پایگاه خبری فوتبالی- این یادداشت را مجتبی فریدونی مدیرعامل اسبق باشگاه ذوب آهن، به صورت اختصاصی برای پایگاه خبری فوتبالی نوشته است:
یک: قانون پارکینسون مفهومی رایج در مدیریت و مضمون آن این است که "هر کاری به اندازه زمان، فضا و منابعی که برای آن در نظر میگیریم، بزرگ میشود و کِش پیدا میکند." این مفهوم توسط سایریل نورث کوت پارکینسون، نویسنده و تاریخدان انگلیسی در سال ۱۹۵۵ برای اولین بار در مقالهای در اکونومیست مطرح شد.
به نظر می رسد واگذاری سرخابی ها هم در تله پارکینسون گرفتار شده است. از سال 1388 که برای اولین بار نام سرخابی ها در فهرست شرکت های قابل واگذاری قرار گرفت 15 سال می گذرد و از همان زمان شاهد وعده های فراوانی از سوی مدیران مختلف بودیم که به زودی این دو باشگاه واگذار می شوند. وعده هایی که هیچگاه محقق نشد و از اسفند ماه سال گذشته و به لطف شمشیر داموکلسی که کنفدراسیون فوتبال آسیا بر سر فدراسیون فوتبال و این باشگاه ها آویزان کرده- و به مویی بند است و هر لحظه ممکن است بر سرشان فرود آید – تحرکات برای واگذاری افزیش پیدا کرده است. اما اینکه امیدوار باشیم کاری که طی 15 سال انجام نشده در طی چند روز به سرانجام برسد کمی بیش از حد خوش بینانه است.
دو: هر کس آشنایی مختصری با قوانین ( به خصوص قانون اصل 44) و رویه های اداری داشته باشد به آسانی می تواند بی پشتوانه و غیرعملیاتی بودن این وعده ها را تشخیص دهد. وعده هایی که قریب به اتفاق آن ها از سوی کسانی داده می شود که هیچ مسئولیت و اختیاری در فرآیند واگذاری ندارند. اساسا مدیران دو باشگاه، وزیر ورزش و معاونانشان و کسانی که هر روز وعده واگذاری و حل مالکیت مشترک می دهند در این فرآیند نه اختیاری دارند و نه مسئولیت. فقط در فرآیند واگذاری این دو باشگاه وزیر ورزش در هیات واگذاری حضور دارد آن هم بدون حق رأی. متولی اصلی واگذاری سازمان خصوصی سازی است که ظاهراً در خواب عمیقی بوده و به تازگی با یک شوک از خواب پریده ولی تا بخواهد به خودش بیاید که در چه موقعیتی قرار دارد کار از کار گذشته است. سازمانی که طی سال گذشته وقتی که پیگیری روند واگذاری اهمیت حیاتی برای این دو باشگاه داشته ۳ رییس عوض کرده و پس از عرضه ناموفق سهام این دو باشگاه در اسفند ۱۴۰۱ بیشتر از ۱۰ ماه دست روی دست گذاشت و هیچ کاری نکرد تا دی ماه ۱۴۰۲ که مجددا عرضه سهام این دو باشگاه را آگهی کرد که به دلیل قیمت گذاری نامناسب، سود فروش اقساطی ۲۳ درصدی، دوره بازپرداخت کوتاه مدت، نبود چشم انداز درآمد زایی و سودآوری و از همه مهمتر شرایط عجیب و غریبی که برای خریدار در نظر گرفته بودند هیچ خریداری برای این دو «مالِ بد» پیدا نشد و بیخ ریش دولت ماند و جالب اینکه علیرغم جذاب نبودن شرایط عرضه، بار دیگر عرضه سهام دو باشگاه دقیقا با همان شرایط در فروردین ماه امسال هم آگهی شد که پرسپولیس هیچ خریداری نداشت و به احتمال قریب به یقین استقلال هم خواهانی پیدا نخواهد کرد.
سه: به نظر میرسد سازمان خصوصیسازی (دولت) بیشتر از آنکه دنبال تسهیل واگذاری و رها شدن از مشکلات اين دو بنگاه بدون بازده و پرحاشیه باشد دنبال درآمدزایی از سرخابی هاست. خريدار استقلال در ازای ۱۸۵۰ ميليارد تومان قيمت سهام بايد ۱۴۸۶ ميليارد تومان سود طی ۶ سال پرداخت کند و خریدار پرسپولیس هم علاوه بر ۲۱۱۶ ميليارد تومان قيمت سهم، سود ۱۷۰۰ ميليارد تومانی را هم بايد بپردازد. با اين اعداد قسط ساليانه خريد استقلال ۵۲۵ ميليارد تومان و قسط ساليانه تصاحب پرسپولیس ۶۰۱ ميليارد تومان است. اگر در نظر بگیریم هر دو تیم سقف بودجه فعلی را هم رعایت کنند و ۳۲۵ میلیارد تومان قرارداد ببندند و ۷۵ میلیارد هم سایر هزینه های تیم باشد، سالیانه ۴۰۰ میلیارد هزینه های تیمداری را هم باید به اقساط اضافه کنیم.
چهار: کدام شخصیت حقیقی یا حقوقی که از حداقل شعور اقتصادی برخوردار باشد حاضر است سالی نزدیک ۱۰۰۰ میلیارد تومان هزینه کند که حداکثر ۲۰۰ میلیارد تومان درآمد داشته باشد؟ این روزها هم که هر روز صحبت از واگذاری این دو باشگاه به یک هولدینگ، شرکت و بانک شبه دولتی (خصولتی) می شود باید این نکته را در نظر داشت که این مشتریان احتمالی هم در درجه اول با منطق اقتصادی تصمیم می گیرند که این امر مستلزم بررسی های کارشناسی و حقوقی است که نهایتاً باید در هیأت مدیره(و حتی مجمع) آنها راجع به موضوع تصمیم گیری شود که امری زمان بر است و در درجه دوم چون این مشتریان بالقوه اکثراً سهامی عام و بورسی هستند باید پاسخگوی طیف وسیعی از سهامدارانشان باشند و همین موضوع اتخاذ چنین تصمیماتی را برای آنها سخت می کند. هر چند همیشه علاقه مندی این خریداران احتمالی از سوی فروشنده اعلام شده و خودشان خیلی تمایلی به خرید ندارند به قول معروف "خونه عروس بزن و بکوبه ، خونه داماد هیچ خبری نیست."
پنج: لازم به یادآوری است که هر گونه تصمیم گیری راجع به قیمت و شرایط واگذاری صرفاً در صلاحیت هیات واگذاری است و انتقال سهام این دو باشگاه بدون مصوبه این هیأت غیرممکن و غیرقانونی است و طی کردن فرآیند واگذاری از زمان تصویب تا انتقال سهام حداقل دو-سه ماه زمان نیاز دارد که قاعدتا پس از به نتیجه نرسیدن عرضه های فروردین این دو باشگاه این فرآیند مجددا آغاز خواهد شد. پس امید بستن به حل مشکل مالکیت مشترک تا پنج اردیبهشت امید واهی است و مبتنی بر روند قانونی امکان پذیر نیست مگر...!
شش: و در آخر علاوه بر قانون پارکینسون در بحث مدیریت، بیماری پارکینسون هم داریم که مشخص اصلی آن ختلال پیشرونده، مخرب و درازمدت دستگاه عصبی مرکزی است که عمدتاً سیستم حرکتی بدن را مختل میکند. (در اینجا سیستم اداری و بدنه دولت البته.) ظاهرا فرآیند واگذاری دو باشگاه مبتلا به هر دو نوع پارکینسون است.