنيا بزرگ است و هر كسی می تواند ايده های خوبی داشته باشد. در واقع اين اشتباه است كه به آينده فكر می كنيم در حالی كه به گذشته نگاه می كنيم. در عين حال معتقدم، بايد تركيبی درست كرد كه شخصيت های تاريخ باشگاه را دربر بگيرد كه اينها براي روح و روابط انسانی پايدار در جامعه می توانند كمک كنند تا اين اتحاد به دست بيايد. همين چيزها تفاوت هايی را به وجود می آورد.
۴۱۵۴