پایگاه خبری فوتبالی- یک: استقلال بازی را در طول هفته باخت. جایی که سه ماه بعد از پایان لیگ قبلی با بیتدبیری مدیران ضعیفش هنوز درگیر حذف و اضافه است. مدیرانی که کت مدیریت استقلال بدجور به تنشان زار میزند و از پس یک تیم بستن با اینهمه پول یامفت برنمی آیند. مهردادمحمدی را از لیست خارج میکنند به خیال اینکه ما بچه زرنگیم ولی هنوز قوانین ساده را نمیدانند که وقتی بازیکنی خارج از لیست است محرومیتش محاسبه نمیشود. بنجل بوسنیایی در لیست میماند ولی مجوز بازی بلانکو یک ساعت قبل از بازی سوم صادر میشود. تازه بلانکو هم فیکس نمی شود. حالا هم قرعه به نام آرمین بختبرگشته خورده که از لیست خارج شود. این همه بیتدبیری و بی اطلاعی قفل است ولی برخی افراد شناخته شده وابسته به کادرفنی و مدیریت همچنان ماله میکشند و به دنبال قهرمانسازی هستند!
دو: پرمهرهترین استقلال چند سال اخیر در دست یک سرمربی افتاده که توان بازی گرفتن از ستارهها را ندارد. استقلال نکونام مثال کلاغی است که آمده راه رفتن کبک را یاد بگیرد. راه رفتن خودش را هم فراموش کرده است. آقای نکونام بازی مالکانه به شما نمیآید همان فوتبال خودت را بازی کن. استقلال این فصل، به شیوه باورنکردنی، شباهت زیادی به سال دوم منصوریان دارد!
سه: میودراگ بوژوویچ برای خلع سلاح استقلال یک تدبیر خیلی ساده به کار برد. رامین رضاییان را در راست بست چون میدانست استقلال در سمت چپ با وجود زکیپور تعطیل است. بستن رضاییان یعنی گرفتن توان هجومی استقلال ، چون این تیم بازی از عمق را بلد نیست و زهر استقلال از کنارههاست. این می تواند یک الگو برای سایر تیمها باشد که بتوانند به راحتی مقابل استقلال صف آرایی کنند.
چهار: بستن تیمی پرستاره دقیقا به پاشنه آشیل نکونام تبدیل شده، بهانههایش گرفته شده و دیگر علی خطیری وجود ندارد تا کاسه کوزهها را سر او بشکند و از او و اطرافیانش و دیگر مدیران سابق باشگاه استقلال، دشمن فرضی بسازد. توقع هواداران در فصل دوم با فصل اول متفاوت است. میگویید نه؟ به کامنتهای هواداران استقلال مراجعه کنید. فصل بهانهگیری تمام شده و امسال همه نتیجه و قهرمانی و جام و بردن در دربی میخواهند، این نتیجه گرفتن باید به عمل باشد نه به رویافروشی!
پنج: وقتی بدن بازیکنان شاداب نیست و تیم سنگین حرکت میکند یعنی تیم خوب تمرین نمیکند. انگار به پای بازیکنان استقلال وزنه بسته شده که نای حرکت ندارند.
شش: افت شدید ماشاریپوف، روزبه چشمی، سیلوا و ناآمادگی واضح کاکوتا دقیقا به عملکرد کادرفنی و پزشکی و بازتوانی برمیگردد که نتوانسته آنها را به مرز آمادگی برساند. کاکوتا که قرار بود شاهمهره استقلال باشد پاشنه آشیل این تیم در اهواز بود تا دوباره نکونام به رضاوند رجوع کند. رضاوند هم تحت تأثیر انتقادها ، اعتماد بهنفس یک پاس ساده را ندارد.
هفت: سانتر، سانتر ، سانتر و بکش زیرش، این همه فوتبال استقلال مدل جواد نکونام در اهواز بود که نتیجهای هم در برنداشت. جالب اینکه تکموقعیتهای استقلالیها از عمق به دست آمد. هفته سوم برای ارزیابی عملکرد یک تیم و سرمربی هفته مناسبی نیست ولی جو هواداری به گونهایست که کمترین پالس مثبت به سمت نکونام روانه میشود و جواد باید در این فضای سنگین تیمش را رهبری کند. آیا می تواند؟ بعید است!
هشت: این همه تنش در بازی به دو چیز ربط داشت: اول کینه فولادیها از نکونام که به ولکردن او شب قبل از بازی با الهلال ربط داشت و دوم جو دادنهای هوشنگ نصیرزاده و یحیی گلمحمدی که آداب جوانمردی و مهماننوازی را فراموش کردند و بر شعله اختلافات دمیدند. ائتلاف هواداران فولاد و استقلال خوزستان علیه نکونام و نه حتی استقلال، باعث شد تا باران بطری به سمت زمین سرازیر شود.
نه: استقلال قبل یا همزمان با احتمال تغییرات کادرفنی، باید فکری برای مدیریتش بکند. سمیعی در بهترین حالت برای کارمندی باشگاه مناسب است تا مدیرعاملی. همان فجایعی که در دوران مدیریت آجورلو در استقلال رخ داد و سمیعی در آن زمان هم در باشگاه حضور داشت و مسئول بخش حقوقی بود.
ده: لیگ برتر برای استقلال به موقع تعطیل شد تا بتواند در هفده روز باقیمانده تا بازی با الغرافه مشکلات فنی خود را بهبود ببخشد و لیست خود را هم برای ادامه فصل آماده کند اما داستان این است که بازیکنان ملی داخلی و خارچی استقلال نیستند. تمرین با بازیکنان باقیمانده در فضای سنگین ناشی از باخت و انرژیهای منفی هوادارای کار سختی است که نکونام ناچار است تیمش را از این حال و هوا خارج کند. جواد در این یک سال و خردهای تجربه چنین شرایطی نداشته، باید دید میتواند از این بحران خودساخته بیرون بیاید یا نه؟ در هر حال کاریزمای جواد نکونام فرو ریخته و حالا دیگر هواداران او را نمیخواهند.
گزارش از پیمان خنافری/ پایگاه خبری فوتبالی