پایگاه خبری فوتبالی- در حالیکه ۱۳ سال از برگزاری اولین جام جهانی فوتبال در قاره آفریقا می گذرد اما میزبان آن مسابقات این روزها حال و روز خوبی دردنیای توپ گرد ندارد.
به گزارش فوتبالی، شکست تیم ملی امید آفریقای جنوبی در مسابقات انتخابی زیر ۲۳ سال قهرمانی آفریقا برابر کنگو و ناکامی در راه رسیدن به بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس، آخرین پرده از نمایش ضعیف فوتبال این کشور طی سال های اخیر است.
دوران طلایی
ماه جولای ۱۹۹۲ فیفا محرومیت ۳۰ ساله آفریقای جنوبی را به دلیل وجود حکومت آپارتاید (نژاد پرستی) در این کشور لغو کرد و چهار سال بعد این کشورتوانست ضمن کسب میزبانی جام ملتهای آفریقا، مقام قهرمانی این مسابقات را هم در حضور "نلسون ماندلا" کسب کند. این قهرمانی اولین و آخرین موفقیت "بافانا بافانا" تا به امروز در مهمترین رویداد قاره سیاه است.
بعد از این اتفاق مهم تیم ملی آفریقای جنوبی به دو دوره جام جهانی در سال های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۲ راه یافت و حتی در جام جهانی ۲۰۰۲ فرصت صعود به مرحله یک هشتم نهایی جام جهانی را هم داشت. مقام دوم جام ملتهای آفریقا در سال ۱۹۹۸ و حضور در بین چهارتیم برتر این مسابقات در سال۲۰۰۲، تردیدی باقی نگذاشت که قاره سیاه باید آفریقای جنوبی را به عنوان یک قدرت جدید به رسمیت بشناسد.
ستاره های آن زمان آفریقای جنوبی که همگی سابقه بازی لیگ برتر انگلیس را داشتند، شامل "بنی مک کارتی"،" استیون پینار"، "کوئینتن فورچن"،" لوکاس رادبه" و "مارک فیش" بودند.
میزبانی جام جهانی
از زمان شروع جام جهانی فوتبال، قاره سیاه هیچگاه خود را در حد و اندازه های میزبانی جام جهانی نمی دید ما آفریقای جنوبی سعی کرد اولین کشور آفریقایی میزبان جام جهانی لقب بگیرد.
آفریقای جنوبی به شکل بحث برانگیز و پرحاشیه ای تنها با یک رای میزبانی جام جهانی ۲۰۰۶ را به آلمان واگذار کرد. بعد از این اتفاق که تبعات زیادی داشت، فیفا مجبور شد میزبانی جام جهانی ۲۰۱۰ را به قاره آفریقا واگذار کند.
در حالیکه مصر و لیبی هم برای میزبانی جام جهانی نامزد شده بودند اما از همان ابتدا مشخص شد بود که بخت آفریقای جنوبی برای میزبانی این رویداد بسیار بالا است و در نهایت هم همین پیش بینی درست از آب درآمد و آرزوی "نلسون ماندلا" برای برگزاری جام جهانی در آفریقای جنوبی به تحقق پیوست.
عدم راهیابی به جام جهانی ۲۰۰۶ و جام ملتهای آفریقا در سال ۲۰۱۰ می توانست یک زنگ خطر برای فوتبال آفریقای جنوبی باشد اما استخدام یک مربی باتجربه برزیلی به نام "کارلوس آلبرتو پریرا" و کسب مقام چهارم جام کنفدراسیونها در سال ۲۰۰۹ و رتبه سوم مرحله گروهی جام جهانی ۲۰۱۰ تا حدی رضایت فوتبال دوستان این کشور را جلب کرد و بر کمی ها و کاستی ها سرپوش گذاشت.
دوران افول
نظریه «میزبانی یک رویداد بزرگ باعث رشد و توسعه فوتبال آن کشور می شود» با بحرانی شدن شرایط فوتبال در آفریقای جنوبی رد شد. خیلی زود شیرینی میزبانی مهمترین رویداد فوتبال دنیا با تلخی ناکامی های پیاپی فوتبال ملی این کشور فراموش شد.
تیم ملی آفریقای جنوبی طی سال های اخیر حضور درمرحله نهایی ۳ دوره جام ملتهای آفریقا را از دست داد و در دوره هایی هم که حضور داشت هیچگاه از مرحله یک چهارم نهایی بالاتر نرفت و به هیچ وجه در حد یک تیم مدعی نبود.
برای مردم این کشور همان مسابقات جام جهانی ۲۰۱۰ آخرین تصویر ثبت شده از"بافانا بافانا" در جام جهانی را تا امروز شکل می دهد و تیم ملی آفریقای جنوبی در دوره های اخیر حتی نتوانست درحد و اندازه یک مدعی صعود به جام جهانی قرار بگیرد.
تنها موفقیت های نسبی فوتبال آفریقای جنوبی در سال های گذشته، حضور تیم امید این کشور در دو دوره پی در پی بازیهای المپیک در سال های ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ بوده است که البته نتوانست باعث تاثیر مثبت در تیم بزرگسالان این کشور شود و امکان تکرار آن هم با شکست اخیر برابر کنگو در مرحله انتخابی زیر ۲۳ سال آفریقا رنگ باخت.
شرایط کنونی
در کشوری که بیش از ۵۰ میلیون جمعیت دارد، توجه به پرورش استعدادها چندان جدی گرفته نمی شود و عملا برنامه مشخصی برای توسعه فوتبال در این کشور وجود ندارد. حتی اگر استعدادهایی هم ظهور کنند نمی توانند تا حدود ۲۰سالگی از تمایل باشگاهها برای جذب خود و ورود به دنیای حرفه ای فوتبال مطمئن باشند.
مسابقات لیگ آفریقای جنوبی یکی از لیگ های قوی باشگاهی در قاره آفریقا است و حتی سرمایه مالی برخی از باشگاهها از برخی تیم های اروپایی هم بیشتر است اما واقعیت این است که این باشگاهها هم تنها به فکر منافع تجاری خود هستند و علاقه ای برای سرمایه گذاری در فوتبال پایه که دیربازده هم خواهد بود ندارند.
علیرغم هزینه های زیاد در لیگ آفریقای جنوبی اما خروجی این لیگ نه باعث تقویت تیم ملی این کشور شده است و نه زمینه ساز حضور بازیکنان در لیگ های مطرح اروپایی بوده است.
از سال ۱۹۹۲ تا به امروز ۲۵ مربی از کشورهای مختلف روی نیمکت سرمربیگری تیم ملی آفریقای جنوبی نشسته اند اما تقریبا همه متوجه شده اند که مشکل تیم ملی این کشور سرمربی داخلی یا خارجی نیست بلکه عدم وجود یک برنامه قوی و منسجنم از سوی فدراسیون فوتبال این کشور است که روز به روز فوتبال این سرزمین را از جمع مدعیان متعدد قاره سیاه دور می کند.
۱۹۷۹