پایگاه خبری فوتبالی- مبینا نعمتزاده مدال آور المپیک پاریس، با درخواست غیرمنطقی خود از رییس حمهور، همین ابتدای راه مدال آوری و موفقیت، زیر علامت سوال رفت.
به گزارش فوتبالی، “انسان موجود عجیبی است و وقتی به غایت نیازهای خود رسیده است، باز هم بیشتر میطلبد”. این جملات از یک نویسنده شهیر است. آلبر کامو را اکثرا با کتاب بیگانه میشناسیم اما این جملات طلایی هم نباید فراموش کرد.
طمع؛ واژهای که در تمام لحظات زندگی برخی از ما جریان دارد. درست است، انسان به کم راضی نیست و زیادهخواهی در ذات او است اما به چه قیمتی؟ به قیمت از دست رفتن محبوبیت یا از دست دادن چیزهای که دوست دارد؟
لابهلای این روزهای یکنواخت، شاید اگر تمام تمرکزمان روی کار خودمان باشد، بازی را برده باشیم و همین کافی است. نگارنده شاید فکر کند و فقط فکر کند نویسنده خوبی است.
نگارنده هیچگاه اهل درس خواندن نبود، قد بلندی ندارد اما اما انتخابش همیشه میز آخر بود تا معلم دسترسی کمتری به نگارنده داشته باشد.
واقعیت را نباید تحریف کرد؛ بسیاری هستند که اگر درس می خواندند( شامل نگارنده هم می شود) شاید پزشک می شدند.
شاید اولین گام برای یک زندگی بهتر همین باشد، اینکه بدانیم جایگاه واقعی ما کجا است و برای چه چیزی باید تلاش کنیم.
مبینا نعمتزاده در المپیک پاریس دست به کار بزرگی زد و مدال برنز او، حداقل برای چند ساعت حال همه ایرانی ها را بهتر کرد اما واقعیت تلخ این است که مبینا هم درگیر طمع شد.
طمع کرد کنار مدال المپیک، اینکه پزشک شود و هنوز هم از خواسته عجیب خود عقبنشینی نمیکند. هر چند قانون می گوید مدال آوران در هر دانشگاهی می توانند رشته تربیت بدنی را تا مقطع لیسانس بخوانند اما شاید اگر او درخواست میکرد دکترای تربیت بدنی بخواند، به این اندازه با موجی از انتقادات تند و تیز مواجه نمیشد. اما پزشکی چرا؟
خانواده های ایرانی را همه میشناسید؛ بچههایشان یا باید دکتر شوند و یا مهندس. در این راه تمام علایق آنها نادیده گرفته میشود و درس میشود کانون توجه پدر و مادر و فک و فامیل و در و همسایه. میخواهی تکواندوکار شوی؟ اول درس بخوان و کنارش به علاقهات برس. میخواهی فوتبالیست شوی؟ اول درس بخوان و کنارش به علاقهات برس. شاید هم برای پزشک شدن، هوگو تکواندو کافی باشد و درس صرفا یک پدیده گولزننده لقب بگیرد!
چه رویاهای زیبایی که با همین کنکور و درس از بین رفت؛ قدم زدن مبینا روی کاخهای فروریخته، اشکهای ریخته شده و فشارهای روانی اصلا جالب نیست. پروسه کنکور چندین سال زمان میبرد و در این مدت انواع و اقسام فشارهای روانی به بچههای ۱۸-۱۹ ساله وارد میشود. آنها انتخاب دیگری ندارند، مثل مبینا هدف دیگری را دنبال نکردهاند و حضور در دانشگاه تنها راه فرار آنها از زندگی سختی است که درگیر آن شدهاند.
مبینا نعمتزاده با درخواست خود، خیلی زود مسیر اشتباهی را طی کرد و تا وقت هست باید خود را پیدا کند زیرا همین حالا هم دیگر مدال برنز او که ظاهرا فکر میکند “طلا” است، ارزش ابتدایی خود را از دست داده است. البته نعمت زاده می تواند با یک اظهارنظر واقع بینانه ورق را برگرداند که باید دید این کار را خواهد کرد یا نه. مخصوصا اینکه امروز پیمان یوسفی، روی آنتن زنده برنامه ورزش و مردم پدرانه نصیحتش کرد و به او گفت کسی که می خواهد طلای المپیک ۲۰۲۸ و ۲۰۳۲ را بگیرد، وقت درس خواندن برای رشته های آسان ندارد چه برسد به رشته سختی مثل پزشکی که گاها داوطلب های کنکور، چند سال هم پشت دیوار کنکور می مانند تا به رشته پزشکی آن هم در یک شهرستان و نه حتی تهران برسند!
در این بین دانشگاه تهران پذیرش مبینا نعمتزاده در رشته پزشکی را تکذیب کرده و همین موضوع را میتوان به فال نیک گرفت. به هرحال مبینا میتوانست مسیر بهتری را طی کند و محبوبیت خود را بیشتر کند اما اوضاع برای این دختر ۱۹ ساله پیچیده شده است.
گزارش از علیرضا کوچک/ پایگاه خبری فوتبالی