پایگاه خبری فوتبالی- تیم ملی به قرقیزستان رفته تا در رقابتهای کافا شرکت کند.
به گزارش فوتبالی، دو حریف آسان به نامهای قرقیزستان و افغانستان پیش روی تیم ملی هستند که مطمئنا تیم ملی کار سختی برای شکست دادن آنها ندارد. در واقع حتی اگر قلعه نویی با تیم دوم و حتی سوم ایران هم به مصاف این حریفان می رفت، راحت به فینال رقابتها می رسید. فینال قرار است با تیم اول گروه بعدی رقابتهای کافا برگزار شود. گروهی که البته تیمهای به نسبت بهتری در آن حضور دارند. از ازبکستان و عمان تا تاجیکستان و ترکمنستان همه تیمهایی به نسبت بهتر از افغانستان و قرقیزستان هستند.
به احتمال زیاد هم ازبکستان هم به فینال این رقابتها میرود و ایران هم باید در فینال رقابتها در تاشکند به مصاف تیم میزبان برود. در گروه ایران قرار بود کنیا هم حضور داشته باشد که ظاهرا این تیم نتوانسته به قرقیزستان برود و بازیهای گروه ایران با سه تیم برگزار می شود. این گزارش کاملا فنی است و ربطی به رقابتهای کافا ندارد و البته همه دوست دارند تیم ملی در رقابتهای کافا، قهرمان شود اما البته انتخاب امیر قلعهنویی به عنوان سرمربی تیم ملی، قطعه اول پازلی بود که با انتصاب و معرفی دستیاران او، تبدیل به جمعی از دستیاران ناکام روی نیمکت تیم ملی شد.
در واقع تک تک دستیاران قلعهنویی، در مربیگری سابقه خوبی ندارند و حتی اگر امیرقلعه نویی را یک مربی بار کارنامه مثبت و 5 قهرمانی تا پایان فصل 91-92 در لیگ برتر بدانیم، دستیاران از سیاهه بازنده و دارای کارنامه منفی هستند پس مثبت در منفی می شود منفی. قلعهنویی که 10 سال است هیچ جامی نگرفته و موفقیت قابل توجهی در لیگ برتر و جام حذفی کسب نکرده است. اگر دستاورد ده سالهاش را کارنامه منفی بدانیم، آن وقت باید به علم ریاضی امید ببندیم که مثل روابط ریاضی، درنهایت اتفاق «مثبت»ی را از ضرب عوامل «منفی» ایجاد کند! در هر حال سوال این گزارش فنی از امیر قلعهنویی این است که با چه متر و معیاری، این مربیان، دستیارت شده اند؟
* امیر قلعهنویی
درباره خود امیر گفتیم که تا قبل از فصل 91-91 کارنامه پرباری داشت و بهترین مربی ایران بود و یک دهه قبل برای آخرین بار روی قله لیگ برتر نشست اما تمامی این 10 سال اخیر را با ناکامی در استقلال، ملوان، سپاهان، تراکتور، ذوبآهن و گلگهر گذراند. هرگز قهرمان لیگ برتر نشد و هرگز نتوانست به فینال جام حذفی هم برسد. اکسیر قدرت قلعهنویی در نیمه اول تاریخ لیگ برتر، گویا به پایان رسید. قلعهنویی تا پایان لیگ دوازدهم، 5 بار قهرمان لیگ و 2 بار فاتح جام حذفی شد و 7/51 درصد بازیهایش را برد. این آمار اما در یک دهه اخیر به صفر قهرمانی در لیگ و جام حذفی و درصد برد 7/46 رسید. در هر حال او یک مقطع سرمربی تیم ملی هم بود اما در جام ملتهای آسیا مقابل کره جنوبی حذف شد. خودش احساس می کرد که نباید پس از آن شکست کنار گذاشته می شد و منتظر فرصت بود تا دوباره سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شود. حالا سرمربی شده و البته می خواهد در جام ملتهای قطر جبران کند.
* سعید الهویی
به عنوان سرمربی و حتی دستیار، شباهتی به نویسنده متبحر در تجزیه و تحلیل فوتبال نداشت. او زمانی در مطبوعات ورزشی، مطالب آنالیز فوتبال می نوشت. با کارشناسان فنی و مربیان ارتباط گرفت و سر از کلاس های مربیگری درآورد و در نهایت به امیر قلعه نویی نزدیک شد.
او در نقش مرد معتمد قلعهنویی، استاد شکار ستاره از لیگ یک بود و این موضوع با سپاهانی شدن محمد کریمی و محمد محبی اثبات شد. الهویی اما در این چند فصل اخیر و بخصوص روی نیمکت گلگهر، بیشتر یک ساپینتوی ایرانی بود که کلکسیونی از اخطار، اخراج و محرومیت را ثبت کرد. او روی نیمکت گلگهر و در نقش نفر اول، حتی از قلعهنویی هم ضعیفتر نتیجه گرفت: یک برد، 2 مساوی، 4 باخت و تفاضل 7- در لیگ و وداع با جام حذفی برابر پرسپولیس.
* رحمان رضایی
یکی از مدرنترین مدافعان تاریخ فوتبال ایران که هرگز به عنوان سرمربی، نتایج خوب نگرفت و البته در این راه، اشتباهات سریالی علیه او به شدت دخیل بود. رضایی در لیگ بیستم برای اولین و آخرین بار، حضور روی نیمکت تیمی لیگ برتری را تجربه کرد و با کارنامهای به شدت ضعیف، قبل از نیمفصل اخراج شد: یک برد، 8 مساوی و 5 باخت.
او حتی نتوانست به طور میانگین یک امتیاز از هر بازی بگیرد. دستیاری در تراکتور و حتی سرمربیگری در برق جدید و رایکا بابل، چیزی به این کارنامه زیر خط استاندارد، اضافه نکرد.
* حمید مطهری
چیزی شبیه سعید الهویی با این تفاوت که همکاری مطهری و گلمحمدی برخلاف الهویی و قلعهنویی با جام و قهرمانی، همراه بود. مطهری را شاید بتوان یکی از 3 دستیار مهم تاریخ لیگ برتر لقب داد. دستیاری که البته در نقش نفر اول، به شدت ناموفق بود. او روی نیمکت نساجی، استارت خوبی داشت ولی کار به قدری رو به افت و نزول رفت که آنها تنها تیم بدون برد نیم فصل دوم بودند.
5 برد، 9 مساوی و 11 باخت به هیچ عنوان کارنامه قابل دفاعی نیست. احتمالا اگر فصل، چند هفته دیگر ادامه پیدا میکرد، دیگر خبری از نساجی در لیگ برتر نبود.
* آندرانیک تیموریان
آندو بدون هیچ سابقهای در مربیگری، ناگهان استارت کارش را برای ورود به این قسمت زندگی فوتبالیاش، از تیم ملی! زد. به نظر میرسد او قرار است برای قلعهنویی همان نقشی را ایفا کند که نکونام برای کیروش در راه رسیدن به جام جهانی 2018 داشت و خیلی زود هم به پایان رسید.
در اینکه تیموریان، بازیکن خوبی بوده، کمتر شک و تردیدی وجود دارد ولی نباید فراموش کنیم که او بعد از ترک استقلال (به دلیل اختلاف با همین امیر قلعهنویی)، سیری نزولی را سپری کرد و روزهای آخر دوران بازیاش را در چه تیمهایی گذراند: سایپا و ماشینسازی و نفت و گسترش فولاد!
اینکه چرا این مربیان با این کارنامه های درخشان! دستیار امیر قلعهنویی شدهاند را باید خود امیرخان پاسخ بدهد!
گزارش از علیرضا خطیبی/ پایگاه خبری فوتبالی