پایگاه خبری فوتبالی- یک: تیمی که قرار بود در بازیهای آسیایی پس از ۲۱ سال روی سکو برود (حالا رنگ مدالش هم مهم نبود چه طلا، چه نقره و چه برنز) و طلسم نیمقرن نرسیدن به المپیک را بشکند، نه روی سکو رفت و نه طلسمی را از بین برد. تیم امید حکم همان تاسهایی را داشت که قرار بود جفت شش بیایند ولی جفت پوچ آمدند.
دو: آنچه پس از شکست برابر هنگکنگ و حذف از بازیهای آسیایی رقم خورد، واقعیت فوتبال ایران بود. صحبتهای محمدحسن رجبزاده (که چه بازیکن خوبی بود و چه تصمیمهای بدی گرفت) و سرپرست تیم امید، نشان داد قصه چیست. مربی تیم از ژن حرف زد و سرپرست پس از غش ابتدایی، ناگهان خودش را مسئول همه اتفاقات معرفی کرد. ربطی که این دو نفر برای خودشان با حذف تیم امید برقرار کردند، خودش گویای همه مسایل است. پیش از آن هم، رضا عنایتی مرد ویژهای بود که در هر مصاحبهاش تلاش میکرد سکو را محال و پیشروی را خیلی سخت جلوه بدهد.
سه: تیم امید البته پتانسیل بالایی نداشت. مجموعه نیروی انسانیاش چه در داخل زمین و چه روی نیمکت، به شدت تلورانس داشت و گویا زیر فشار شدید عجیب و غریبی بازی می کرد. یاسین سلمانی در این تیم به عنوان کاپیتان وظیفه آرام کردن بقیه را داشت ولی هر بار به میدان رفت، کارت زرد گرفت. ارسلان مطهری که در تمام سالهای حضورش در سطح اول فوتبال ایران، هرگز در دسته گلزنان بالفطره قرار نداشت، قرار بود در تیم عنایتی، ماشین گلزنی باشد. محمد خدابندهلو، سهمیه بزرگسالی بود که از خودش و تواناییهایی که چند سال قبل نشان داد، به دلایلی که شاید فقط خودش بداند فرسنگها فاصله داشت. ولی تمام بضاعت فوتبال ما در رده امید، همین بود.
چهار: اتفاق عجیبی که بین تیم امید و پرسپولیس رقم خورد هم باید در تاریخ ثبت شود. درست در یک بازی که تیم امید به امثال عمری نیاز داشت، آنها جای دیگری بودند و غیبتشان به تیم ضربه مهلکی زد. اینکه در فرامتن مذاکرات فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس چه گذشت را کسی نمیداند ولی نتیجهای که بازیکنان را از چین به قطر رساند نشان میدهد چقدر این سیکل معیوب و پر از ایراد بوده است.
پنج: سالها قبل، علی کفاشیان به عنوان رییس کمیته ملی المپیک اعتراف کرد مدال آوردن در بازیهای آسیایی اهمیت زیادی دارد و حالا تقریبا دو دهه بعد، مدیران با وسوسه مدال هانگژو، المپیک را فدا کردند و درنهایت هیچ دریافتی نداشتند جز از بین بردن یک نسل دیگر. به لحاظ فنی، اتفاقات رقم خورده برای تیم امید نشان از سطح پایین کادر فنی میدهد. تیمی که کمتر از یک ماه قبل، هنگکنگ را به راحتی شکست داده، با هر متر و معیاری در بازیهای آسیایی نباید به همین رقیب ببازد. اینکه موقعیتها، گل نشد هم بهانه است بخصوص وقتی اظهارات مربی تیم امید را کامل بخوانیم. رجبزاده هدر رفتن موقعیتهای تیم امید برابر هنگکنگ را ناگهان به بازیهای مقدماتی قهرمانی زیر ۲۳ سال آسیا و راهیابی به المپیک ربط داد درحالیکه در مقابل ازبکستان، ما حتی یک فرصت نصفه و نیمه هم نداشتیم.
شش: تیم امید حذف شد، نه به مدال بازیهای آسیایی رسید و نه طلسم المپیک را باطل کرد و نه حتی توانست به جمع 16 تیم نهایی قهرمانی زیر ۲۳ سال آسیا برسد. اینکه عنایتی از لیست فرستاده شده قبل از خودش میگوید یا رجبزاده از ناتوانی ژنتیکی حرف میزند یا سرپرست تیم میگوید من مقصر هستم، پروسه بهانهسراییای بیش نیست. و در راس همه این افراد، کسانی هستند که در رده های بالاتر نشسته اند و حالا باید درباره این ناکامیهای سریالی جواب بدهد.
هفت: شکست تیم امید، افتضاح تیم ملی والیبال که هنوز هم ادامه دارد، اتفاقات رخ داده در جام جهانی کشتی؛ باعث شده امیدواری به ورزش ایران هر روز کمرنگتر شود و نگرانی درباره تیم ملی فوتبال و جام ملتها، هر روز بیشتر. مقایسه این دوره جام ملتها پس از حذف احتمالی در یک چهارم یا نیمه نهایی با دورههای قبلی که با کیروش و قطبی و بقیه هم چیزی نشدیم، مثل یک تصویر خیالی جلوی چشم همه رژه میرود. برای خوره های فوتبال ایران که 48 سال حسرت المپیک داشتند، شنیدن اینکه چنین حسرتی حالا 52 ساله شده زیاد عجیب و غیرطبیعی نیست درست مثل فینالیست نشدن در جام ملتها و قهرمانی!
یادداشت از علیرضا خطیبی/ پایگاه خبری فوتبالی